< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الشرکة

95/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: أبشروا و بشّروا من‌ وراءكم أنّه من شهد أن لا إله إلّا اللَّه صادقا لها دخل الجنّة.

بشارت باد بر شما و بشارت بدهید به کسان دیگر که این سخن را از من نشنیده اند كه هر كس صادقانه شهادت دهد كه خدائى جز خداى يگانه نيست وارد بهشت مى‌شود.

بعضی از افراد وقتی با این احادیث برخورد می کنند که با چیز ساده ای بشارت بهشت را می دهد با خود می گویند که انسان اگر هم آلوده ی گناهان مختلف باشد وارد بهشت می شود. آما آنچه مهم است توجه به لفظ «صادقا» در حدیث است.

معنای لا اله الا الله این است که هیچ معبودی جز خدا نیست ولی باید دقت داشت که معبودهایی وجود دارد که از بت ها چوبی بسیار بدتر هستند. قرآن مجید می فرماید که بعضی از افراد هوای نفس خود را معبود خود قرار داده اند: ﴿أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ‌ هَواهُ‌[1]

همچنین در حدیث مشهور آمده است که شیطان درهم و دینار را دو بت معرفی می کند که عده ای آنها را می پرستند و اگر کسی آنها را بپرسد شیطان قانع است که بت های سنگی و چوبی را نپرستند. این در زمانی بود که اولین بار سکه ی درهم و دینار زده شد شیطان آنها را گرفت و روی چشم و سینه اش گذاشت و صیحه ای زد و به آنها گفت: ای نور چشمان من و میوه ی قلب من مَا أُبَالِي مِنْ بَنِي آدَمَ إِذَا أَحَبُّوكُمَا أَنْ لَا يَعْبُدُوا وَثَناً حَسْبِي مِنْ بَنِي آدَمَ أَنْ يُحِبُّوكُمَا.[2]

این بت همان چیزی است که عربستان سعودی توسط آن قوانین الهی و اخلاقی را زیر پا گذاشته و در حال کشتار و ویران کردن یمن است.

همچنین است بت شهوت پرستی که توسط آن جنایات زیادی انجام می شود و در شبکه های مجازی موجب فساد و متلاشی کردن خانواده ها شده است.

مقام نیز یک بت است. بعضی هستند که وقتی به مقام رسیدند به هر قیمتی سعی در حفظ آن دارند و حتی از تملق و چاپلوسی و دروغ و غیره فروگذار نمی کنند.

اگر کسی این بت ها را بشکند می توان به او بشارت داد که اهل بهشت است زیرا او در شهادت به لا اله الا الله، صادق است.

باید بت شکنی ها را از خود شروع کرد و خالصا و مخلصا یکتاپرست شد تا ابشرو و بشروا شامل حال ما شود.

امام سجاد علیه السلام در دعاهای ایام هفته می فرماید: خدایا به تو پناه می برم: مِنِ‌ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّة[3] یعنی می ترسم عمرم تمام شود ولی هنوز آماده نشده باشم.

مخصوصا که مرگ خبر نمی کند و انسان ناگهان می بیند که نتوانسته هوای نفس را از خود دور کند و نتوانست بت شکنی کند و مانند حضرت ابراهیم این بت ها را در دل خود بشکند.

 

موضوع: مزج در شرکت

بحث در این است که آیا در شرکت، لازم است که دو سرمایه با هم مخلوط شود به گونه ای که قابل تمییز نباشند؟

اقوال علماء را نقل کردیم و سپس گفتیم: محل بحث در کلمات علماء مشخص نیست و هر گروهی به دنبال یک معنای خاص از شرکت هستند.

مرحوم محقق در شرایع وقتی شرکت را معنا می کند فقط شرکتی که توسط امتزاج دو مال (به شکل عمدی یا قهری) صورت می گیرد را مطرح می کند و کاری به شرکت عقدی ندارد و می فرماید: الشرکة اجتماع حقوق الملاک فی الشیء الواحد علی سبیل الشیاع.[4]

یعنی اگر دو مال با هم به گونه ای که قابل تمییز نباشند مخلوط شود شرکت حاصل می شود و این با شرکت عقدی فرق دارد.

مرحوم شهید ثانی در مسالک تبعا لجامع المقاصد دو معنا برای شرکت ذکر کرده است و حاصل کلام ایشان این است که برای شرکت دو معنا وجود دارد. یکی همان است که محقق بیان کرده است و می افزاید که این شرکت، عقد نیست بلکه حکم است و موضوع آن همان دو مال مخلوط به هم هستند و نباید آن را جزء عقود شمرد بلکه جزء احکام می باشد.

نوع دیگر، شرکتی است که حاصل از عقد می باشد: عقد ثمرته جواز تصرف الملاک للشیء الواحد علی سبیل الشیاع.[5]

معنای آن این است که دو نفر با هم عقد ببندند که نیمی از مال هر کدام مال دیگری باشد.

نقول: این نیز شرکت عقدیه نیست و باید نوع سومی را بیان کرد و آن اینکه دو سرمایه دار مال خود را روی هم می ریزند که تجارت، زراعت، صنعت و مانند آن انجام دهند. این همان شرکتی است که محل ابتلاء در دنیا است. حتی روی هم ریختن نیز شرط نمی باشد. این در واقع شرکت در سود است و این مال ها به عنوان مقدمه می باشد.

بنا بر این مسأله را باید این گونه عنوان کرد: اذا عقد رجلان او اکثر عقدا للشرکة فی الامور التجاریة و نحوها و أتی کل واحد منهما بمال من النقود او غیرها لیجعلوهما رأس المال للشرکة فهل یجب علیهما مزجهما قبل العقد او بعده؟

بنا بر این عنوان مسأله این است که دو نفر برای فعالیت های اقتصادی سرمایه ای چه پول باشد و یا جنس بردارند برای اینکه تجارت و مانند آن انجام دهند تا به سود برسند و بین خود تقسیم کنند. که بحث است در چنین شرکتی امتزاج اموال لازم است یا نه.

باید دید اصل در مسأله آیا اعتبار مزج است یا عدم آن.

اصل اولیه (اوفوا بالعقود) یعنی به هر عقدی باید وفا کرد. مثلا دو نفر با هم سرمایه گزاری می کنند و پول خود را در حساب بانکی گذاشتند و هر کدام می توانند از حساب دیگری برداشت کنند. یا یک وکیل بگیرند و بگویند که این دو سرمایه مانند دو دسته چک که مربوط به دو حساب در بانک است را بگیرد و تجارت کند و سود را به آنها تحویل دهد در این صورت مزج صورت نگرفته است واضح است که (اوفوا بالعقود) این مورد را شامل می شود. حتی ممکن است در ابتدا از یک مال استفاده کنند تا تمام شود و بعد به سراغ مال دیگر روند. در این معامله نه جهل وجود دارد و نه غرر و هیچ ابهامی در آن نیست و مقدار تقسیم ربح هم مشخص است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo