< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

96/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

در روایتی که از رسول خدا (ص) نقل شده می خوانیم: خيركم‌ من‌ لم‌ يترك‌ آخرته لدنياه و لا دنياه لآخرته و لم يكن كلّا على النّاس.[1]

در واقع اگر کسی بخواهد جهان بینی اسلام را مشاهده کند باید به این حدیث بنگرد. رسول خدا (ص) می فرماید: بهترین شما کسی است که آخرت خود را به وسیله ی دنیا رها نکند یعنی همواره دنبال دنیا نباشد حتی اگر حلال باشد. انسان نباید از کارهای خیر، خودسازی و انجام عبادات در زمان و وقت آنها غافل باشد.

همچنین انسان خوب کسی است که به خاطر آخرت، دنیا را نیز رها نکند. گاه انسان ها همواره مشغول عبادت هستند و مشغول خواندن زیارات بوده و دائم به سفرهای زیارتی می روند و اعتنایی به کسب و کار ندارند. حتی اگر کسی از پدرش ارث مهمی به او رسیده باشد او نیز نباید بیکار باشد. انسان باید به اندازه ای که نیاز دارد کار کند و سربار مردم نباشد حتی اگر خودش نیاز ندارد ولی باید برای جامعه کار کند.

گاه هستند کسانی که مبلغ قابل توجهی دارند و در بانک ها می گذارند و از سود آن استفاده می کنند و دنبال کسب و کار نمی روند. این کار در نظر اسلام پسندیده نیست و اشتباه می باشد. حتی کسانی که بازنشست می شوند نباید بیکار باشند و اگر می توانند کاری کنند باید انجام دهند. تجربه هم نشان داده که کسانی که بعد از بازنشستگی بیکار می باشند عمرشان هم کوتاه است. کار عمر انسان را طولانی می کند.

زندگی ائمه علیهم السلام نمونه ی کاملی از این حدیث است. امیر مؤمنان علی امیر مؤمنان علیه السلام هزار برده را از دسترنج و کار خودش خرید و آزاد کرد. شاید او احتیاج به این همه کار نداشت ولی جامعه به کار او احتیاج داشت.

در حالات امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت در گرمای تابستان دست روی شانه ی بعضی از دوستان گذاشته بود و به سمت منزل می رفت. یکی از انسان های زاهد و خودخواه و پرادعا که تمایل صوفی منشانه داشت به حضرت عرض کرد: اگر در این حال که دنبال دنیا هستی ملک الموت به سراغ شما بیاید چه حالی خواهی داشت. فرمود: اگر بیاید بهترین موقع است زیرا من کار می کند تا نیازمند به امثال تو نباشم.

در حدیث معروف دیگری می خوانیم که جوانی خدمت رسول خدا (ص) آمد ولی بیکار بود و حضرت فرمود: از چشمم افتاد.

 

موضوع: مسقطات خیار حیوان

بحث در مسقطات خیار حیوان است. گفتیم سه مسقط وجود دارد و امام قدس سره به یکی از آنها اشاره فرموده اند و به دو مورد دیگر چون در خیار مجلس گفته شد اشاره نکرده اند.

مورد اول اشتراط سقوط خیار در هنگام عقد است.

این را همه قبول کرده اند و بر آن ادعای اجماع کرده اند زیرا خیار، حق است و می توان آن را اسقاط کرد.

صاحب مفتاح الکرامة می فرماید: و یسقط باشتراط سقوطه فی العقد إجماعا کما فی التذکرة و عند الأصحاب کما فی الحدائق و کذا یصحّ اشتراط سقوط بعضه فیسقط ما شرط سقوطه یوما أو أکثر أو أقلّ کلّ ذلک فی العقد لا قبله... و بالتزامه بعده) التزام شخص مشتری به عقد بعد از عقد یعنی به عقد ملتزم شود) بلا خلاف کما فی الغنیة و فی الحدائق نسبته إلی الأصحاب. و هو کذلک کما صرّح کثیر و ظهر من آخرین ، لأنّه أدلّ علی الرضا من التصرّف، و سقوطه به إجماعی [2]

بنا بر این مورد دوم التزام به عقد بعد از اتمام آن است.

این دو مورد از مسقطات بحث خاصی ندارد زیرا خیار جزء حقوق است و می توان حق را ثابت کرد. حتی به گفته ی صاحب مفتاح الکرامة بخشی از خیار را نیز می توان اسقاط کرد. البته مخفی نماند که می توان در قالب شرطِ ضمن العقد مدت خیار را افزایش نیز داد.

مسقط سوم تصرفات است و امام قدس سره متعرض آن شده است.

امام قدس سره ابتدا از یک کبرای کلیه را ذکر می کند و از تصرفاتی که مسقط خیار باشد سخن می گوید بعد چهار پنج مصداق برای آن بیان می کند. این مصادیق در روایات نیز مطرح شده و ممکن است بعضی از آنها قابل بحث باشد.

(مسألة 1): لو تصرّف المشتري في الحيوان تصرّفاً يدلّ على الرضا دلالة نوعيّة، (بحث است که آیا دلالت قطعیه لازم است یا نه. امام قدس سره می فرمایند که دلالت نوعیه و ظهور حال کافی است. ظهور حال یکی از امارات عرفیه است مثلا کسی خانه ی دیگری دعوت است و موقع نماز است و می خواهد نماز بخواند او برای وضو گرفتن و نماز خواندن لازم نیست از صاحبخانه اجازه بگیرد.) و يكشف عنه (از رضا) كشفاً غالبيّاً (ظهور حال از ظنون و امارات معتبریه است و دائمی نیست بلکه غالبی است.) ، سقط خياره، مثل نعل الدابّة (مثلا نعل تازه ای به اسب می زند. این علامت آن است که مشتری نمی خواهد از خیار استفاده کند) و أخذ حافرها (سم اسب در حکم ناخن است و باید بعد از مدتی اضافه ی آن را گرفت تا اسب بتواند راه رود.) و قرض شعرها (مو و پشم آن را کوتاه می کند) و صبغها بل و صبغ شعرها إلى‌ غير ذلك، و ليس مطلق التصرّف منه، (مثلا یکی از تصرف ها این است که به حیوان آب و غذا دهد ولی اینها موجب بطلان خیار نمی شود.) و لا إحداث الحدث كركوبها ركوباً غير معتدّ به و تعليفها و سقيها.[3]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo