< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

نکته ای پیرامون خرافاتی که در آخر سال انجام می شود:

نکته ی مسلمی که وجود دارد این است که اگر آیندگان در علم و دانش کوشش کنند از کذشتگان عالم تر خواهند بود زیرا از علوم گذشتگان استفاده می کنند و بر آن می افزایند. بنا بر این آداب و رسومی که از پیشینگان باقی می ماند معنایش این نیست که باید چشم و گوش بسته به آنها عمل کنیم. بله گاه آداب خوبی از آنها باقی می ماند که باید به مصداق ﴿فَبَشِّرْ عِباد الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ ‌[1] ما آن آداب را نقادی کنیم و آنچه خوب است را اخذ و ما بقی را کنار بگذاریم.

در مراسم عید، خانه تکانی، عیادت، تبدیل قهرها به آشتی، دید و بازدید، شاد کردن دلها و مانند آن همه از جمله کارهای خوب است اما گاه دیده می شود که خرافاتی نیز مانند چهارشنبه سوری نسل به نسل منتقل می شود. این خرافه امر زیانباری است زیرا اولا روی آتش پریدن و مبادله کردن سرخی و زردی مفهومی ندارد. ثانیا ضایعاتی که این کار از خود به جا می گذارد امر دیگری است که به اجتناب از این امر خرافای دامن می زند. رسانه ها باید با این امر مبارزه کنند

تبعیت محض از این خرافه که از گذشتگان به ما رسیده است مصداق کسانی است که قرآن در تعبیر از آنها می فرماید: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُون‌[2]

موضوع: عدم لزوم طهارت در رامی

بحث در مسأله ی چهارم از مسائل مربوط به رمی جمرات در ایام حج است. امام قدس سره در این مسئله می فرماید:

مسألة 4 - لا يعتبر في الحصى الطهارة ولا في الرامي الطهارة من الحدث أو الخبث.[3]

در این مسأله دو حکم ذکر شده است:

اول اینکه لازم نیست سنگریزه هایی که پرت می شود پاک باشد. این بحث را مطرح کردیم.

دوم اینکه کسی که سنگ را پرت می کند لازم نیست طهارت از حدث و خبث داشته باشد.

 

اقوال علماء:

مشهور گفته اند که طهارت شرط نیست و حتی ادعای اجماع هم بر آن شده است با این حال از بعضی از بزرگان پیشین نقل شده است که آنها طهارت را واجب دانسته اند.

شهید ثانی می فرماید: القول باستحباب الطهارة (در رامی) هو المشهور بین المتاخرین و ذهب جماعة من المتقدمین، منهم المفید و المرتضی الی وجوبها[4]

صاحب مستند می فرماید: من المستحبات ان یکون أن يكون متطهرا من الحدث و لیس بواجب علی الاظهر الاشهر کما فی المدارک و الذخیرة و غیرهما و عن المنتهی لا نعلم فیه خلافا بل حکی اسناده (استحباب فوق و عدم وجوب) الی علمائنا و عن ظاهر الغنیة الاجماع علیه خلافا للمحکی عن المفید و السید و الاسکافی فاوجبوه.[5]

 

دلیل مشهور (قائلین به عدم وجوب):

اینها دلیلی عام و دلیلی خاص ارائه کرده اند:

دلیل عام، روایاتی است که می گوید: حاجی در مناسک حج بجز طواف و نماز طواف، لازم نیست طهارت داشته باشد بر این اساس در رمی طهارت شرط نیست:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا بَأْسَ أَنْ يَقْضِيَ الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ إِلَّا الطَّوَافَ بِالْبَيْتِ وَ الْوُضُوءُ أَفْضَلُ[6]
این روایت صحیحه است.

در این روایت از نماز طواف سخن به میان نیامده است زیرا نماز طواف همواره با طواف همراه است.

در ذیل روایت که آمده است وَ الْوُضُوءُ أَفْضَلُ نکته ای است که از آن در وجه جمع بین تعارض روایات استفاده می کنیم.

 

سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ أَ يَنْسُكُ الْمَنَاسِكَ وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فَقَالَ نَعَمْ إِلَّا الطَّوَافَ بِالْبَيْتِ فَإِنَّ فِيهِ صَلَاةً[7]

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ تَقْضِيَ الْمَنَاسِكَ كُلَّهَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ إِلَّا الطَّوَافَ فَإِنَّ فِيهِ صَلَاةً وَ الْوُضُوءُ أَفْضَلُ[8]
این روایت صحیحه است.

 

عَنْ صَفْوَانَ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى‌ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَشْهَدُ شَيْئاً مِنَ الْمَنَاسِكِ وَ أَنَا عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ؟ قَالَ نَعَمْ إِلَّا الطَّوَافَ بِالْبَيْتِ فَإِنَّ فِيهِ صَلَاةً[9]
این روایت موثقه است.

 

اما روایات خاصه که در خصوص رمی وارد شده است:

عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْغُسْلِ إِذَا رَمَى الْجِمَارَ فَقَالَ رُبَّمَا فَعَلْتُ فَأَمَّا السُّنَّةُ فَلَا وَ لَكِنْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْعَرَقِ[10]
این روایت صحیحه است.

باید دید که آیا مراد از غسل، غسل جنابت و مانند آن است یا مراد غسل مستحب برای رمی جمرات است. هر دو احتمال وجود دارد بنا بر این این روایت به تنهایی مشکل ما را حل نمی کند.

 

عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عن ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ تَرْمِيَ الْجِمَارَ عَلَى طُهْرٍ[11]

این روایت صحیحه است.

البته ممکن است کسی بگوید که مستحب در عبارات فقهاء به معنای چیزی است که در مقابل واجب است ولی در لسان روایات ممکن است بر واجب هم اطلاق شود که البته این خلاف ظاهر است.

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغُسْلِ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَرْمِيَ فَقَالَ رُبَّمَا اغْتَسَلْتُ فَأَمَّا مِنَ السُّنَّةِ فَلَا[12]
این روایت صحیحه است.

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي غَسَّانَ حُمَيْدِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَمْيِ الْجِمَارِ عَلَى غَيْرِ طَهُورٍ قَالَ الْجِمَارُ عِنْدَنَا مِثْلُ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حِيطَانٌ إِنَّ طُفْتَ بَيْنَهُمَا عَلَى غَيْرِ طَهُورٍ لَمْ يَضُرَّكَ وَ الطُّهْرُ أَحَبُّ إِلَيَّ فَلَا تَدَعْهُ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْه‌.[13]
دلالت این روایت از روایات سابق صریح تر است.

به هر حال هرچند این روایت بجز روایت اخیر دلالت محکمی بر مدعی نداشت ولی به ضمیمه ی روایت اخیر، عمل مشهور و به انضمام روایات عامه حکم به عدم وجوب طهارت تقویت می شود.

 

روایات معارض:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْجِمَارِ فَقَالَ لَا تَرْمِ الْجِمَارَ إِلَّا وَ أَنْتَ عَلَى طُهْرٍ[14]
این روایت صحیحه است.

 

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ الْوَاسِطِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (موسی بن جعفر) ع قَالَ لَا تَرْمِ الْجِمَارَ إِلَّا وَ أَنْتَ طَاهِرٌ.[15]

وجه جمع:

در اینجا هم جمع دلالی داریم و هم شاهد جمع. جمع دلالی این است که دو روایت معارض را بر استحباب حمل کنیم. مخصوصا که به این استحباب و افضلیت در بعضی از روایات اشاره شده بود.

 


[4] مسالک الافهام، شهید ثانی، ج2، ص293.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo