< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/03/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم در صورت ارتفاع حصر و صدّ
بحث ما در مسأله ی چهاردهم از مسائل مربوط به صد و احصار است.
بحث در این است که اگر شخص مریض نتواند برای عمره و حج اقدام کند و در نتیجه قربانی یا پول خود را به منی (در حج) و مکه (در عمره) فرستاده باشد و بعد در این اثناء از بیماری بهبودی یابد چه باید کند.
اگر حج او تمتع است و می تواند عمره را انجام داده به وقوفین برسد عمره را انجام داده و حج را نیز انجام می دهد.
اما اگر ببیند در صورتی که عمره را به جا آورد از حج باز می ماند، حج تمتع را به حج افراد تبدیل می کند و بعد از حج، عمره ی مفرده را انجام می دهد این عمل به عنوان حجة الاسلام از او قبول می شود. در اینجا امام قدس سره احتیاط وجوبی کرده اند که فرد نیّت عدول کند.
اما اگر فرد حتی به عرفات و مشعر نیز نمی رسد در این صورت حج او مبدل به عمره ی مفرده می شود و اگر استطاعت او تا سال بعد باقی مانده باشد، در سال بعد حج تمتع را انجام می دهد.
مصدود نیز مانند محصور است
امام قدس سره در این مسأله می فرماید:
مسألة 14 - لو برأ المريض وتمكن من الوصول إلى مكة بعد إرسال الهدي أو ثمنه وجب عليه الحج، فإن كان محرما بالتمتع وأدرك الأعمال فهو وإن ضاق الوقت عن الوقوف بعرفات بعد العمرة يحج إفرادا والأحوط نية العدول إلى الافراد، ثم بعد الحج يأتي بالعمرة المفردة ويجزيه عن حجة الاسلام، ولو وصل إلى مكة في وقت لم يدرك اختياري المشعر تتبدل عمرته بالمفردة، والأحوط قصد العدول ويتحلل، ويأتي بالحج الواجب في القابل مع حصول الشرائط، والمصدود كالمحصور في ذلك.[1]

اقوال علماء:
گفتیم اجمال این مسأله مجمع علیها است و ما کلام صاحب ریاض در جلسه ی قبل بیان کردیم.
صاحب مستند نیز کلامی مشابه کلام صاحب ریاض دارد.[2]
صاحب جواهر بعد بیان مسأله در عبارت کوتاهی می فرماید: بلا خلاف أجده في شئ من ذلك بل ولا إشكال، ضرورة كونه محرما حينئذ بأحد النسكين اللذين يجب عليه إتمامهما مع التمكن كما هو الفرض (زیرا فرض این است که مانع او برطرف شده است و باید به وظیفه ی خود که اتمام نسک است عمل کند.)[3]
البته صاحب جواهر این مطرح نکرده است که اگر قربانی انجام شده باشد و فرد در نتیجه باید از احرام در آمده باشد حکمش چیست. آیا از احرام بیرون آمده است یا کما کان در احرام باقی است.

دلیل اجمال مسأله:
دلیل اول: مقتضای قاعده
فرد مأمور به امری بود و عذری داشت و عذر هم برطرف شده است بنا بر این اگر وقت باقی است باید مأمور به خود را انجام دهد. صاحب جواهر نیز به همین مطلب اشاره می کند.
دلیل دوم: روایت زراره
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا أُحْصِرَ الرَّجُلُ بَعَثَ بِهَدْيِهِ فَإِذَا أَفَاقَ (اگر بیماری اش خوب شود) وَ وَجَدَ فِي نَفْسِهِ خِفَّةً (احساس سبکی و سرحالی در خود کرد.) فَلْيَمْضِ (باید برای اعمال خود اقدام کند.) إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ يُدْرِكُ النَّاسَ فَإِنْ قَدِمَ مَكَّةَ قَبْلَ أَنْ يُنْحَرَ الْهَدْيُ (قبل از روز عید) فَلْيُقِمْ عَلَى إِحْرَامِهِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ جَمِيعِ الْمَنَاسِكِ وَ لْيَنْحَرْ هَدْيَهُ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ (حجش صحیح است) وَ إِنْ قَدِمَ مَكَّةَ وَ قَدْ نُحِرَ هَدْيُهُ (یعنی اگر بعد از روز عید وارد مکه شده باشد.) فَإِنَّ عَلَيْهِ الْحَجَّ مِنْ قَابِلٍ وَ الْعُمْرَةَ (سال بعد باید حج و عمره ای به جا آورد.) قُلْتُ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَبْلَ أَنْ يَنْتَهِيَ إِلَى مَكَّةَ (و اگر بعد از مکه فوت کند حجش صحیح است حتی اگر عملی به جا نیاورده باشد.) قَالَ يُحَجُّ عَنْهُ إِنْ كَانَتْ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ يُعْتَمَرُ إِنَّمَا هُوَ شَيْ‌ءٌ عَلَيْهِ (بر او واجب بوده است.)[4]
ظاهرا سند این روایت مشکلی ندارد. هرچند در سند آن سهل بن زیاد است ولی در کنار او یک فرد ثقه ای وجود دارد که در نتیجه مشکل سندی را برطرف می کند.
علاوه بر آن مرحوم شیخ سند دیگری برای آن نقل می کند:
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ نَحْوَهُ
رجال این سند همه ثقه هستند. و سند شیخ به موسی بن قاسم نیز صحیح می باشد.
در روایت فوق حکم محصور بیان شده است و ما با الغاء خصوصیت حکم مصدود را نیز به آن ملحق می کنیم.
در این روایت نیز نیامده است که اگر بعث به قربانی کند و قربانی نیز انجام شود آیا از احرام بیرون آمده است یا اینکه باید دوباره اعمال را انجام دهد.

در مقابل این روایت، روایت دیگری است که در بعضی از قسمت ها با آن مخالف است:
مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ‌ الْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ عَرَضَ لَهُ سُلْطَانٌ فَأَخَذَهُ ظَالِماً لَهُ يَوْمَ عَرَفَةَ (سلطانی در روز عرفه جلوی او را گرفت.) قَبْلَ أَنْ يُعَرِّفَ (قبل از اینکه عرفه به جا آورد.) فَبَعَثَ بِهِ إِلَى مَكَّةَ فَحَبَسَهُ فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ النَّحْرِ خَلَّى سَبِيلَهُ (در روز عید او را آزاد کرد.) كَيْفَ يَصْنَعُ فَقَالَ يَلْحَقُ فَيَقِفُ بِجَمْعٍ (به مشعر الحرام برود یعنی وقوف اضطراری نهاری مشعر را درک کند. ) ثُمَّ يَنْصَرِفُ إِلَى مِنًى فَيَرْمِي وَ يَذْبَحُ وَ يَحْلِقُ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ قُلْتُ فَإِنْ خَلَّى عَنْهُ يَوْمَ النَّفْرِ (اگر روز نفر یعنی روز دوازدهم آزاد شود چه کند.) كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ هَذَا مَصْدُودٌ عَنِ الْحَجِّ إِنْ كَانَ دَخَلَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ (اگر حج تمتع به گردن او بوده است.) فَلْيَطُفْ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً ثُمَّ يَسْعَى أُسْبُوعاً وَ يَحْلِقُ رَأْسَهُ (یعنی باید اعمال عمره ی مفرده را انجام دهد البته به جای حلق می توان تقصیر هم کرد. عمره ی مفرد طواف نساء ندارد.) وَ يَذْبَحُ شَاةً (البته ذبح شاة باید مستحب باشد.) فَإِنْ كَانَ مُفْرِداً لِلْحَجِّ فَلَيْسَ عَلَيْهِ ذَبْحٌ وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ (چون حج افراد قربانی ندارد، برای خروج از احرام نیز لازم نیست قربانی کند.)[5]
در سند این روایت فردی به نام فضل بن یونس وجود دارد که او را توثیق کرده اند و ظاهرا متهم به واقفی بودن نیز می باشد.
این روایت در مورد مصدود است.
گفتیم وقوف اضطراری مشعر به تنهایی کافی نیست ولی در حدیث فوق آمده است که این وقوف کافی است. مگر اینکه گفته شود که فرد محبوس شب عید آزاد شده است. هرچند این توجیه خلاف ظاهر روایت است یا مثلا اول اذان صبح آزاد شده و توانسته است سریعا خود را به مشعر برساند وقوف اختیاری مشعر را درک کند.

بقی هنا امران:
الامر الاول: نیّت عدول
امام قدس سره در دو مورد از مسأله ی فوق احتیاط وجوبی دارند بر اینکه نیّت عدول باید انجام شود.
شاید امام قدس سره دیده است که عمل فوق از عناوین قصدیه است و با نیّت عدول است که عنوان مزبور محقق می شود.
با این حال می گوییم که نیّت خود به خود همراه عمل وجود دارد. بنا بر این کسی که در حج تمتع است و عمره ی تمتع را رها کرده و به عرفات می رود واضح است که او در صدد انجام حج افراد بوده است و صرف همین عمل بیانگر عدول است و احتیاج به نیّت عدول ندارد. همچنین اگر کسی به حج نرسد و در نتیجه تصمیم دارد که عمره ی مفرده ای را به جا آورد واضح است که نیّت عدول در او نیز محقق بوده است. این بر خلاف نیّت عدول از نماز ظهر به عصر است که چون عمل در هر دو مطابق هم است فقط باید با نیّت آنها را از هم جدا کند ولی در ما نحن فیه، فعل و عمل تغییر کرده است و واضح است که نیّت عدول خود به خود با آن همراه است.

ان شاء الله در جلسه ی بعد امر دوم را بررسی می کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo