< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب المضاربه

94/07/15

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته ای در مورد ایام محرم:

از رسول خدا (ص) روایت است که می فرماید: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَجْوَدِ الْأَجْوَادٍ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَجْوَدُ الْأَجْوَادِ اللَّهُ وَ أَنَا أَجْوَدُ بَنِي آدَمَ وَ أَجْوَدُهُمْ بَعْدِي رَجُلٌ عَلِمَ بَعْدِي عِلْماً فَنَشَرَهُ ...[1]

رسول خدا (ص) از مردم می پرسد آیا به شما از کسی که سخاوتمندترین سخاوتمندان است خبر ندهم. عرض کردند: آری یا رسول الله. حضرت فرمود: سخاوتمندترین سخاوتمندان خداوند می باشد (زیرا هر چه داریم اعم از نعمت های ظاهر و باطن از اوست. نعمت های گذشته و حال و آینده ی ما از اوست. حتی بسیاری از نعمت ها هستند که ما از آنها بی خبریم و موقعی که از انسان سلب می شود انسان قدر آن را می داند. مثلا اگر زلزله نمی آید کسی نمی دانست که آرامش زمین یکی از نعمت های الهی است.)

سپس اضافه فرمود: و من در میان فرزندان آدم، بخشنده ترین هستم. (این به سبب نعمت اسلامی است که او آورد و جانفشانی هایی که در این راه کرد.)

سپس فرمود: و بعد از من، از همه بخشنده تر کسی است که بعد از من علمی را فراگیرد و آن را نشر دهد. (ایام ماه محرم تبلوری از این بخش از روایت است و کسانی که به تبلیغ می روند مصداق آن خواهند بود. وقتی سخن از جود و بخشش می آید ذهن مردم به سراغ جود و بخشش مادی می رود و حال آنکه بالاتر از آن جود و بخشش های معنوی است که یکی از مصادیق آن نشر علم است.)

باید از مراسم پرشوری که هر سال در ایام محرم دامنه اش گسترده تر می شود حد اکثر بهره برداری را انجام داد. یک پایه ی این بهره برداری بر دوش خطبا است و یک پایه ی آن بر دوش مداحان و بخشی از آن بر دوش مردم و بانیان مجالس است.

خطباء باید به چند نکته توجه داشته باشند: از جمله اینکه تنها به ذکر مصائب قناعت نکنند بلکه ریشه های حادثه ی کربلا را نیز تبیین نمایند. ریشه های افکار بنی امیه و فرزندان ابوسفیان، از قبل از اسلام و در زمان جاهلیت وجود داشت. باید آن را از زمان جاهلیت و بعد زمان رسول خدا (ص) و بعد خلفاء و ایام عاشورا بررسی کرد. اشعاری که یزید می سراید خیلی معنادار است آنجا که می گوید:

لَعِبَتْ‌ هَاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ‌

لَيْتَ‌ أَشْيَاخِي‌ بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَل

لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحا وَ لَقَالُوا يَا يَزِيدُ لَا تُشَل

بعد باید به سراغ حادثه ی کربلا و نتائج آن در آن زمان و آینده رفت.

همچنین خطباء باید وظائف ما را در حفظ این آثار گرانبها بیان کنند. این میراث از عاشورا برای ما باقی مانده است و باید با رفتار و کردار نیک و شهامت و شجاعت حفظ نمود.

دیگر اینکه باید مجالس را به شکل سنتی اداره کنند و از اموری که موجب وهن مذهب است خودداری کنند همچنین از بیان آنچه بوی ذلت می دهد پرهیز کنند. باید جنبه های حماسی عاشورا مطرح شود نه اینکه از تعبیراتی که مناسب مقام شهدای کربلا نیست استفاده کنند.

دیگر اینکه باید از این فرصت استفاده کنند تا احکام و عقائد و اخلاق مردم را اصلاح کنند. عزاداری، فرصت خوبی به دست می دهد که این مسائل بیان شود و مسأله ی امر به معروف و نهی از منکر را تبیین گردد.

همچنین باید توجه کنند که مجالس عزاداری را با مسائل سیاسی و جناحی آمیخته نکنند.

اما پیام ما به مداحان این است که می دانیم مداحی مورد علاقه ی امامان اهل بیت بوده است. داستان دعبل خزاعی که امام رضا علیه السلام به او احترام و محبت بسیاری کرد مشهور است. داستان فرزدق و کُمیت نیز بر کسی مخفی نیست. این مداحان در آن زمان که همه چیز ممنوع بود جانفشانی بسیاری می کردند و خود را در معرض خطر قرار می دادند. فرزدق با آن اشعاری که درباره ی امام سجاد علیه السلام بیان کرد خود را دچار دردسر زیادی انداخت ولی با این حال سکوت را شکست.

به هر حال مداحان نیز باید اموری را رعایت کنند از جمله اینکه اشعارشان حماسی باش و از اشعاری که بوی ذلت می دهد خودداری کنند.

دوم اینکه بر اساس منابع معتبر و معروف سخن بگویند و مسائل ضعیف و حوادثی که واقع نشده را ذکر نکنند. به قول شیخ عباس قمی، زبان حال هرچند خوب است ولی باید حال، اقتضای آن زبان را داشته باشد.

سوم اینکه از آهنگ های مبتذل دوری کنند و نحوه ی خوانندگی آنها مشابه خوانندگان مبتذل نباشد.

چهارم اینکه سعی کنند جوانان را جذب کنند و لا به لای مداحی خود به یک سری مسائل اخلاقی و احکام اشاره کنند مثلا به نمونه های برجسته در زندگانی علی اکبر علیه السلام اشاره کنند. جریان عاشورا جریان نشر اسلام است همان گونه که امام علیه السلام فرمود: اگر من با یزید بیعت کنم، فعلی الاسلام السلام. بنا بر این قیام امام حسین علیه السلام برای احیاء اسلام بود.

پنجم اینکه مداحی را با مسائل سیاسی و جناحی نیامیزند. البته سخن در سیاسات کلی نظام که برای همه لازم الاجراست نمی باشد سخن در جناح ها و مسائل محل اختلاف می باشد.

اما پیامی که درباره ی مردم داریم این است که آنها مخصوصا بانیان مجالس باید روش های سنتی را در عزاداری ها حفظ کنند. مراسم را ساده و به دور از اسراف و تظاهر و خودنمایی برگزار کنند. سعی کنند جوانان را جذب کنند زیرا جوانان هم بیشتر در معرض خطر هستند و هم بیشتر از مابقی از اسلام دفاع می کنند. به همین دلیل است که دشمن بیشتر جوانان را آماج حملات خود قرار داده است.

همچنین آنها باید از خطبای آگاه و لایق دعوت کنند و همچنین از مداحان وظیفه شناس دعوت به عمل آورند و معیار ایشان در انتخاب خطباء و مداحان این نباشد که آنها جمعیت بیشتری را جذب می کنند.

دیگر اینکه از ذبح کردن گوسفند در ملأ عام و جلو دستجات پرهیز کنند زیرا هم از نظر بهداشتی محیط را آلوده می کنند و هم موجب گسترش نجاست می شود و گاه با همان کفش ها وارد مسجد و حسینیه ها می شود و فرش ها را آلوده می کنند. نذر به ذبح گوسفند در مقابل افراد شرعی نیست و لازم الوفاء نمی باشد اگر کسی نذر کند اصل ذبح گوسفند را باید انجام دهد ولی شرط اینکه جلوی مردم باشد شرطی است فاسد و لازم العمل نیست و موجب بطلان نذر هم نمی شود.

همچنین در عزاداری ها از برهنه کردن بدن بپرهیزند. برهنه شدن در شرایط فعلی مورد سوء استفاده برخی ناآگاهان قرار می گیرد.

نکته ی مهم دیگر پرهیز از قمه زنی است. کسانی که اهل قمه زنی هستند هرچند عاشق امام حسین علیه السلام هستند بنا بر این حسن فاعلی آنها سرجای خود محفوظ است این عمل در شرایط فعلی به مراسم امام حسین علیه السلام و مکتب اهل بیت ضربه می زند و رسانه ها از آن سوء استفاده می کنند.

 

موضوع: ضمان در مضاربه در صورت عجز عامل

بحث ما در امر سوم است که در ذیل مسأله ی اولی از امام قدس سره در تحریر ذکر کرده ایم. سخن در این است که اگر کسی بیش از آنچه قادر است را به عنوان مضاربه بپذیرد، مضاربه اش باطل است زیرا او عاجز است ولی به مقداری که می تواند با آن کار کند، اگر آن مقدار معلوم باشد (مثلا یک سوم صد میلیون باشد.) مضاربه نسبت به همان مقدار صحیح است ولی اگر آن مقدار، مبهم باشد مضاربه صحیح نیست.

همچنین حکم مسأله را در مورد نحوه ی تقسیم ربح و سود بیان کردیم و گفتیم تا جایی که مضاربه صحیح است باید سود بین مالک و عامل تقسیم شود ولی اگر مضاربه باطل باشد کل سود به مالک می رسد و عامل فقط حق مطالبه ی اجرت المثل را دارد.

اما مسأله ی سوم در مورد ضمان است که گفتیم علماء بیشتر این بخش از مسأله را بیان کرده اند. گفتیم شهید ثانی قائل است که در این مسأله سه قول وجود دارد:

یک قول این است که عامل، ضامن کل سرمایه می باشد و حتی نسبت به همان بخش که می تواند با آن کار کند نیز ضامن است.

قول دوم این است که او فقط ضامن همان جزء است که توان کار کردن با آن را نداشته است اما نسبت به آن مقدار که قدرت داشته و مضاربه اش در آن بخش صحیح بوده، نباید ضامن باشد.

قول سوم این است که اگر سرمایه را تدریجا دریافت کرده است مثلا اول یک سوم را گرفته و با آن کار کرده است و بعد دو سوم و سپس تمام آن را، در این صورت در خصوص همان بخش که توان داشته صحیح و در ما بقی باطل است. اما اگر کل سرمایه را یک جا دریافت کرده باشد در صورت عجز در بخشی از آن کل مال را ضامن است.

نقول: حق این است که آن مقدار که مضاربه در خصوص آن صحیح بوده است ضمان در آن وجود ندارد و در جایی که مضاربه صحیح نبوده است ضمان در آنجا وجود دارد. زیرا در جایی که مضاربه صحیح بوده است، ید او أمانی بوده و او از طرف مالک مأذون بوده است و ضمان در آن راه ندارد. اما نسبت به زائد ضامن می باشد چه مالک عالم به فساد باشد یا جاهل به آن. (زیرا گفته شده که اگر مالک جاهل باشد و نمی دانسته که مضاربه باطل است و سرمایه را به عامل داده است در این صورت اگر مضاربه باطل باشد عامل، ضامن است ولی اگر مالک عالم به عجز عامل بوده باشد و در عین حال مال خود را به او داده باشد در صورت عجز عامل و نابودی مال، عامل ضامن نیست زیرا خودش به ضرر اقدام کرده است.) ولی ما این سخن را قبول نداریم. مثلا کسی جنسی تقلبی را می فروشد او می داند که شرعا این معامله فاسد است ولی به هر حال به قصد معامله آن را به دیگری می دهد نه به قصد اینکه آن را مجانی داده باشد. یعنی او حتی اگر عالم به فساد باشد جنس را مجانی نمی دهد بلکه آن را حتی در صورت فساد، به عنوان معامله ی عرفی تحویل می دهد نه به عنوان معامله ی شرعی. عرف رایج هم چنین معامله ای را انجام می دهد و صحیح می داند. یا مثلا در عرف، معامله ی ربوی رایج است و حتی اگر بگویند شرع اجازه نمی دهد باز او آن معامله را انجام می دهد ولی در عین حال پول را مجانی در اختیار دیگری نمی گذارد و به این معنا نیست که اگر طرف، مال را نابود کند ضامن نباشد.

بعضی نیز گفته اند که هر جا ضمان است منافات ندارد که مضاربه صحیح باشد یعنی گفته اند که ضمان با صحت مضاربه می تواند جمع شود.

نقول: این مطلب برای ما قابل قبول نیست زیرا اگر مضاربه صحیح است و مالک راضی است که سرمایه اش به دست عامل باشد و عامل نیز امین می باشد او نباید ضامن باشد بنا بر این اگر عامل توان کار کردن با مثلا یک سوم سرمایه را داشته باشد معنا ندارد که در آن یک سوم، ضمان وجود داشته باشد. البته شاید ضمان در جایی دیگر با صحت سازگاری داشته باشد ولی در اینجا ندارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo