< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: لزوم بعث هدی در مورد محصور و عدم حلیت نساء بر او با قربانی
بحث در مسأله ی نهم از مسائل مربوط به صدّ و حصر است. امام قدس سره در این مسأله بحث حصر که همان بحث مرض است و آن اینکه اگر فردی بیماری شود و نتوان عمره را به جا آورد باید قربانی کند و از احرام خارج شود. امام قدس سره در این مسأله و چهار فرع را در آن بیان می فرماید:
مسألة 9 - (فرع اول:) من أحرم للعمرة ولم يتمكن بواسطة المرض من الوصول إلى مكة لو أراد التحلل (اگر بخواهد از احرام خارج شود) لا بد من الهدي، (باید قربانی کند.) (فرع دوم:) والأحوط إرسال الهدي أو ثمنه بوسيلة أمين إلى مكة، (زیرا بر خلاف صدّ، در احصار مسیر باز است و می تواند کسی را به مکه بفرستد) ويواعده (و با او قرار می گذارد) أن يذبحه أو ينحره في يوم معين وساعة معينة، فمع بلوغ الميعاد (وقتی آن زمان فرا رسید) يقصر فيتحلل (تقصیر می کند و از احرام بیرون می آید.) (فرع سوم) من كل شئ إلا النساء، (نساء بر انسان حلال نمی شود ولی سایر محرمات بر انسان حلال می شود تا زمانی که خودش یا نائبش عمره ای را از طرف او به جا آورند.) (فرع چهارم:) والأحوط أن يقصد النائب عند الذبح تحلل المنوب عنه. (نائب هنگام قربانی نیّت کند که منوب عنه من با این ذبح از احرام بیرون آید.)[1]
بحث به اینجا رسید که آیا باید قربانی را در همان محل که فرد بیمار شده است ذبح کرد یا اینکه باید آن را به مکه رساند.
گفتیم دو طائفه از روایات در اینجا وجود دارد:
یک طائفه از روایات که حاوی صحاح بود امر می کرد که باید قربانی را به مکه فرستاد.
روایات طائفه دوم می گفت که در همان جا که فرد محصور شده است قربانی کنند. بخشی از این روایات را خواندیم و اکنون به روایات دیگر پردازیم.

قَالَ الصَّدُوقُ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع الْمَحْصُورُ وَ الْمُضْطَرُّ يَنْحَرَانِ بَدَنَتَهُمَا فِي الْمَكَانِ الَّذِي يُضْطَرَّانِ فِيهِ[2]
این روایت مرسله است ولی از آنجا که صدوق آن را به لفظ قال به امام صادق علیه السلام نسبت می دهد علامت آن است که حدیث فوق نزد او معتبر بوده است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمَحْصُورِ وَ لَمْ يَسُقِ الْهَدْيَ قَالَ يَنْسُكُ (قربانی می خرد و قربانی می کند.) وَ يَرْجِعُ قِيلَ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ هَدْياً (این قرینه بر این است که مراد از ینسک همان قربانی کردن است.) قَالَ يَصُومُ[3]
این روایت صحیحه است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ‌ فِي الْمَحْصُورِ وَ لَمْ يَسُقِ الْهَدْيَ قَالَ يَنْسُكُ وَ يَرْجِعُ فَإِنْ لَمْ يَجِدْ ثَمَنَ هَدْيٍ صَامَ[4]
این روایت صحیحه است.

وجه جمع:
سه راه جمع گفته شده است:
وجه اول: طائفه ی دوم مربوط به جایی است که ضرورتی رخ داده باشد و الا باید هدی را به مکه رساند. ضرورت به این معنا است که فرد، به کسی که او را برای قربانی به مکه بفرستد دسترسی نداشته باشد. صاحب جواهر روی این وجه جمع تکیه می کند.
وجه دوم: طائفه ی اولی را حمل بر استحباب کنیم زیرا طائفه ی اولی ظاهر در وجوب است ولی طائفه ی دوم نص در جواز است. این جمع از جمع اول بهتر است زیرا جمع اولی تبرعی است و شاهد جمع ندارد ولی این جمع در تمام فقه شناخته شده است.
اما مشکل مهمی که در این جمع است این است که با آیه ی شریفه هماهنگ نیست زیرا خداوند می فرماید: ﴿فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْي وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ‌[5] زیرا مشکل است آیه را حمل بر استحباب کرد.
وجه سوم: طائفه ی اولی مربوط به عمره ی تمتع و حج واجب است ولی طائفه ی ثانیه مربوط به مستحب می باشد این جمع نیز گفته شده است که تبرعی است.

اگر کار دو طائفه ی فوق به تعارض کشیده شود می گوییم: دو مرجح برای طائفه ی اولی وجود دارد:
اولا: مطابق فتوای مشهور است زیرا مشهور به بعث فتوا داده اند.
ثانیا: موافق کلام الله می باشد.
نتیجه اینکه حکم به لزوم بعث حکم بعیدی نیست. امام قدس سره احتیاج واجب کرده اند ولی ما مناسب می دهیم که بر اساس آن فتوا دهیم.

فرع سوم: بعد از آنکه محصور از احرام عمره بیرون آمد همه چیز بر او حلال می شود بجز نساء و نساء بعد از آنکه خودش یا کسی از طرف او آن را طواف نساء را انجام دهد بر او حلال می شود.
البته در عمره، انجام طواف نساء کار سختی نیست ولی در حج تا یک سال به طول می انجامد چون مردم در ایام حج به مکه می روند.

اقوال علماء: این مسأله اجماعی است.
صاحب کشف اللثام می فرماید: فإذا بلغ محله (زمانی که قربانی به محل برسد) قصر أو حلق... أحل من كل شئ إلا النساء بالنصوص والاجماع على كل من المستثنی (الا النساء) و المستثنی منه (همه چیز بر فرد حلال می شود.) ومن العامة من لا يرى الاحلال إلا بأن يأتي بالأفعال (هیچ چیز بر او حلال نمی شود مگر اینکه یک عمره ی کامل بعدا به جا آورد.) فإن فاته الحج تحلل بالعمرة (اگر در احرام حج باشد باید یک عمره به جا آورد و مُحِل شود.) ومنهم من يرى الاحلال من النساء أيضا (یعنی با قرباین حتی نساء هم حلال می شود.)[6]
این دو قول اخیر که دو قول متعارض است و از اهل سنت نقل شده است در میان شیعه وجود ندارد.

دلیل مسأله:
دلیل اول: اصل
کسانی که استصحاب را در شبهات حکمیه جاری می دانند می گویند که شک داریم بعد از احرام که نساء حرام شده بود با انجام قربانی، از حرمت بیرون آمده است یا نه در نتیجه حرمت نساء را استصحاب می کنیم.
ما هم که استصحاب در شبهات حکمیه را جاری نمی دانیم به جای آن به سراغ اصالة الاشتغال می رویم یعنی ذمه ی فرد مشغول بود و می بایست محللی انجام دهد تا از احرام در آید و نمی دانیم در مورد نساء آیا قربانی موجب تحلل می شود یا نه بنا بر این فقط با انجام طواف نساء یقین به حلیت نساء پیدا می کند.

دلیل دوم: دلالت اخبار متعدده
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ الْمَحْصُورُ غَيْرُ الْمَصْدُودِ ... وَ الْمَصْدُودُ تَحِلُّ لَهُ النِّسَاءُ وَ الْمَحْصُورُ لَا تَحِلُّ لَهُ النِّسَاءُ.[7]
این روایت صحیحه است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ إِنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع خَرَجَ مُعْتَمِراً فَمَرِضَ فِي الطَّرِيقِ فَبَلَغَ عَلِيّاً ع وَ هُوَ بِالْمَدِينَةِ فَخَرَجَ فِي طَلَبِهِ فَأَدْرَكَهُ فِي السُّقْيَا وَ هُوَ مَرِيضٌ فَقَالَ يَا بُنَيَّ مَا تَشْتَكِي فَقَالَ أَشْتَكِي رَأْسِي فَدَعَا عَلِيٌّ بِبَدَنَةٍ فَنَحَرَهَا وَ حَلَقَ رَأْسَهُ وَ رَدَّهُ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلَمَّا بَرَأَ مِنْ وَجَعِهِ اعْتَمَرَ فَقُلْتُ أَ رَأَيْتَ حِينَ بَرَأَ مِنْ وَجَعِهِ أَ حَلَّ لَهُ النِّسَاءُ فَقَالَ لَا تَحِلُّ لَهُ النِّسَاءُ حَتَّى يَطُوفَ بِالْبَيْتِ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ (یعنی یک عمره ی کامل انجام دهد و بعد از سعی باید طواف نساء را هم انجام دهد.) قُلْتُ فَمَا بَالُ النَّبِيِّ ص حِينَ رَجَعَ إِلَى الْمَدِينَةِ حَلَّ لَهُ النِّسَاءُ وَ لَمْ يَطُفْ بِالْبَيْتِ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا مِثْلَ هَذَا النَّبِيُّ ص كَانَ مَصْدُوداً وَ الْحُسَيْنُ ع مَحْصُوراً.[8]

وَ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِيثَمِيِّ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ ... وَ الْمَحْصُورُ يَبْعَثُ بِهَدْيِهِ فَيَعِدُهُمْ يَوْماً فَإِذَا بَلَغَ الْهَدْيُ أَحَلَّ هَذَا فِي مَكَانِهِ ِ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ رَدُّوا عَلَيْهِ دَرَاهِمَهُ وَ لَمْ يَذْبَحُوا عَنْهُ وَ قَدْ أَحَلَّ فَأَتَى النِّسَاءَ قَالَ فَلْيُعِدْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ لْيُمْسِكِ الْآنَ عَنِ النِّسَاءِ إِذَا بَعَثَ.[9]
این روایت موثقه است.

مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ قَالَ قَالَ ع الْمَحْصُورُ بِالْمَرَضِ إِنْ كَانَ سَاقَ هَدْياً أَقَامَ عَلَى إِحْرَامِهِ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ ثُمَّ يُحِلُّ وَ لَا يَقْرَبُ النِّسَاءَ حَتَّى يَقْضِيَ الْمَنَاسِكَ مِنْ قَابِلٍ هَذَا إِذَا كَانَ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ...[10]
این روایت مرسله است.

بقی هنا امر:
امام قدس سره به این مطلب اشاره نکرده اند و آن اینکه آیا در عمره ی تمتع هم نساء بر انسان حرام می باشد؟ زیرا در عمره ی تمتع طواف نساء وجود ندارد. بنا بر این اگر کسی به عمره ی تمتع محرم شود و بعد محصور شود و با قربانی از همه ی محرمات بجز نساء در آید، چگونه باید از حرمت نساء خارج شود؟
از اینجا است که جمعی از بزرگان گفته اند که در عمره ی تمتع همه چیز با قربانی بر فرد حلال می شود.

اقوال علماء:
صاحب کشف اللثام می فرماید: وفي الدروس: ولو أحصر في عمرة التمتع فالظاهر حل النساء له، إذ لا طواف لأجل النساء فيها وهو حسن[11]
نقول: در روایات ما عبارت (الا النساء) به شکل مطلق ذکر شده است و در آن نیامده است که عمره، تمتع باشد یا مفرده. بنا بر این بهتر است در اینجا نیز احتیاط کنیم که بعدا یک عمره ی مفرده به جا آورد که در ضمن آن طواف نساء هم به جا آورده شود.




BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo