< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

93/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

امام حسن عسکری می فرماید: مِنَ التَّوَاضُعِ السَّلَامُ عَلَى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِس‌[1]
امام علیه السلام در این روایت دو نشانه برای تواضع مطرح می کند:

اول اینکه انسان به هر کس که برخورد کرد سلام کند؛ چه آن فرد بزرگ باشد یا کوچک و یا با سواد و یا کم سواد. بعضی ها حتی در سلام کردن نیز بخیل اند و یا اینکه مقیدند که اگر بزرگتر هستند به کوچکتر سلام نکنند و یا شخص عالم به جاهل و یا کسی که دارای علم کمتری است سلام نکند. این در حالی است که عکس آن در روایات تأکید شده است مثلا اینکه سواره بر پیاده سلام کند. رسول خدا (ص) حتی به کودکان سلام می کرد.

دوم اینکه در مجلس که انسان وارد می شود مقید نباشد که در جایی که محل شرف است بنشیند بلکه هر جا شد بنشیند.

مسأله ی تواضع در اسلام بسیار مهم است. علت رانده شدن شیطان از درگاه خداوند تکبر و عدم تواضع او بود. ما نیز در کتاب اخلاق در قرآن هنگام بیان مفاسد اخلاقی ابتدا به تکبر روی آوردیم که نقطه ی مقابل تواضع است. تکبر موجب عداوت ها و کینه ها و فاصله افتادن بین مردم است و تواضع موجب رفاقت و نزدیکی افراد با یکدگر دارد.

تواضع راهکارهایی دارد که در سوره ی لقمان به بخش هایی از آن اشاره شده است.

در کلمات ائمه و مخصوصا در خطبه ی قاصعه در نهج البلاغه بحث های مفصلی در مورد تواضع و تکبر و آثار آنها وارد شده است.

معروف است که رسول خدا (ص) در مدینه از مسیری عبور می کرد که دید جمعی از حرکات دیوانه ای مشغول خنده اند. رسول خدا (ص) فرمود او بیمار است و دیوانه نیست (زیرا دیوانگی نوعی بیماری است و ناشی از از دست دادن اعصاب است.) دیوانه کسی است که هنگام راه رفتن با تکبر راه می رود و نگاه به این پهلو و آن پهلو می کند و شانه هایش را موقع راه رفتن تکان می دهد. چنین کسی امیدی به خیرش نیست و از شر او نمی توان در امان بود.

[الخصال‌] عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْفَارِسِيِّ عَنِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى جَمَاعَةٍ فَقَالَ عَلَى مَا اجْتَمَعْتُمْ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مَجْنُونٌ يُصْرَعُ فَاجْتَمَعْنَا عَلَيْهِ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا بِمَجْنُونٍ وَ لَكِنَّهُ الْمُبْتَلَى ثُمَّ قَالَ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِالْمَجْنُونِ حَقَّ الْمَجْنُونِ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمُتَبَخْتِرُ فِي مَشْيِهِ النَّاظِرُ فِي عِطْفَيْهِ الْمُحَرِّكُ جَنْبَيْهِ بِمَنْكِبَيْهِ يَتَمَنَّى عَلَى اللَّهِ جَنَّتَهُ وَ هُوَ يَعْصِيهِ الَّذِي لَا يُؤْمَنُ شَرُّهُ وَ لَا يُرْجَى خَيْرُهُ فَذَلِكَ الْمَجْنُونُ وَ هَذَا الْمُبْتَلَى.[2]
قرآن می فرماید: سلام کردن تحیت اهل بهشت است: ﴿تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ[3] و چه خوب است این تحیت بهشتی نیز در دنیا پیاده شود.

موضوع: شرایط قربانی در حج

امام قدس سره در بیان شرط دوم قربانی می فرماید: الثاني الصحة والسلامة، فلا يجزي المريض حتى الأقرع (شاید اشاره به بعضی از حیوانات باشد که موهایشان بر اثر مرض می ریزد) على الأحوط،[4]

 

اقوال علماء: راجع به شرط سلامت که در مقابل مرض است از اقوال علماء استفاده می شود که این شرط اجماعی است یعنی قربانی نباید بیمار باشد. شاید فلسفه ی آن این است که حیوان مریض غالبا لاغر است و خواهیم گفت که گوسفند قربانی نباید لاغر باشد. مضافا بر اینکه ممکن است گوشت آن ضررهایی داشته باشد و به انسان سرایت یابد و شارع نخواسته است که حیوانی که گوشتش به مصرف نیازمندان و فقراء می رسد دارای مرض باشد.

فاضل اصفهانی در کشف اللثام می فرماید: یجب ان یکون تاما ... ولا أعلم فيه خلافا للأصحاب فلا يجزئ العوراء (حیوان کور و یا حیوانی که چشمش فرو رفته است و خالی شده است) البيّن عورها (البته واضح باشد که کور است نه اینکه چشمش به ظاهر سالم باشد ولی در واقع کور باشد) ولا العرجاء (شَل و لَنگ باشد که گفته اند لنگ بودن موجب می شود نتواند بچرد و در نتیجه لاغر است) البين عرجها ولا المريضة البيّن مرضها (نه مانند بیماری قلبی که واضح نیست) ولا الكسيرة (دست و پایش شکسته باشد) التي لا تنقى. قال في المنتهى: وقد وقع الاتفاق من العلماء (ظاهر علماء شیعه و سنی است) على اعتبار هذه الصفات الأربع في المنع...

قال المصنف (علامه): والتي لا تنقى التي لا مخ لها لهزالها، (یعنی از بس لاغر است گویا مخ آن لاغر شده است و گویا مخ ندارد) لأن النِقي بالنون المكسورة والقاف الساكنة المخ.[5]

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ سایر اقوال می رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo