< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجبات رمی جمرات

بحث در واجبات هفت گانه ی رمی جمرات است. امام قدس سره در مسأله ی دوم این واجبات را ذکر کرده اند.

قبل از ورود به این بحث مسأله ای را عنوان می کنیم که امام قدس سره آن را متذکر نشده است و آن این است که جمره به چه چیزی اطلاق می شود آیا جمره همان ستون است یا محلی است که ستون در آن نصب شده است. بنا بر این باید سنگ را به ستون زد یا به محلی زد که ستون در آن نصب شده است.

مرحوم صاحب جواهر و دیگران بعضا متعرض این مسأله شده اند. ما در این مورد بحث مفصلی را مطرح کرده ایم و رساله ای در مورد آن نوشته ایم و اثبات کرده ایم که جمره همان محل و زمین است و ستون فقط علامتی بر آن می باشد. ما در آن رساله بیش از پنجاه شاهد بر این امر اقامه کرده ایم. لا به لای اقوال علماء و روایات اشاراتی به این مسأله شده است. ان شاء الله در فرصتی مناسب این بحث را به شکل مستوفی مطرح می کنیم.

 

امام در شرط دوم می فرماید: الثاني إلقاؤها بما يسمى رميا، فلو وضعها بيده على المرمى لم يُجزِ،[1]

یعنی باید حصی را به گونه ای پرت کند که رمی بر آن صدق کند از این رو اگر با دستش سنگ را بر جمره بگذارد جایز نیست.

 

اقوال علماء:

بر این مسأله ادعای اجماع شده است.

صاحب حدائق می فرماید: و ثالثها ايصالها بما يسمى رميا فلو وضعها وضعا من غير رمي لم يجز... وقال العلامة في المنتهى: ويجب ايصال كل حصاة إلى الجمرة بما يسمى رميا بفعله، فلو وضعها بكفه في المرمى لم يجزه، وهو قول العلماء (این تعبیر غالبا علماء شیعه و اهل سنت را شامل می شود.) ثم قال: ولو طرحها قال بعض الجمهور: لا يجزؤه لأنه لا يسمى رميا، وقال أصحاب الرأي (طرفداران ابو حنیفه): يجزؤه، لأنه يسمى رميا والحاصل أن الخلاف وقع باعتبار الخلاف في صدق الاسم، فإن سمي رميا أجزأ بلا خلاف، وإلا لم يجز اجماعا انتهى. (بنا بر این آنها که قائلند با گذاشتن سنگریزه بر جمره، رمی صدق نمی کند قائل به عدم اجزاء شده اند و آنها که در این مورد نیز قائل به صدق رمی شده اند قائل به اجزاء می باشند.) أقول: لا يخفى أن الظاهر من كلام أهل اللغة أن الطرح بمعنى الرمي قال في القاموس: طرحه وبه كمنعه: ورماه وأبعده[2]

نقول: با وضع رمی بر جمره، رمی صدق نمی کند.

توضیح اینکه حصات را به سه شکل می توان به جمره رساند:

    1. رمی: یک روش همان رمی و پرتاب کردن به جمره است.

    2. القاء: روش دیگر این است که آن را روی آن بیندازد مثلا روی ناقه یا مکان بلندی است و سنگ را از آن بالا به جمره می اندازد و روی آن القاء می کند.

    3. وضع و طرح: سوم این است که سنگ را با دست خود بر روی جمره بگذارد. این قسم قطعا رمی نمی باشد. هر چند قاموس طرح را به معنای رمی دانسته است ولی عرفا چنین نیست. شک هم اگر کنیم باید احتیاط کنیم و اصالة الاشتغال جاری می شود یعنی نمی دانیم رمی با طرح و وضع حاصل می شود یا نه که باید به گونه انجام داد که بدانیم از عهده ی این تکلیف بر آمده ایم.

صاحب مستند هم عبارت مشابهی مانند عبارت صاحب حدائق دارد.[3]

به هر حال سیره ی مسلمین هم بر این امر جاری شده است که سنگ را رمی می کردند نه اینکه بر جمره بگذارند. ظاهرا رسول خدا (ص) نیز به همین گونه انجام می داده است.

 

امام قدس سره در بیان شرط سوم می فرماید: الثالث أن يكون الالقاء بيده، فلا يجزي لو كان برجله، والأحوط أن لا يكون الرمي بآلة كالمقلاع وإن لا يبعد الجواز،[4]

یعنی باید پرت کردن با دست انجام شود. از این رو اگر کسی سنگ را با دست پرت کند کافی نیست (بعضی گفته اند که اگر کسی با دهان سنگ را پرت کند مجزی نیست.)

بعد ایشان اضافه می کند که احوط این است که سنگ را با وسیله ای مانند تیرکمان و قلاب سنگ رمی کنند هرچند اگر چنین کنند بعید نیست جایز باشد.

نکته ای ادبی: از نظر ادبیات عرب، (إن) غالبا بر سر (لا) در نمی آید و بیشتر به (و ان کان لا یبعد) تعبیر می کنند.

 

اقوال علماء:

کسانی که متعرض این مسأله شده اند مطابق همان که امام فتوا داده است فتوا داده اند.

 

دلالت روایات:

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع خُذْ حَصَى الْجِمَارِ بِيَدِكَ الْيُسْرَى وَ ارْمِ بِالْيُمْنَى[5]

سند روایت به علی بن ابی حمزه ضعیف است.

در این روایت از دست سخن به میان آمده است ولی در عین حال می گوییم: این روایت در مقام بیان مستحبات است نه در مقام اینکه با دست می شود و با غیر دست نمی شود. این روایت می گوید: با دست چپ سنگ را بگیر و با دست راست رمی کند.

 

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (الرضا) ع قَالَ حَصَى الْجِمَارِ تَكُونُ مِثْلَ الْأَنْمُلَةِ (به اندازه ی بند انگشت است) إِلَى أَنْ قَالَ تَخْذِفُهُنَّ خَذْفاً (امام علیه السلام این واژه را شرح داده است) وَ تَضَعُهَا عَلَى الْإِبْهَامِ وَ تَدْفَعُهَا بِظُفُرِ السَّبَّابَةِ (با ناخن انگشت سبابه آن را پرت کن) قَالَ وَ ارْمِهَا مِنْ بَطْنِ الْوَادِي وَ اجْعَلْهُنَّ عَلَى يَمِينِكَ كُلَّهُنَّ الْحَدِيثَ[6]
سند این روایات به سهل بن زیاد ضعیف است.

این روایت هم در مقام بیان این نیست که باید با دست باشد و نه با غیر آن بلکه در مقام بیان مستحبی از مستحبات است.

 

بنا بر این باید مسأله را از طریق فهم عرف حل کنیم و بگوییم: رمی از غیر دست انصراف دارد و منصرف به این است که با دست انجام شود هر چند اگر با پا و مانند آن هم رمی انجام شود، رمی صدق می کند ولی صدق عنوان رمی کافی نیست بلکه باید با دست هم باشد زیرا به آن منصرف است.

حال اگر کسی دست ندارد او آیا می تواند با پا رمی کند یا اینکه باید نائب بگیرد؟

احوط این است که بین این دو جمع کند.

همچنین اگر کسی سنگ را با تیرکمان و مانند آن رمی کند این هم بر خلاف سیره ی مسلمین است بنا بر این رمی از آن انصراف دارد.

سپس امام قدس سره در بیان شرط چهارم می فرماید: الرابع وصول الحصاة إلى المرمى، فلا يحسب ما لا تصل،[7]

یعنی سنگریزه باید به مرمی برسد بنا بر این اگر نرسد مجزی نیست. بنا بر این اگر کسی شک در وصول کند باید تکرار کند تا یقین به اصابت سنگ پیدا کند.

 

اقوال علماء: این مسأله اجماعی است

صاحب مستند می فرماید: الخامس: أن يصيب الجمرة، فلو لم يصبها لم يجز إجماعا، لعدم صدق رمي الجمرة مع عدم الإصابة[8]

 

دلیل اول: اطلاقات رمی جمره منصرف به اصابت است بنا بر این اگر به جمره نرسد نمی گویند که رمی جمره انجام شده است. حتی می توان گفت که بدون اصابت، رمی صدق نمی کند.

دلیل دوم دلالت روایات:

 

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ فَإِنْ رَمَيْتَ بِحَصَاةٍ فَوَقَعَتْ فِي مَحْمِلٍ فَأَعِدْ مَكَانَهَا وَ إِنْ أَصَابَتْ إِنْسَاناً أَوْ جَمَلًا ثُمَّ وَقَعَتْ عَلَى الْجِمَارِ أَجْزَأَكَ[9]

این روایت صحیحه است.

در این روایت تعبیر به وقوع بر جمار این است که لازم نیست سنگ به ستون بخورد بلکه اگر بر روی سنگ ریزه های دیگر بیفتد کافی است.

 

عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ رَمَى جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ بِسِتِّ حَصَيَاتٍ (شش سنگ به جمره ی عقبه زد) وَ وَقَعَتْ وَاحِدَةٌ فِي الْمَحْمِلِ (سنگ هفتمی به جمره نخورد و در محمل افتاد) قَالَ يُعِيدُهَا. (امر به اعاده دلالت بر وجوب دارد.)[10]
سند این روایت به سهل بن زیاد ضعیف است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo