< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

93/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:
در روایتی از امام حسن عسکری علیه السلام می خوانیم: شیعَتُنا الْفِئَـهُ النّاجِیَهُ وَالْفِرْقَهُ الزّاکِیَهُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَی الظَّلَمَهِ اَلَبًّا وَ عَوْنًا ‌سَیَفْجُرُ لَهُمْ یَنابیعُ الْحَیَوانِ بَعْدَ لَظْی مُجْتَمَعِ النِّیرانِ اَمامَ الرَّوْضَه[1]
یعنی شیعیان ما همان گروه اهل نجات هستند و فرقه ای هستند که پاک و پاکیزه از آلودگی ها و گناهان می باشند (آلودگان، جزء شیعیان ما نیستند) همچنین عملا سپر و رِدءی برای ما (در مقابل دشمن) هستند و ما را حمایت میکنند و در مقابل ظالمان به شکل جمعیتی هستند که ما را کمک می کنند.
سپس حضرت بشارت داده و می فرماید: به زودی چشمه ی آب حیات برای آنها منفجر شده و از زمین بیرون می آید و این بعد از شعله ی های آتش آنها را احاطه کرده است (این اشاره به ظهور امام زمان عج است) و این قبل از روز قیامت اتفاق می افتد.
در بعضی از روایات نیز آمده است که وجود مبارک ولی عصر به ماء معین تشبیه شده است و آیه ی شریفه ی ﴿قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ[2] به ایشان تفسیر شده است یعنی اگر آب در زمین فرو برود و به شکل چشمه و قنات و چاه عمیق و نیمه عمیق قابل دسترس نباشد چه کسی است که آب جاری را برای شما مهیا کند. فرو رفتن آب در زمین اشاره به غیبت حضرت است و ماء معین که همان چشمه ی جوشان است اشاره به ظهور حضرت می باشد.
تشبیه فوق بسیار زیبا است زیرا حیات همه ی موجودات از آب است و سه چهارم بدن انسان از آب تشکیل شده است و آفرینش انسان نیز از آب است. همان گونه که انسان تا این حد به آب نیاز دارد، به ظهور حضرت نیز به همان اندازه نیازمند است.
البته شعیان باید امام علیه السلام را کمک کنند. بدگویی هایی که گاه از سوی بعضی بروز می کند که به مقدسات دیگران حمله می کنند آنها تصور می کنند که امام علیه السلام را حمایت می کنند و حال آنکه در حال ضربه زدن به امام معصوم می باشند. اینها موجب می شود که مسلمانان در برابر دشمنان متفرق شوند و حال آنکه دشمنان با هم متحد می باشند. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: دل آدم را می سوزاند وقتی انسان می بیند که شامیان که اهل باطل هستند با هم متحد هستند ولی شما اهل عراق که دنبال امام حق هستند با هم متحد نیستید.
طلاب که نخبگان مؤمنین هستند باید مراقب خانواده و اقربای نزدیک خود باشند و در محله و کوچه ی خود ممتاز و دارای صفات اخلاقی باشند و با عمل این نکات را اجرا کنند.

موضوع: کسانی که می توانند اعمال مکه را بر عرفات مقدم کنند.
بحث در این است که چهار طائفه می توانند قبل از رفتن به عرفات اعمال پنج گانه ی مکه را انجام دهند.
امام قدس سره در بیان این چهار گروه می فرماید:
مسألة 3 - لا يجوز تقديم المناسك الخمسة المتقدمة على الوقوف بعرفات والمشعر ومناسك منى اختيارا، ويجوز التقديم لطوائف:
1.الأولى النساء إذا خفن عروض الحيض أو النفاس عليهن بعد الرجوع ولم تتمكن من البقاء إلى الطهر.
2.الثانية الرجال والنساء إذا عجزوا عن الطواف بعد الرجوع لكثرة الزحام، أو عجزوا عن الرجوع إلى مكة.
3.الثالثة المرضى إذا عجزوا عن الطواف بعد الرجوع للازدحام أو خافوا منه.
4.الرابعة من يعلم أنه لا يتمكن من الأعمال إلى آخر ذي الحجة. [3]
گروه اول زنانی هستند که بروز حیض و وضع حمل و نفاس می ترسند.

اقوال علماء: این مسأله اجماعی است و فقط از ابن ادریس نقل شده است که قائل است که قبلا هرگز نمی توان این اعمال را انجام داد به این گونه که انسان حتی اگر معذور باشد باید بعد از اعمال منی نائب بگیرد.
با این حال از آنجا که روایات به صراحت این اجازه را می دهد قول ابن ادریس قابل قبول نمی باشد.

دلالت روایات:
اما گروه اول و دوم در کلام امام قدس سره:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ بِتَعْجِيلِ الطَّوَافِ لِلشَّيْخِ الْكَبِيرِ وَ الْمَرْأَةِ تَخَافُ الْحَيْضَ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى مِنًى[4]
گفتیم که صحیح در سند این است که (و الحلبی) باشد
در این روایت گروه اول و دوم که در کلام امام قدس سره است ذکر شده است.
گفتیم که انسان که به سمت عرفات می رود از منی می گذرد در نتیجه مستحب است که انسان شب را در منی بماند و صبح به سمت عرفات برود بنا بر این وقتی روایت فوق می گوید: قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى مِنًى مراد قبل عرفات است.

اما گروه سوم در کلام امام قدس سره که بیماران هستند در روایت دیگری ذکر شده است:
يُونُسَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا بَأْسَ أَنْ يُعَجِّلَ الشَّيْخُ الْكَبِيرُ وَ الْمَرِيضُ وَ الْمَرْأَةُ وَ الْمَعْلُولُ طَوَافَ الْحَجِّ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى مِنًى.[5]
در این روایت مریض و معلول اضافه شده ذکر شده است.

اما گروه چهارم در کلام امام قدس سره که سایر کسانی هستند که می ترسند مثلا کسی دشمنی دارد که یا دکتری است که نمی تواند بیماران خود را رها کند. این دسته کسانی هستند که هرچند سالمند ولی داخل در سه گروه قبل نیستند.
مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى الْأَزْرَقِ (که از اجلاء ثقات است.) عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ تَمَتَّعَتْ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ (از عمره به حج محرم می شود) فَفَرَغَتْ مِنْ طَوَافِ الْعُمْرَةِ وَ خَافَتِ الطَّمْثَ (ترسید حائض شود) قَبْلَ يَوْمِ النَّحْرِ أَ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تُعَجِّلَ طَوَافَهَا طَوَافَ الْحَجِّ قَبْلَ أَنْ تَأْتِيَ مِنًى قَالَ إِذَا خَافَتْ أَنْ تُضْطَرَّ إِلَى ذَلِكَ فَعَلَتْ[6]
در این روایت هرچند سؤال از مرأة است ولی جواب امام علیه السلام در ذیل روایت عام می باشد. بنا بر این هر کس که مضطر می شود می تواند اعمال مکه را مقدم کند.

عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ‌ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْمُتَمَتِّعِ إِذَا كَانَ شَيْخاً كَبِيراً أَوِ امْرَأَةً تَخَافُ الْحَيْضَ تُعَجِّلُ طَوَافَ الْحَجِّ قَبْلَ أَنْ تَأْتِيَ مِنًى؟ فَقَالَ نَعَمْ مَنْ كَانَ هَكَذَا يُعَجِّلُ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُحْرِمُ بِالْحَجِّ مِنْ مَكَّةَ ثُمَّ يَرَى الْبَيْتَ خَالِياً فَيَطُوفُ بِهِ (دید مکه خلوت است در نتیجه اعمال مکه مانند طواف را به جا آورد.) قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ فَقَالَ لَا الْحَدِيث‌[7]
این روایت صحیحه است.
از عبارت امام علیه السلام که می فرماید: مَنْ كَانَ هَكَذَا يُعَجِّلُ یعنی هر کس مانند شیخ کبیر و زنی که از حیض می ترسد باشد حکمش مانند آنها است.

به هر حال از دو راه می توان حکم مسأله در گروه چهارم را مشخص کرد:
الغاء خصوصیت قطعیه. به این گونه که وقتی پیرمرد، مریض، زن باردار، زنی که از عادت ماهانه می ترسد استثناء شده اند عرف الغاء خصوصیت می کند و می گوید هر کس که مشکلی دارد استثناء شده است.
راه دیگر تمسک به دو روایت فوق است که از آنها استفاده می شود که آن گروه های سابق خصوصیتی ندارند.
اما اینکه ابن ادریس با وجود این روایات، مخالفت کرده است شاید به این سبب بوده است که او غالبا خبر واحد را حجّت نمی داند و شاید خبر می کرده است که آنها خبر واحد هستند و قابل عمل نمی باشند.

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ مسأله ی چهارم می رویم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo