< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/03/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم اختصاص حصر به مرض
تا به حال در بحث صد و حصر، صد به منع توسط عدو و صد به خصوص مرض تفسیر شده بود. امام قدس سره در مسأله ی پانزدهم به این نکته می پردازد که حکم در مورد سایر موانع چیست:
مسألة 15 - لا يبعد إلحاق غير المتمكن والمعلول والضعيف بالمريض في الأحكام المتقدمة، ولكن المسألة مشكلة، فالأحوط بقاؤه على إحرامه إلى أن يفيق، فإن فات الحج منه يأتي بعمرة مفردة ويتحلل، ويجب عليه الحج مع حصول الشرائط في القابل.[1]
یعنی بعید نیست که کسی که متمکن از انجام اعمال نباشد ماند معلول و ضعیف، به مریض ملحق شود ولی با این حال این الحاق خالی از اشکال نیست و نمی توان به آن فتوای قعطی داد بنا بر این احتیاط بر این است که تا وقت ضیق نشده است، فرد بر احرام باقی باشد و وقتی که حج فوت شد، عمره ی مفرده ای به جا آورد و از احرام بیرون آید و اگر در سال بعد شرایط استطاعت باقی بود، حج خود را به جا آورد.
بنا بر این یک احتمال این است که فرد به مریض ملحق باشد و لازم باشد که یک قربانی به منی یا مکه بعث کند و بعد از تحقق قربانی از احرام در آید.
احتمال دیگر نیز این است که تا زمان فوت شدن حج صبر کند و بعد با انجام عمره ی مفرده از احرام بیرون آید.
احتیاطی که امام قدس سره مطرح می کند در صورتی عملی است که فرد هر دو حکم را انجام دهد یعنی هم قربانی را بعث کند و هم به حکم دوم عمل نماید.

اقوال علماء:
صاحب جواهر ابتدا کلام کلام صاحب شرایع را مطرح می کند که می فرماید: الصد بالعدو والأحصار بالمرض لا غير بعد صاحب جواهر اضافه می کند: كما هو المعروف بين الفقهاء بل في المسالك اختصاص الحصر بالمرض هو الذي استقر عليه رأي أصحابنا ووردت به نصوصهم، بل ظاهر المنتهى الاتفاق على إرادة ذلك من اللفظين المزبورين بل عن صريح التنقيح وكنز العرفان ذلك.[2]
نقول: امام در حکم بالا دو مصداق را مطرح کرد که شاید به حصر ملحق باشند که عبارتند از معلول و ضعیف.
مصادیق دیگری را نیز می توان به آن اضافه کرد از جمله کسی که عضوی از بدنش مانند دست و پایش بشکند، کسی که ناگهان فلج شود، کسی که گرفتار ترس بی دلیل شود مثلا از ازدحام و مانند آن بترسد و نتواند اعمال را به جا آورد. گاه مواردی نیز هست که خارج از بدن انسان است مانند: تمام شدن نفقه، گم کردن راه، فوات وقت، نسیان تاریخ.
همچنین صدّ هم گاه توسط غیر عدو حاصل می شود مثلا حیوانات درنده ای در راه است، سیلابی آمده است و راه را بسته است،
باید بحث شود که تکلیف آنها آیا تکلیف محصور و مصدود است، آیا هر دو گروه باید به حصر عمل کند (که وظیفه اش سنگین تر است) یا اینکه باید به سراغ عمره ی مفرده رود. هر سه احتمال در میان علماء قائل دارد.
چند نفر از افراد اجماع ادعا شده ی مزبور را شکسته اند و بر خلاف آن فتوا داده اند از جمله: شیخ جعفر کاشف الغطاء است که در کشف الغطاء می فرماید: المحصور فیه بحثان. الاول فی بیان معناه و هو الممنوع عند دخول مکه بسبب المرض و یحلق به الکسر (شکستی) و الجرح (زخم) و القرح (دمل) و العرج الحادث (فلجی و لنگس) و الزمانة (زمینگیری) المانعة عن السیر بجمیع اقسامه.[3]
او در عبارت دیگری در مورد صد می فرماید: و من الصدّ منع البهائم و شدة الحرّ او البرد او الطین (مثلا سیل آمده است و جاده گل است) او المطر عن اتمام المناسک.[4]
صاحب مسالک می فرماید: أن الحصر في ما ذكروه (که مخصوص به مرض باشد) في موضع النظر، فقد عد من الاسباب فناء النفقة، وفوات الوقت، وضيقه، والضلال عن الطريق، مع الشرط قطعا، (یعنی اگر موقع احرام شرط کرده باشد که اگر مشکلی پیش آید از احرام بیرون آید که در این صورت شکی نیست که می تواند از احرام بیرون آید.) ولا معه في وجه (اگر شرط هم نکرده باشد باز یک وجه این است که این امور مذکوره به حصر ملحق باشد.)[5]
صاحب جواهر نیز با شکستن اجماع موافق است و بعد از ذکر اقوال می فرماید: فالتحقيق ما ذكرناه، ولكن مع ذلك لا ينبغي ترك الاحتياط بمراعاة محلل غير المصدود أيضا (یعنی احتیاط کند هم وظیفه ی مصدود را انجام دهد و هم محلّل دیگر یعنی عمره ی مفرده را انجام دهد.)[6]
نتیجه اینکه، ادعای اجماع شده است که حصر، مخصوص مورد مرض است و صد هم مخصوص به منع از عدو. با این حال، علمایی مخالفت کرده اند.

اقتضای آیه ی شریفه:
﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّه‌[7]
یعنی اگر محصور شدید باید قربانی کرده و از احرام در آیید. گفتیم که حصر در لغت به معنای مرض نیست بلکه به معنای منع است. بنا بر این باید دید که آید در مورد حصر حقیقت شرعیه ای داریم که بگوید که حصر مخصوص به مرض است یا نه. واقعیت این است که چنین حقیقت شرعیه ای وجود ندارد بنا بر این آیه ی مزبور عام است و حصر در آن، تمامی انواع موانع بدنی و غیر بدنی را شامل می شود. مخصوصا که آیه ی فوق در داستان حدیبیه وارد شده است و کسی در آن روز مریض نبود بلکه توسط عدو ممنوع شدند.

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ دلالت روایات می رویم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo