< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب المضاربه

95/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) می فرماید: أتاني جبريل فقال يا محمّد عش‌ ما شئت‌ فإنّك ميّت (هر چه می خواهی عمر کن ولی بدان که این عمر ابدی نیست و روزی از دنیا خواهی رفت.) و أحبب ما شئت فإنّك مفارقه (هر کسی و هر چیزی را می خواهی دوست بدار ولی بدان که یک روز از آن جدا خواهی شد.) و اعمل ما شئت فإنّك مَجزيّ به (هر عملی می خواهی انجام بده ولی بدان که حساب و جزایی در کار است.) و اعلم أنّ شرف المؤمن قيامه باللّيل و عزّه استغناؤه عن النّاس.[1]

اگر کسی به این سه نکته که تمام زندگی بشر را در بر می گیرد توجه داشته باشد انسانی سالم و صالحی خواهد بود. چنین انسانی چون زندگی را جاودانه نمی داند، هر کاری را انجام نمی دهد. چون می داند از هر چیزی که علاقه دارد روزی جدا می شود زیاد برای بدست آوردن چیزی سرمایه گذاری نمی کند.

حتی اگر زندگی جاودانه بود انسان بعضی از کارها و این همه ظلم و جنایت و کارهای خلاف اخلاق و عزت را نمی بایست انجام می داد.

همچنین اگر انسان بداند که حساب و کتابی در کار است و باید پاسخگو باشد.

بعضی از مردن وحشت دارند و علت آن این است که به زندگی دنیا دل بسته اند. امیر مؤمنان علی علیه السلام در مراسم تشییعی شرکت کرده بود و دید یکی از تشییع کنندگان می خندد فرمود: او گویا خیال می کند که گویا مردن برای دیگران است و برای ما نیست. (تشییع مرده دو فایده دارد هم احترام برای فرد فوت شده است که زنده و مرده ی او محترم است و هم درس عبرت است که بداند روزی خود او فوت می کند و دیگران در تشییع او می آیند.)

همچنین امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: مردگان بهترین واعظ و سپس فرمود: لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ ازْدِيَاد[2] یعنی پرونده ی آنها بسته می شود یعنی نه می توانند استغفار و توبه کنند و نه می توانند حسناتی بر حسنات خود بیفزایند.

سپس رسول خدا (ص) می افزاید بدان که شرف مؤمن به قیامت در شب است (زیرا در آن زمان هم فرد استراحت کرده است و کمی سرحال شده است و نه کسی است که ریا شود و نه مزاحمتی برای عبادت وجود دارد. حتی اگر انسان هر شب نتواند قیام لیل داشته باشد آن مقدار که می تواند بر خیزد. حتی اگر انسان عادت کند خود به خود بیدار می شود. مهم این است که اراده و تصمیم داشته باشد.) و عزت مؤمن به این است که از مردم بی نیاز باشد و دست حاجت جلوی دیگران دراز نکند و روی پای خویش بایستد. این سخن فقط برای مردم نیست بلکه برای مملکت نیز می باشد و عزت و آبروی کشور در این است که به دیگران وابسته نباشد و روی پای خودش بایستد. وابستگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همه موجب ذلت می شود. این سخن به این معنی نیست که کشور با دیگران مبادله و ارتباط نداشته باشد ولی این کارها را بر اساس عزت انجام می دهد.

 

موضوع: بطلان مضاربه

بحث در مسأله ی چهارم از مسائل متفرقه ی عروة الوثقی در مورد مضاربه است. این مسأله در مورد پنج شرط است که مضاربه دارا است. البته امام قدس سره به یک شرط اشاره کرده است.

الرابعة تبطل المضاربة بعروض الموت‌ (امام قدس سره این شرط را در مسأله ی سیزدهم از تحریر بیان فرموده است.) كما مر أو الجنون أو الإغماء كما مر في سائر العقود الجائزة و ظاهرهم عدم الفرق بين كون الجنون مطبقا (جنون دائم) أو أدواريا (گه گاه مجنون می شود. البته مشخص نیست که کسی که جنون ادواری دارد در حال سلامت هم می تواند مضاربه کند یا نه و ما بعدا آن را مطرح می کنیم.) و كذا في الإغماء بين قصر مدته و طولها (بین اینکه اغماء کوتاه باشد یا زیاد فرقی نیست.) فإن كان إجماعا (اگر این حکم اجماعی باشد آن را قبول می کنیم) و إلا فيمكن أن يقال بعدم البطلان في الأدواري و الإغماء القصير المدة فغاية الأمر عدم نفوذ التصرف حال حصولهما (البته در حال جنون و اغماء اثر نمی کند. در اینجا این اشکال وجود دارد که فرد بیهوش چگونه می تواند تصرفاتی داشته باشد.) و أما بعد الإفاقة فيجوز من دون حاجة إلى تجديد العقد (بعد از به هوش آمدن لازم نیست عقد مضاربه را تجدید کنند بلکه عقد سابق به قوت خود باقی است.) سواء كانا في المالك أو العامل و كذا تبطل بعروض السفه لأحدهما (مثلا بر اثر حوادثی شوک به فرد وارد شد و او سفیه شد.) أو الحجر (انسان محجور و ورشکست شده یعنی حاکم شرع او را ورشکسته و ممنوع التصرف در اموال معرفی کند.) للفلس في المالك أو العامل أيضا إذا كان بعد حصول الربح (زیرا عامل تا ربحی حاصل نشده است پولی ندارد تا محجور محسوب شود) إلا مع إجازة الغرماء (البته اگر طلبکاران به مضاربه رضایت دهند می توان آن را ادامه داد و باطل نمی شود.)

 

اقوال علماء:

این مسأله در کلمات بسیاری از فقهاء ذکر شده است. از جمله در جواهر، ریاض، کتب علامه، مفتاح الکرامة و سایر کتب ذکر شده است.

صاحب مفتاح الکرامة بعد از حکم به بطلان مضاربه در صورت جنون می فرماید: کما فی الارشاد و التذکرة و جامع المقاصد و مجمع البرهان (از محقق اردبیلی) و زید فی الاربعة الاخیرة الإغماء و الحجر علیه لسفه و زید فی التذکرة و جامع المقاصد الحجر علی المالک (نه عامل) للفلس، لأنّ الحجر علی العامل للفلس لا یخرجه عن أهلیة التصرّف فی مال غیره بالنیابة.[3]

صاحب ریاض می فرماید: وموت كلّ واحد منهما يُبطل المضاربة بلا خلاف... و لذا يلحق بالموت الخروج عن أهليّة التصرف بنحو من الجنون والإغماء والحجر عليه لسفه.[4]

صاحب جواهر نیز عبارت مشابهی دارد.[5]

 

آنچه از مجموع کلمات بزرگان استفاده می شود این است که مسأله ی فوق حاوی روایت یا آیه ای نیست بلکه دو چیز سبب شده است که علماء، مضاربه با پنج چیز فوق باطل بدانند:

اول: اجماع است.

دوم اینکه مضاربه را جزء عقود جایزه می دانند و به عبارت دیگر آن را جزء عقود اذنیه می دانند مانند عاریه و وکالت بنا بر این مادامی که صاحب اذن هست عقد مزبور نیز باقی است و الا باطل می شود زیرا فردی که از دنیا رفته و یا مجنون است نمی تواند اذن دهد.

البته باید دید این استدلال صحیح است یا نه که ان شاء الله در جلسه ی بعد آن را شرح می دهیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo