< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم در صورت ارتفاع حصر و صدّ
بحث در مسأله ی چهاردهم از مسائل صد و حصر است. امام قدس سره در این مسأله می فرماید: اگر کسی مصدود و محصور شود و نتواند به عمره یا حج برسد باید قربانی کند و از احرام در آید ولی اگر بعد از بعث قربانی از صد و حصر خارج شد وظیفه دارد اعمال را انجام دهد.
بعد از اتمام این مسأله به اموری پرداختیم.
امر اول مربوط به نیّت عدول است که امام قدس سره احتیاط واجب دارد مبنی بر اینکه اگر کسی از حج تمتع مصدود و محصور شد و می خواهد حج خود را به افراد تبدیل کند باید نیّت عدول کند. هکذا اگر از عمره ی تمتع به مفرده منتقل می شود. (در جایی که چون فرصت برای عمره ی تمتع و حج ندارد باید با انجام عمره ی مفرده از احرام بیرون آید.) دیروز این بحث را مطرح کردیم و امروز به شکل یک قاعده ی کلیه آن را بحث می کنیم و آن اینکه نیّت عدول در چه مواردی لازم است و در چه مواردی لازم نیست؟
اگر اعمالی که از آن به دیگری عدول می کنند مشابه هم باشد نیّت عدول لازم است مثلا کسی نماز عصر را جلوتر از نماز ظهر خوانده و بعد متوجه شده است در نتیجه باید نیّت عدول کند زیرا این دو نماز مشابه هم هستند. یا مثلا کسی نماز ادا را می خواند و بعد متوجه می شود که نمازش قضاء شده است که باید در دو رکعت اول عدول کند. همچنین است اگر کسی می خواهد از صیامی به صیام دیگری عدول کند. نیّت عدول در اینها لازم است زیرا عمل، شبیه هم است. همچنین است اگر کسی به عنوان زکات مالی به کسی داده و هنوز مصرف نشده است و می خواهد آن را به عنوان خمس حساب کند.
ولی اگر عمل، متفاوت باشد مانند حج تمتع و افراد که اعمال آنها در بعضی از قسمت ها متفاوت است در اینجا نیّت عدول لازم نیست و تبدیل عمل خود به معنای نیّت عدول می باشد. همچنین است در تبدیل عمره ی تمتع به عمره ی مفرده. در این موارد نیّت عمل متفاوت با نیّت عدول همراه است. دو موردی که امام قدس سره نیّت عدول را بیان کرده و لازم دانسته است از باب دو عمل غیر متشابه است در نتیجه به نظر ما به نیّت عدول احتیاج نیست.

الامر الثانی: اگر کسی بیمار شد و قربانی را بعث کرد و آن را ذبح کردند و فرد از احرام در آمد و بعد بیماری او خوب شد و فرصت هم برای انجام اعمال عمره یا حج دارد وظیفه اش چیست آیا باید اعمال حج و عمره را به جا آورد یا اینکه باید رها کند؟
شهید در مسالک می فرماید: أما مع تبينه ذبحهم هديه، فيحتمل قويا كونه كذلك، (یعنی عمره ی مفرده ای انجام دهد و از احرام بیرون آید.) لان الهدي إنما يحلل مع عدم التمكن من العمرة، أما معها فلا، لعدم الدليل. (و ادله ی قربانی از این مورد منصرف است.) وهو خيرة الدروس ويحتمل عدم الاحتياج إلى العمرة، لتحقق ذبح الهدي المقتضي للتحلل.[1]
نقول: بحث در این است که ادله ی ما که می گوید باید ذبح کند و قربانی نماید و از احرام بیرون آید آیا این مورد که خوب شده است و وقت هم باقی است را شامل می شود یا نه. اگر اطلاق داشته باشد فرد از احرام در آمده و لازم نیست اعمال را انجام دهد ولی اگر منصرف باشد او باید اعمال را انجام دهد. زیرا اگر به کسی به سبب ضرورت اجازه دهند کاری را انجام دهد وقتی ضرورت برطرف شده است و وقت هم باقی است چرا آن اجازه باید باقی باشد؟
با این حال باید دید که آیا فرد از احرام خارج شده است یا نه. اگر خارج شده باشد آیا باید دوباره به میقات رود و محرم شود؟
جواب این است که وقتی بیماری او خوب شود کشف می شود که ذبح مزبور موجب بیرون آمدن او از احرام نشده است. این مانند کشف فضولی است که وقتی مالک یک روز بعد بیع را اجازه می دهد این کشف می کند که بیع از دیروز اثر کرده بود. بنا بر این فرد مزبور اگر از احرام بیرون آمده و منهیات احرام را مرتکب شده است سریع باید لباس احرام را بپوشد و بداند که در احرام باقی بوده است البته کفاره ای هم بر گردن او نیست زیرا عمدا آن را مرتکب نشده است. بعد باید عمره ی مفرده ای را انجام دهد تا از احرام بیرون آید.

الامر الثالث: از آنجا که در یک ماه نمی توان دو عمره به جا آورد این بحث مطرح است که آیا عمره ی مفرده ای که به جا می آورد را می تواند در همان ماه که به عمره ی تمتع محرم شده بود به جا آورد یا اینکه باید آن را در ماه بعد انجام دهد.
صاحب ریاض می فرماید: أما المعتمر إذا تحلّل فيقضي عمرته عند زوال المانع من الأمرين (حصر و صدّ) مطلقاً (چه در همان ماه باشد یا در ماه بعد) ولو في الشهر الذي اعتمر فيه أوّلاً فتحلّل منها (قربانی کرد و از احرام در آمد). وقيل :إنما يقضيها في الشهر الداخل (عمره ی مفرده را در ماه بعد انجام می دهد.) والقائل الشيخ وغيره بل الأكثر كما في عبائر جمع. ... و فیه نظر لعدم تحقق العمرة (زیرا محرم شد و بعد با قربانی از احرام بیرون آمد و عمره ای به جا نیاورده است.) لتحلله منها (زیرا از آن عمره در آمد و حلیت پیدا کرد.) فلا یعتبر فی جواز الثانیة (عمره ی دوم) تخلل الزمان المعتبر بین العمرتین..[2]
نقول: همان گونه که گفتیم بهبودی او کشف می کند که او از احرام بیرون نیامده است. بنا بر این تحللی در کار نبوده است. زیرا در روایات صرفا آمده است که اگر مریض خوب شود باید عمره ی مفرده به جا آورد و نیامده است که او دوباره باید محرم شود و حتی آمده است که اگر وقت باقی است و می تواند حج را درک کند باید آن را انجام دهد. بنا بر این احرام قبلی باطل نشده است.
از آن طرف همان گونه که صاحب ریاض می گوید او چون بعد از احرام به عمره، اعمال عمره را انجام نداده است اشکالی ندارد که عمره ی مفرده را در همان ماه انجام دهد.

نکات دیگری نیز باقی مانده است که ان شاء الله در جلسه ی بعد به آنها خواهیم پرداخت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo