< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

صحيفة الرضا عليه السلام‌: عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مِفْتَاحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ يُؤْجَرُ فِيهِ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُعَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ[1]
علم خزینه هایی دارد. خزینه معمولا مستور است و باید آن را کشف کرد و به آن دسترسی پیدا کرد و کلید آن خزینه ها سؤال کردن است.

خزائن حاوی چیزهای قیمتی است که در جایی دربسته محفوظ می ماند. تعبیر به خزائن که جمع خزینه است این است که انواع خزینه های در علم و دانش وجود دارد، علم الهی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فقهی، تاریخی و موارد بسیار دیگر.

بعد می فرماید: اگر نمی دانید سؤال کنید خداوند شما را مشمول رحمتش قرار دهد. وقتی سؤال کنید چهار گروه اجر و پاداش الهی را دریافت می کنند. یکی سؤال کننده است که چون می خواهد به آن خزینه دست یابد مشمول رحمت الهی واقع می شود. دوم معلم است که مشغول پاسخ گویی است. سوم، مستمعین اند که از این سؤال و جواب استفاده می کنند و چهارمین دسته کسانی هستند که در آن مجلس حاضر نیستند ولی وقتی می شنوند و از این عمل خشنود می شوند مشمول اجر الهی می شوند.

وقتی تصور می کنیم که این حدیث در آن محیط تاریک جهل صدر اسلام بیان شده است اهمیت آن بیشتر مشخص می شود.

انسان به وسیله ی سؤال می تواند مشکلات را حل کند. هیچ کس عالم از مادر متولد نشده است نه ابو علی سینا و نه شیخ انصاری و شیخ طوسی. انتقال علوم از طریق همین سؤال و جواب ها منتقل می شود.

در روایات است که دو رقم حیاء وجود دارد حیاء علم و حیاء حمق:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَ حَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ[2]
یعنی حیاء بر دو قسم است. حیاء احمقانه این است که فرد چیزی را نداند و خجالت بکشد و سؤال نکند. جوانان باید در مورد اصول و فروع اسلام و دین سؤال کنند. اسلام برای هر سؤالی جوابی دارد. سؤال نکردن و در نادانی ماندن افتخار نیست. سؤال کردن به قدری اهمیت دارد که نه تنها سؤال کننده و جواب دهنده مشمول پاداش الهی می شوند بلکه کسانی که در شعاع و اطراف آن هستند نیز بهره می برند.

دعوت به سؤال در اسلام دلیل بر عظمت اسلام است بر خلاف بعضی از مذاهب ساختگی که شرط شرکت در جلسات ایشان سکوت و سؤال نکردن است. علت آن این است که جوابی برای سؤال ها ندارند.

در دو آیه از قرآن، دعوت به سؤال شده است: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‌[3] [4]
البته سؤال کردن هم شرایطی دارد یعنی نباید از روی تحقیر، تعنت و مکابره انجام شود. سؤال باید از سر صدق و صفا برای رسیدن به جواب باشد و نباید برای ریختن آبرو، نزاع و مانند آن باشد.

 

نکته ای پیرامون دهه ی فجر: امام قدس سره در دوازدهم بهمن وارد ایران شد و انقلاب بعد از ده روز به ثمر نشست. این نشان می دهد که این میوه آماده بود که به این سرعت به بار نشست.

سه عامل در پیروزی انقلاب از اهمیت بسزایی برخوردار بود.

اولین عامل، وحدت و انسجام بین مردم بود. عدم پراکندگی و شاخه شاخن نشدن و در مقابل هم نایستادن بسیار مهم است. آن هم زمانی که دشمنان در مقابل انسان ایستاده اند و دعوت به اختلاف می کنند.

دومین عامل، نیّت های خوب و خالص بوده است. همه خالصانه در راهپیمایی شرکت می کردند و خالصانه قربانی می دادند. هدفشان چیزی جز به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نبوده است. اگر نیّات آلوده باشد لطف الهی برچیده می شود و چیزی به ثمر نمی رسد.

سومین عامل، آمادگی برای فداکاری به هر قیمت بوده است.

مهم این است که علت محدثه، علت مبقیه هم می باشد یعنی اگر بخواهیم انقلاب باقی بماند باید این اصول سه گانه را ادامه دهیم.

 

موضوع: صور وقوف به عرفات و مشعر

بحث در صور وقوف به عرفات و مشعر است. به صورت ششم رسیده ایم. امام قدس سره در این صورت می فرماید:

السادس درك اضطراري عرفة واضطراري المشعر الليلي، فإن كان صاحب عذر وترك اختياري عرفة عن غير عمد صح على الأقوى، وغير المعذور إن ترك اختياري عرفة عمدا بطل حجه، وإن ترك اختياري المشعر عمدا فكذلك على الأحوط، كما أن الأحوط ذلك في غير العمد أيضا[5]

این فرع مربوط به درک اضطراری عرفه و درک اضطراری شب مشعر است. امام قدس سره سه صورت برای این مسأله ذکر کرده است:

فرع اول عبارت است از اینکه فرد معذور بوده باشد و اختیاری عرفه و مشعر را عمدا ترک نکرده باشد. حج در این صورت صحیح است.

دیروز کلامی از مرحوم نراقی نقل کردیم که ایشان قائل به اجماع شده بود که فرع اول صحیح است و حتی اجماع ایشان شامل صورتی می شد که فرد اختیاری مشعر را عمدا ترک کرده باشد.

 

دلیل مسأله: درک وقوف اضطرار عرفات و مشعر

اما اینکه اگر کسی از روی عذر، اختیاری وقوفین را ترک کرده باشد، دلیلش واضح است زیرا وقتی شارع مقدس اجازه می دهد که به سبب عذر بتوان از وقوف اضطراری استفاده کرد معنایش این است که حج در این صورت صحیح است. در نتیجه تمام روایاتی که مربوط به وقوف اضطراری است بیانگر این است که حج صحیح می باشد.

 

دلیل دیگر روایاتی است که می گوید: اضطراری نهاری مشعر که بعد از طلوع آفتاب تا قبل از زوال ظهر است کافی است. وقتی آن وقوف به تنهایی کافی باشد اضطراری لیلی به طریق اولی باید مجزی باشد.

روایات 6، 8، 9، 11 و 13 از باب 23 بر این امر دلالت دارد.

 

مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ جَاءَنَا رَجُلٌ بِمِنًى فَقَالَ إِنِّي لَمْ أُدْرِكِ النَّاسَ بِالْمَوْقِفَيْنِ جَمِيعاً إِلَى أَنْ قَالَ فَدَخَلَ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ إِذَا أَدْرَكَ مُزْدَلِفَةَ فَوَقَفَ بِهَا قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ يَوْمَ النَّحْرِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ[6]

حال اضافه می کنیم که کسی اضطراری عرفه را هم درک کرده باشد و به جای اضطراری نهاری، اضطراری شب مشعر را درک کرده باشد. به طریق اولی باید حجش صحیح باشد.

بعضی در این اولویت تردید کرده اند و جوابش این است که وقوف شب مشعر وقوف نیمه اختیاری است و بعضی آن را وقوف اختیاری دانسته اند.

 

دلیل سوم مطلقاتی است که دلالت می کند که اگر مشعر قبل از طلوع شمس درک شود کافی است. بعضی گفته اند که این روایات اطلاق دارد و شب مشعر را هم می گیرد یعنی از شب تا طلوع آفتاب اگر کسی مشعر را درک کند حجش صحیح است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ ... وَ إِنْ قَدِمَ رَجُلٌ وَ قَدْ فَاتَتْهُ عَرَفَاتٌ (وقوف اختیاری و اضطراری عرفات از او فوت شد) فَلْيَقِفْ بِالْمَشْعَرِ الْحَرَامِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْذَرُ لِعَبْدِهِ (این عبارت نشان می دهد که فرد در تأخیر معذور بوده است.) فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ إِذَا أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ فَإِنْ لَمْ يُدْرِكِ الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ فَقَدْ فَاتَهُ الْحَجُّ فَلْيَجْعَلْهَا عُمْرَةً مُفْرَدَةً وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[7]

عبارت (وَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ) شب مشعر را هم شامل می شود.

این روایات صحیحه است.

 

مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِدْرِيسَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَدْرَكَ النَّاسَ بِجَمْعٍ (مشعر) وَ خَشِيَ إِنْ مَضَى إِلَى عَرَفَاتٍ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ مِنْ جَمْعٍ قَبْلَ أَنْ يُدْرِكَهَا (می ترسد که اگر به عرفات برود مردم از مشعر خارج شوند و وقت وقوف اختیاری مشعر منقضی شود.) فَقَالَ إِنْ ظَنَّ أَنْ يُدْرِكَ النَّاسَ بِجَمْعٍ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلْيَأْتِ عَرَفَاتٍ (اگر می داند چنانچه به عرفات رود و کمی بماند می تواند قبل از طلوع به مشعر برسد باید عرفات برود) فَإِنْ خَشِيَ أَنْ لَا يُدْرِكَ جَمْعاً فَلْيَقِفْ بِجَمْعٍ ثُمَّ لْيُفِضْ مَعَ النَّاسِ فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ.[8]

عبارت (ثُمَّ لْيُفِضْ مَعَ النَّاسِ) با توجه به اینکه بعضی از مردم شبانه از مشعر بیرون می روند می تواند دلالت بر مدعی داشته باشد.

 

ان شاء الله درجلسه ی بعد به سراغ فرع دوم و سوم از این صورت می رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo