< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رمی جمره ی عقبه و زمان رمی

بحث در مورد سنگ هایی بود که به جمرات می زنند. چهار شرط برای این سنگ ها بیان کردند که آنها را مطرح کردیم. اکنون به نکته ای که باقی مانده است اشاره می کنیم:

آیا کسی می تواند سنگ هایی را جمع کند و به دیگران بفروشد یا کسی را اجیر کند تا سنگ هایی را برای او جمع کند و برای زحمتی که کشیده است اجرتی به او بدهد.

جواب این است که این کار مانعی ندارد و ملکیت هم حاصل می شود. اشکال هم نشود که زمین مکه به ملک کسی در نمی آید زیرا خانه های مکه که افراد در آن ساکن اند همه ملک ایشان است و مصالح خانه را با مصالحی که از خود حرم جمع می شود می سازند.

بله بعضی اشکال کرده اند که سنگ داخل مکه را به خارج از مکه نبرند ولی این مسأله به بحث ما ارتباطی ندارد زیرا در ما نحن فیه سنگی از در داخل حرم به جایی دیگر از حرم می برند و رمی می کنند. قانون حیازت که می گوید: من حاز مَلَک. شامل این مورد هم می شود و فرد، با حیازت سنگ ها مالک آن می شود و قابل خرید و فروش است.

بلکه گاه منطقه ای حصار کشی شده است و ملک کسی است از آنجا نمی توان سنگ جمع کرد مگر اینکه انسان علم داشته که صاحب آن زمین به خاطر چند قطعه سنگ حساسیت نشان نمی دهد و راضی است.

 

امام قدس سره در آخر مسأله می فرماید: مستحب است این سنگ ها از مشعر جمع شود. هر چند از کل محدوده ی حرم مانند مکه می توان سنگ جمع کرد.

شاید فلسفه ی استحباب فوق این باشد که مردم در منی سرگردان نشوند و از قبل سنگ ها را آماده کرده باشند و بعدا هم می گوییم: که باید لا اقل هفتاد سنگ جمع کنند آن هم به شرط اینکه سنگشان به اشتباه نخورد. (البته با احتساب کسانی که روز سیزدهم هم باید در منی بمانند.)

 

اقوال علماء:

صاحب جواهر در خاتمه ی مباحث مشعر بر این استحباب ادعای اجماع می کند و می فرماید: اذا ورد المشعر أستحب له التقاط الحصی لرم الجمار منه (از مشعر) بلا خلاف اجده فیه بل عن ظاهر التذکرة و المنتهی الاجماع علیه.[1]

 

در باب 18 از ابواب مشعر روایاتی وارد شده است که بر این استحباب دلالت دارد. سند این روایت غالبا صحیح است.

 

امام قدس سره در مسأله ی اولی می فرماید:

مسألة 1 - وقت الرمي من طلوع الشمس من يوم العيد إلى غروبه، ولو نسي جاز إلى يوم الثالث عشر، ولو لم يتذكر إلى بعده فالأحوط الرمي من قابل ولو بالاستنابة[2] .

این مسأله حاوی سه فرع است که همه محل ابتلاء می باشد.

فرع اول در مورد زمان رمی است که امام قدس سره می فرماید: از زمان طلوع آفتاب در روز عید است تا غروب آفتاب است. (البته اهل سنت غالبا در نصف روز به رمی می پردازند)

در فرع دوم می فرماید: اگر کسی رمی جمره ی عقبی را فراموش کند می تواند تا روز سوم که روز سیزدهم است به تأخیر بیندازد یعنی باید در روز سوم در منی بماند و آن را قضا کند. البته در آن روز باید رمی روز سوم را انجام دهد و بعد قضای جمره ی عقبی را هم انجام دهد.

در فرع سوم می فرماید: اگر رمی جمره ی عقبی را فراموش کند و تا بعد از روز سیزدهم یادش نیاید احتیاط این است که در سال بعد در همان ایام قضا کند و اگر نمی تواند سال بعد به حج برود کسی را نائب کند که این کار را برایش انجام دهند.

 

اما فرع اول: زمان رمی

رمی از زمان طلوع آفتاب (نه طلوع فجر) تا غروب آفتاب است.

 

اقوال علماء:

این مسأله را بسیاری در خصوص مبحث رمی جمره ی عقبه مطرح نکرده اند بلکه مسأله ی وقت را در مورد کل ایام سه روزه (یا چهار روزه) مطرح کرده اند. به همین دلیل فقهاء مبحث رمی جمره ی عقبه و مسأله ی وقت رمی را از هم تفکیک کرده اند.

به هر حال، قول مشهور همان است که امام قدس سره مطرح کرده است (طلوع شمس تا غروب شمس)

قول دوم قولی است که شیخ طوسی و جمعی قائل شده اند و آن از زوال شمس (ظهر) تا غروب است.

قول سوم از طلوع فجر تا غروب شمس است.

صاحب ریاض می فرماید: وقت الرمي ما بين طلوع الشمس إلى غروبها على الأشهر الأقوى ؛ للصحاح المستفيضة وغيرها خلافاً للمحكي عن الوسيلة والإشارة ووالد الصدوق في مبدئه فجعلوه أول النهار ويحتمل (کلام ایشان را توجیه کرده اند) أن يريدوا به طلوع الشمس کما عن بعض کتب اللغة (که گفته اند اول النهار طلوع الشمس. البته عرفا هم همین است ولی شرعا چنین نیست.) (اما قول سوم:) وللغنية والإصباح والجواهر والخلاف كما حكي فيه أيضاً فجعلوه بعد الزوال مدّعين عليه الإجماع عدا الإصباح (که از کتب قدماء است که هرچند قائل شده است که از زوال است ولی ادعای اجماع نکرده است).[3]

صاحب مسالک که غالبا به اقوال مسأله اشاره نمی کند در اینکه اشاره کرده می فرماید: و وقت الرمی ما بین طلوع الشمس الی غروبها هذا هو المشهور (ولی صاحب ریاض از آن به اشهر تعبیر کرده بود) و علیه العمل و ذهب بعض الاصحاب (مانند شیخ طوسی) الی ان وقته زوال الشمس.[4]

البته ایشان قول سوم را مطرح نکرده است.

صاحب مستند [5] و صاحب جواهر نیز عبارات مشابهی دارند[6]

 

دلالت روایات:

اکثر روایات دلالت بر قول مشهور دارد. این روایات در باب 13 از ابواب جمره ی عقبه وارد شده است. حدیث 2، 3، 4، 5، 6 و 7 بر مدعی دلالت دارد.

 

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ ارْمِ الْجِمَارَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا[7]
این روایت صحیحه است.

همان گونه که واضح است اختصاص به جمره ی عقبه ندارد و همه ی جمار را شامل می شود.

 

بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ الرَّمْيُ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا[8]

 

مُحَمَّدٍ عَنْ سَيْفٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ رَمْيُ الْجِمَارِ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا[9]

 

عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ لِلْحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ (از فقهای اهل سنت) مَا حَدُّ رَمْيِ الْجِمَارِ فَقَالَ الْحَكَمُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ (یعنی شروع و ختم آن زوال شمس است) فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا حَكَمُ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّهُمَا كَانَا اثْنَيْنِ فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ احْفَظْ عَلَيْنَا مَتَاعَنَا حَتَّى أَرْجِعَ أَ كَانَ يَفُوتُهُ الرَّمْيُ؟ (امام علیه السلام اشکال می کند یعنی اگر چنین باشد پس اگر یکی به همراهش بگوید که اساس من را مواظب باشد من بروم رمی کنم و برگردم وقتی که او بر می گردد وقت هم باید گذشته باشد.) هُوَ وَ اللَّهِ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا.[10]

 

أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَمْيُ الْجِمَارِ مِنْ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا[11]

 

مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ لَا تَرْمِ الْجَمْرَةَ يَوْمَ النَّحْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ الْحَدِيثَ[12]

به هر حال این روایات متضافر است و در آن صحاح هم پیدا می شود مخصوصا که معمول بها ی اصحاب است در نتیجه به آنها باید عمل کرد.

 

روایت معارض:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ارْمِ فِي كُلِّ يَوْمٍ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ قُلْ كَمَا قُلْتَ حِينَ رَمَيْتَ جَمْرَةَ الْعَقَبَةِ[13]
این روایت صحیحه است.

در این روایت امر به رمی در زوال شمس شده است. با این حال همه آن را حمل بر استحباب کرده اند و شاهد بر استحباب حدیثی است که حاجی نوری در مستدرک در باب دوازدهم از رمی جمره ی عقبه دو سه روایت می کند که سنت این است که هنگام زوال رمی شود. (سنت در آن اشاره به استحباب است.)

 


[4] مسالک، ج2، ص367.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo