< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

93/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب قصد قربت در بیتوته در منی
بحث در مسأله ی پنجم است که مربوط به اعمال منی است که بعد از اعمال حج در منی انجام می شود.
سخن در این بود که باید شب های یازدهم و دوازدهم و گاه شب سیزدهم را در منی بیتوته کرد و سخن در این مسأله در این بود که آیا بیتوته در منی عبادت است که احتیاج به قصد قربت داشته باشد یا اینکه عبادت نیست و در نتیجه احتیاج به قصد قربت ندارد.
جمعی از علماء قائل شده بودند که عبادت است و جمعی هم قائل به عدم آن شدند.

امام قدس سره در این مسأله می فرماید:
مسألة 5 - البيتوتة من العبادات تجب فيها النية بشرائطها.[1]

استدلال آیت الله خوئی در موسوعه مبنی بر عبادی بودن آن را ذکر کردیم و آن اینکه ایشان به آیه ی سوره ی بقره تمسک کردند که خداوند می فرماید: تمسک به آیه ی سوره ی بقره ﴿وَ اذْكُرُوا اللَّهَ في‌ أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ في‌ يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقى‌[2]
استدلال ایشان به این گونه است که ﴿أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ﴾ اشاره به بیتوته دارد و ذکر نیز عبادت است بنا بر این بیتوته در این شب ها عبادت بوده و به قصد قربت احتیاج دارد.
عرض کردیم که آیه هیچ دلالتی بر وجوب قصد قربت ندارد هرچند آیه مربوط به لیالی بیتوته است و در روایات نیز ﴿أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ﴾ به لیالی منی تفسیر شده است ولی مراد از ذکر، ذکری است که در این روزها و شب ها گفته می شود. بنا بر این ذکر، هرچند از عبادات است ولی هیچ ارتباطی بر این ندارد که بیتوته نیز از عبادات باشد.
مضافا بر اینکه در روایات متعددی، ذکر به اذکار معروفه در منی و روز عید و امثال آن مانند گفتن: الله اکبر، الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر و امثال آن اطلاق می شود.
این روایات در وسائل الشیعه در باب هشت از ابواب عود الی منی ذکر شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ قَالَ التَّكْبِيرُ فِي أَيَّامِ التَّشْرِيقِ مِنْ صَلَاةِ الظُّهْرِ مِنْ يَوْمِ النَّحْرِ إِلَى صَلَاةِ الْفَجْرِ مِنَ الْيَوْمِ الثَّالِثِ (بعد از نماز ظهر روز عید تا بعد از نماز صبح روز دوازدهم) وَ فِي الْأَمْصَارِ عَشْرَ صَلَوَاتٍ (در شهرهای دیگر بعد از ده نماز)...[3]
این روایت صحیحه است.
بر اساس این روایت مراد از ذکر، ذکر لفظی است نه بیتوته در منی.

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً قَالَ كَانَ الْمُشْرِكُونَ يَفْتَخِرُونَ بِمِنًى إِذَا كَانَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ فَيَقُولُونَ كَانَ أَبُونَا كَذَا وَ كَانَ أَبُونَا كَذَا (مشرکان در منی در ایام تشریق به آباء و اجداد خود افتخار می کردند.) فَيَذْكُرُونَ فَضْلَهُمْ فَقَالَ (قرآن فرمود:) فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ‌ (به جای آن به خدا افتخار کنید.)[4]
کتاب بزنطی که از ثقات و بزرگان بوده است نزد ابن ادریس بوده است و او بلاواسطه از آن نقل می کند بنا بر این سند از ابن ادریس تا بزنطی صحیح می باشد.
از این روایت استفاده می شود که مراد از ذکر، ذکر لفظی است نه بیتوته در منی.
در باب هشتم روایات متعددی است که از آنها همین نکته استفاده می شود.

دلیل دوم: ارتکاز متشرعه بر این است که آنچه در حج به جا می آورند همه جزء عبادات است. حتی اگر فرد از احرام بیرون آمده باشد باز دلیلی بر این نیست که اگر عملی مربوط به حج انجام شود جزء حج نباشد.
بنا بر این اگر کسی قصد ریا کند و بیتوته را انجام دهد و یا اینکه برای تفریح به بیتوته برود همه می گویند که بیتوته ی او باطل است و برای خداوند نیست. چنین عملی در اذهان متشرعه صحیح نیست.
برای عبادی بودن بیتوته می توان مؤیدی ذکر کرد و آن اینکه در روایات آمده است که اگر کسی در مکه مشغول عبادت باشد این کار جانشین بیتوته می شود. بنا بر این وقتی بدل بیتوته، عبادت در مکه است، ظهور در این دارد که مبدل آن نیز که بیتوته است عبادت می باشد.
نتیجه اینکه بیتوته در منی عبادت است و باید در آن قصد قربت نمود.
البته نمی توان بر عبادی بودن بیتوته به استدلال کرد که اگر کسی در منی نباشد باید کفاره دهد زیرا کفاره گاه در غیر عبادیات نیز واجب می شود مانند قتل نفس.
توضیح اینکه عبادت بر دو قسم است: عبادت بالمعنی الخاص مانند نماز که عمل بدون عبادت باطل می باشد.
گاه عبادت بالمعنی العام است یعنی شرط آن قصد قربت نیست ولی اگر قصد قربت وجود داشته باشد، عمل ثواب و یا ثواب بیشتری دارد مانند آب کشیدن مسجد که حتی اگر به قصد ریا هم باشد موجب امتثال واجب می شود.

بقی هنا امران:
الامر الاول: جمعی از بزرگان اصرار دارند بگویند که اگر قصد قربت شرط باشد و فرد قصد قربت نکند، کفاره بر او واجب نمی شود هرچند گناه کرده است و اینکه کفاره مربوط به جایی است که فرد بیتوته را رأسا ترک کند.
مثلا شهید ثانی در مسالک می فرماید: و لو ترک النیة ففی کونه کمن لم یبت (که در نتیجه کفاره باید بدهد) او یأثم خاصة (یا اینکه فقط گناهی را مرتکب شده است.) نظر و الثانی لیس ببعید.[5]
صاحب ریاض نیز بعد از کلام مسالک می فرماید: لا بأس به[6]
صاحب نراقی در مستند می فرماید: و على هذا (اگر نیّت را ترک کند و فقط بیتوته را انجام دهد.) فلا يلزم عليه فداء، لأنّه (فداء و کفاره در روایات) مرتّب على ترك البيتوتة، و هي غير متحقّقة (زیرا او بیتوته را ترک نکرده و فقط قصد قربت را ترک کرده است).[7]
آیت الله خوئی نیز در موسوعه می فرماید: احتمل بعضهم ثبوت الفدية، و الظاهر عدمه، فإن الكفارة ثابتة على من ترك المبيت بمنى، و الظاهر منه انصرافه بحكم التبادر إلى الترك الحقيقي لا الحكمي، (یعنی کسی رأسا بیتوته را ترک کند نه اینکه در منی باشد و قصد قربت نکند.)[8]
نقول: به نظر ما اگر قصد قربت لازم باشد، ترک قصد قربت به معنای ترک واجب است. واجب این نیست که فرد در منی باشد بلکه باید با قصد قربت در منی باشد و ترک قصد قربت مانند خواندن نماز بدون قصد قربت می باشد که به این معنا است که او اصلا نماز نخوانده است. این بزرگان تصور کرده اند که بیتوته فقط به معنای ماندن در منی است و قصد قربت امری است اضافی. بنا بر این یا نباید قصد قربت را شرط دانست و یا اگر قائل شدیم شرط است، ترک آن به معنای ترک اصل عبادت است و در آن ترک حقیقی صدق می کند نه ترک حکمی. بنا بر این با ترک قصد قربت، کفاره واجب می شود.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo