< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

94/01/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب رمی جمرات
از مسائل حج دو بحث باقی مانده است. یک بحث مربوط به رمی جمرات است که هنگام عود به منی باید هر سه جمره را در دو یا سه روزی که در منی هستند رمی کنند. در این مورد سیزده مسأله باقی مانده است.
بحث دومی که باقی مانده است حکم کسانی است که مصدود و یا محصور هستند. مصدود کسی است که محرم شده است ولی جلوی او را گرفته اند و نگذاشته اند اعمال حج را انجام دهد. محصور نیز کسی است که بیمار شده است و یا به مشکلی برخورد کرده که نتوانسته است اعمال خود را انجام شود. این بخش نیز حاوی شانزده مسأله است.

القول في رمي الجمار الثلاث
مسألة 1 - (فرع اول:) يجب رمي الجمار الثلاث: أي الجمرة الأولى والوسطى والعقبة في نهار الليالي التي يجب عليه المبيت فيها حتى الثالث عشر لمن يجب عليه مبيت ليله، (فرع دوم:) فلو تركه صح حجه ولو كان عن عمد وإن أثم معه.[1]
این مسأله حاوی دو فرع است:
فرع اول: در روز آن شب هایی که واجب است فرد در منی بماند (حتی در روز سیزدهم) باید جمار ثلاث را رمی کرد.
فرع ثانی: اگر رمی جمار را ترک کند حتی اگر ترک آن عمدی باشد حج صحیح است زیرا ترک آن از واجبات غیر رکنی است. هرچند در این صورت گناه کرده است.

اما الفرع الاول: اصل وجوب رمی جمرات

اقوال علماء: این حکم بین اصحاب مشهور است و حتی ادعای اجماع و لا خلاف هم در مورد آن شده است ولی حق این است که این مسأله اجماعی نیست و کمی مخالف هم وجود دارد.
مرحوم نراقی در مستند می فرماید: يترجّح (این عبارت به معنای رجحان دارد هم با قائلین به قول به وجوب هماهنگ است و هم با قائلین به استحباب) أن يرمي كلّ يوم من أيّام التشريق كلّ جمرة من الجمرات الثلاث إجماعا قطعيّا، (این اجماع به همان رجحان که معنای عام دارد می خورد) و تدلّ عليه الأخبار المتواترة... و هل ذلک علی الوجوب و هل ذلك على الوجوب؟ كما هو المشهور بين الأصحاب، كما عن المختلف و في شرح المفاتيح و المعروف بينهم، كما في المدارك و الذخيرة و بلا خلاف فيه يعرف، كما عن المنتهى التذكرة بل بلا خلاف مطلقا، كما في السرائر بل بالإجماع، كما في المفاتيح و عن المنتهى في شرحه و عن الخلاف على ما يلزمه الإجماع عليه، كالترتيب و القضاء. (یعنی در کتاب خلاف، اصل مسأله مسلم فرض شده است و بنا بر این در بعضی از فروعات مسأله ادعای اجماع شده است مانند وجوب رعایت ترتیب بین رمی جمار ادعای اجماع شده است یا اینکه اگر کسی آن را انجام نداده است باید قضاء کند. وقتی بر وجوب این موارد اجماع باشد بر اصل وجوب رمی جمرات به طریق اولی باید اجماع وجود داشته باشد.)... و عن التبيان و الجمل و العقود و التهذيبين و الإسكافي و ابن البرّاج: عدّه من السنّة (این عمل را از سنت شمرده اند.)[2]
البته از آنجا که قائلین به وجوب عبارات قائلین به قول دوم را دیده اند در صدد توجیه آن بر آمده اند و آن اینکه گاه گفته اند که مراد از سنت، واجبی است که با آیات قرآن ثابت نشده است بلکه با سنت و حدیث ثابت شده است. بنا بر این قول دوم به معنای عدم وجوب نیست. همچنین توجیه دومی نیز وجود داردکه ما سابقا نیز به آن اشاره کردیم و آن اینکه مراد از سنت، اعمال است که هرچند واجب است ولی جزء اعمال اصلی حج نمی باشد.
البته این توجیحات با بعضی از کلمات ایشان نمی سازد زیرا بعضی از علماء از کلمات ایشان استحباب را فهمیده اند. به هر حال بعید نیست که مخالفینی هم در مسأله وجود داشته باشد. نتیجه اینکه مسأله شهرت عظیمه ای بر وجوب دارد.

دلالت روایات: روایات در این زمینه بسیار است و نکته ی مهم در روایات این است که در آن از اصل وجوب سخن به میان نیامده است بلکه از فروعات آن بحث شده است و این به سبب وضوح اصل مسأله بوده است. البته صاحب جواهر یک روایت بر وجوب اصل مسأله پیدا کرده است که به نظر ما دلالتی بر مدعا ندارد.
این روایات بر پنج طائفه تقسیم می شوند.
1.روایاتی که در آن از (جمار) که صیغه ی جمع است تعبیر شده است. نظر به اینکه در روز عید فقط جمره ی عقبه را رمی می کنند بنا بر این تعبیر به صیغه ی جمع، اشاره به روز های دیگر نیز دارد.
2.روایاتی که در آن از وقت رمی سخن به میان آمده است که نشان می دهد اصل مسأله مسلم بوده است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ارْمِ فِي كُلِّ يَوْمٍ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ قُلْ كَمَا قُلْتَ حِينَ رَمَيْتَ جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ (همان اذکاری که هنگام رمی جمره ی عقبه می گفتی در هنگام رمی سایر جمرات هم بگو.)[3]
این روایت صحیحه است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قُلْتُ لَهُ إِلَى مَتَى يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ فَقَالَ مِنِ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ[4]
این روایت صحیحه است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ ارْمِ الْجِمَارَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا[5]
این روایت صحیحه است.

3.روایاتی که حکم ناسی را بیان می کند و می گوید که اگر کسی فراموش کرده است باید برگردد و رمی را انجام دهد. بنا بر این غیر ناسی باید به طریق اولی رمی را انجام دهد.
اللُّؤْلُؤِيِّ حَسَنِ بْنِ حُسَيْنٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ رَمْيَ الْجَمْرَةِ الْوُسْطَى فِي الْيَوْمِ الثَّانِي قَالَ فَلْيَرْمِهَا فِي الْيَوْمِ الثَّالِثِ لِمَا فَاتَهُ وَ لِمَا يَجِبُ عَلَيْهِ فِي يَوْمِهِ (هم باید آنچه فراموش کرده است را به جا آورد و هم باید رمی آن روز را انجام دهد.)...[6]

4.روایاتی که حکم مریض را بیان می کند و می گوید که چنین کسی باید نائب بگیرد. بنا بر این انسانی که سالم است به طریق اولی باید آن را انجام دهد.
الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أُغْمِيَ عَلَيْهِ فَقَالَ يُرْمَى عَنْهُ الْجِمَارُ[7]
این روایت در مورد مغمی علیه است. در این روایت از الْجِمَارُ که جمع است تعبیر شده است.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بَحْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَلِيٍّ الْيَعْقُوبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنِ الْمَرِيضِ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَرْمِيَ الْجِمَارَ فَقَالَ يُرْمَى عَنْهُ[8]

5.روایاتی که مربوط به جاهل و امثال جاهل است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي امْرَأَةٍ جَهِلَتْ أَنْ تَرْمِيَ الْجِمَارَ حَتَّى نَفَرَتْ إِلَى مَكَّةَ قَالَ فَلْتَرْجِعْ فَلْتَرْمِ الْجِمَارَ كَمَا كَانَتْ تَرْمِي وَ الرَّجُلُ كَذَلِكَ[9]
در این روایت از جمار که صیغه ی جمع است تعبیر شده است.

عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ‌ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ رَجُلٌ نَسِيَ الْجِمَارَ حَتَّى أَتَى مَكَّةَ قَالَ يَرْجِعُ فَيَرْمِيهَا[10]

مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَغْفَلَ رَمْيَ الْجِمَارِ أَوْ بَعْضِهَا حَتَّى تَمْضِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ فَعَلَيْهِ أَنْ يَرْمِيَهَا مِنْ قَابِلٍ (سال بعد) فَإِنْ لَمْ‌ يَحُجَّ رَمَى عَنْهُ وَلِيُّهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ اسْتَعَانَ بِرَجُلٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ يَرْمِي عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ إِلَّا أَيَّامَ التَّشْرِيقِ[11]
این روایت در مورد غافل است.




BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo