< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب المضاربه

94/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در حدیثی نه آفت برای نعمت بر می شمارد که در جلسه ی قبل برخی از آنها را توضیح دادیم ایشان در ادامه می فرمایند: آفة الجمال‌ الخيلاء و آفة الحديث‌ الكذب و آفة العلم النّسيان[1]

تمام نعمت های پروردگار بدون استثناء می تواند آفاتی داشته باشد که باید مراقب آن بود. انسان، نباتات، علم، ثروت همه دارای آفت هستند. حتی مقبولیت در نظر جامعه و مانند آن نیز استثناء نمی باشد. از این رو اگر کسی مشمول نعمتی می شود باید حواسش به آن آفات باشد و الا نعمت تبدیل به نقمت می گردد.

رسول خدا (ص) در ابتداء می فرماید: آفت جمال خیلاء است. جمال می تواند زیبایی ظاهری باشد و یا باطنی مانند اخلاق و فضائل برجسته و شجاعت و علم و مانند آن. خیلاء به معنای خودپسندی، فخرفروشی و خودبرتربینی است که آفتی برای جمال ظاهر و یا باطن می باشد. علت آن این است که جمال ظاهر و باطن جذابیت دارد ولی با خودپسندی به گونه ای می شود که مردم از آن متنفر می شوند زیرا مردم با غرور و تکبر و مانند آن مخالفت می کنند.

دیگر اینکه آفت حدیث، دروغ می باشد. حدیث می تواند روایات معصومین و نقل های تاریخی باشد و یا سخن گفتن عادی. اگر دروغ با حدیث همراه شود آفت می شود زیرا مردم اگر از کسی دروغ بشنوند دیگر به فرد اعتماد نمی کنند و حتی اگر حرف صحیحی بزند به آن اهمیت نمی دهند زیرا هدف انسان از سخن گفتن این است که خواهد دیگران حرف او را باور کنند ولی با دروغ کسی حرف او را باور نخواهد کرد. اعتماد سرمایه ی بزرگی است که با دروغ از بین می رود.

دیگر اینکه آفت علم، نسیان است. انسان به مرور زمان علم خود را فراموش می کند از این رو باید علم را در قالب نوشتن مهار نمود: قَيِّدُوا الْعِلْمَ‌ بِالْكِتَابَةِ.[2] همچنین انسان باید گهگاه به علم خود بر گردد و آن را مرور نماید. مثلا انسان باید در بعضی موارد به کتب ادبی، تفسیری و اعتقادی خود بر گردند. نسیان برای همه وجود دارد و حتی حافظین قرآن باید روزی یکی دو ساعت محفوظات خود را مرور کنند.

برای اینکه انسان مطالب را فراموش نکند راههایی وجود دارد که یکی از آنها یادداشت کردن و خلاصه نویسی کردن مطالب است. مثلا برای سخنرانی ها خوب است انسان خلاصه ی آنها را فیش برداری کند و حسن آن این است که اگر آنها را بعدا مرور کند سریع مطالب و سیر بحث برای او آشکار می شود.

دیگر اینکه فرد به مطالب خود نظم ببخشد. اگر مطالب به شکل بی نظم در حافظه باشد فراموش می شود. بنا بر این تحت عدد و مانند آن باید مطالب را به شکل منسجم مکتوب نمود.

راه دیگر، پیوند دادن مطالب به زندگی است. مثلا بگوید که فلان مطلب را از فلان کس در فلان جلسه و در فلان زمان شنیده ام. اگر انسان این کار را انجام ندهد مطالب به تنهایی بیشتر در معرض نسیان است.

انسان در سنین بالا اگر مرتب با مسائل علمی سر و کار داشته باشد کمتر دچار نسیان می شود.

انسان باید مغز خود را با مسائل علمی ورزش دهد تا ضعیف نشود. بدن نیز همین گونه است مثلا اگر کسی پایش به مدت یک ماه در گچ باشد وقتی گچ را می گیرند پا، قابلیت قبلی را ندارد.

 

موضوع: سود در مضاربه ی فاسده

بحث در مسأله ی سی و سوم از مسائل مربوط به مضاربه است. بحث در این مسأله در مورد مضاربه ی فاسد است. در این مسأله در سه مطلب بحث شده است:

اگر سود و ربحی حاصل شود مال کیست؟

آیا عامل حق اجرة المثل دارد؟

اگر تلف و خسارتی حاصل شود بر عهده ی کیست؟

تمامی سه صورت فوق چهار حال دارد:

یا هر دو عالم به فساد هستند،

یا هر دو جاهل هستند،

مالک عالم و عامل جاهل است

عکس صورت قبلی.

مسألة 33 لو كانت المضاربة فاسدة كان الربح بتمامه للمالك (اگر مضاربه فاسد باشد تمامی سود به مالک می رسد.) إن لم يكن إذنه في التجارة متقيدا بالمضاربة، (مراد مضاربه ی صحیحه است. این در جایی است که مالک می خواست عامل تجارت کند چه در قالب مضاربه و چه غیر آن یعنی حتی اگر مضاربه فاسد هم باشد او به عامل اذن برای تجارت داده بود) و إلا (اگر او فقط سودی را می خواست که در قالب مضاربه ی صحیح باشد) تتوقف على إجازته، (زیرا مضاربه در این صورت فضولی بوده است و احتیاج به اذن مالک دارد تا تصحیح شود. به بیان دیگر، مالک اذن در مضاربه ی صحیح داده بود نه فاسد و حال که مضاربه فاسد است اگر مالک آن را اجازه دهد حکم آن این است که:) و بعد الإجازة يكون الربح له (اجازه می دهد و سود مال او می شود.) سواء كانا جاهلين بالفساد أو عالمين أو مختلفين، (یکی عالم و دیگی جاهل باشد.)[3]

مخفی نماند که ما در بحث شرایط مضاربه در مسأله ی اولی دوازده شرط بیان کردیم که هر کدام از بین برود، مضاربه فاسد می شود. از جمله آن شروط عبارت است از: بعضی مضاربه با مقید به درهم و دینار کرده بودند یعنی با اسکناس و سرمایه های دیگر نمی توان مضاربه کرد. (البته ما این شرط را قبول نداشتیم). همچنین گفته شده است که مضاربه باید با عین باشد نه دین. همچنین مقدار مال باید معلوم باشد و الا مضاربه فاسد می باشد.

اقوال علماء: شهرت در این است که سود در مضاربه ی فاسده مال مالک است.

صاحب مفتاح الکرامة در کلام جامعی می فرماید: و إذا فسد القراض بفوات شرط نفذت التصرّفات (البته این در صورتی است که هر دو عالم به فساد باشند و راضی به ادامه بوده باشند) و کان الربح بأجمعه للمالک، و علیه للعامل اجرة المثل کما صرّح بذلک کلّه فی المبسوط و التذکرة فی موضعین منهما و الوسیلة و التحریر و الکتاب (همان قواعد علامه است که مفتاح الکرامة آن را شرح می کند) فیما یأتی و جامع المقاصد و مجمع البرهان... و ربما قیل انه ینبغی اشتراطه عدم علمه بالفساد و عدم علمه بعدم الاجرة و الحصة و الا فلا اجرة له.[4]

البته همان گونه که امام قدس سره فرموده است نباید اذن مالک مقید به مضاربه ی صحیحه باشد. در نتیجه اگر چنین اذنی باشد عامل هم سود کرده باشد باید تمام آن را به مالک بدهد و خودش فقط حق اجرة المثل دارد.

اما سود همه مال مالک است زیرا ربح تابع مال است و مضاربه که باطل است یعنی قرادادی که بین عامل و مالک بوده است بی فایده است و باید سود و سرمایه را به مالک بدهد و خودش فقط حق اجرة المثل دارد.

اما اینکه نباید مقید به مضاربه ی صحیحه باشد این است که اگر مالک شرط کرده باشد که مضاربه باید صحیح باشد می تواند مضاربه ی فاسده را قبول نکند و یا اگر مضاربه فاسد است از باب فضولی منوط به اذن مالک می باشد. بنا بر این اگر مالک مضاربه را مقید به صحیح نکرده باشد و یا اگر مضاربه فاسد باشد ولی بعدا اجازه دهد سود کلا مال مالک می شود و از آن طرف چون عمل حر بدون اجرت نیست باید اجرة المثل را به عامل بدهد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo