< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صور وقوف به عرفات و مشعر

بحث در صور وقوف در عرفات و مشعر است و به صورت دوم رسیده ایم که مربوط به کسی است که هیچ یک از دو وقوف را بالکل درک نکرده است. امام قدس سره در مورد این صورت، پنج فرع را بیان کرده است و می فرماید:

الثاني عدم إدراك الاختيار والاضطراري منهما، فلا إشكال في بطلانه عمدا كان أو جهلا أو نسيانا فيجب عليه الاتيان بعمرة مفردة مع إحرامه الذي للحج، والأولى قصد العدول إليها، والأحوط لمن كان معه الهدي أن يذبحه، ولو كان عدم الادراك من غير تقصير لا يجب عليه الحج إلا مع حصول شرائط الاستطاعة في القابل، وإن كان عن تقصير يستقر عليه الحج، ويجب من قابل ولو لم يحصل شرائطها. [1]

حکم اول در مورد بطلان حج است. دوم اینکه با همان احرام باید عمره ای به جا آورد تا از احرام خارج شود. سوم اینکه بهتر این است که نیّت را برگرداند و از احرام حج به عمره عدول کند. ما گفتیم دلیلی بر لزوم این کار نیست. با این حال بعضی در درس گفتند که در چند روایت از عبارت (یعجعلها عمرة) استفاده شده بود که ممکن است اشاره به نیّت عدول داشته باشد. [2] [3]

نقول: شاید نظر امام قدس سره هم همین دو روایت و امثال آن بوده باشد. با این حال این روایات با دو قید می تواند دلیل باشد.

اولا: ضمیر در (یعجعلها) به احرام بر نمی گردد بلکه به حجة بر می گردد یعنی حج را تبدیل به عمره می کند. بنا بر این شفاف نیست که به نیّت بر گردد.

ثانیا: جعل و تبدیل مزبور باید نیّتی باشد نه عملی و حال آنکه ممکن است مراد از روایت جعل و تبدیل عملی باشد.

چون این دو مورد مسلم نیست بنا بر این مسلم نیست که این روایات دلیل بر شرطیت نیّت عدول باشد. بنا بر این ما می گوییم: مستحب است نیّت را عدول کند ولی واجب نیست.

مانند اینکه کسی وسط نماز عصر است و به تصور اینکه نمازش ظهر است نیّت ظهر می کند ولی در اثناء متوجه می شود و تصمیم می گیرد نماز را عصر بخواند و نمازش از ابتدا صحیح است. حتی بعضی مانند صاحب عروة قائل اند که عدول نیّت حتی بعد از اتمام نماز هم صحیح می باشد.

 

فرع چهارم در مورد ذبح شات است:

الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَلَمْ يَبْلُغْ مَكَّةَ إِلَّا يَوْمَ النَّحْرِ فَقَالَ يُقِيمُ عَلَى إِحْرَامِهِ وَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ فَيَطُوفُ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ يَحْلِقُ رَأْسَهُ ُ وَ يَذْبَحُ شَاتَهُ.[4]

الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ كُنْتُ مَعَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِمِنًى إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ قَدِمَ الْيَوْمَ قَوْمٌ قَدْ فَاتَهُمُ الْحَجُّ فَقَالَ نَسْأَلُ اللَّهَ الْعَافِيَةَ قَالَ أَرَى عَلَيْهِمْ أَنْ يُهَرِيقَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ دَمَ شَاةٍ وَ يَحِلُّونَ وَ عَلَيْهِمُ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ...[5]
البته در این روایت سخن در مورد ذبح گوسفند به منی نیست بلکه سخن از کفاره است و حال آنکه آنها عمدا وقوفین را ترک نکرده اند.

 

با این حال، ظاهر این است که کسی به این روایات عمل نکرده است و بنا بر این معرض عنهای اصحاب است.

 

فرع پنجم: در مورد حج در سال بعد است که امام قدس سره فرموده اند اگر در ترک وقوفین مقصر نبوده است حج در سال بعد واجب نیست مگر اینکه بار دیگر مستطیع شود این یک استطاعت جدید و وجوب جدید است.

ما دو نکته را اضافه می کنیم:

نکته ی اول این است که صاحب جواهر و بعضی دیگر گفته اند: یستحب لمن فاته الحج ان یصبر ایام التشریق ثم یاتی باعمال العمرة[6]

یعنی مستحب است صبر کند سیزدهم بگذرد و بعد اعمال عمره را به جا آورد.

علت این حکم روایتی از باب 27 است.

الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ جَاءَ حَاجّاً فَفَاتَهُ الْحَجُّ وَ لَمْ يَكُنْ طَافَ قَالَ يُقِيمُ مَعَ النَّاسِ حَرَاماً (در حال احرام) أَيَّامَ التَّشْرِيقِ وَ لَا عُمْرَةَ فِيهَا فَإِذَا انْقَضَتْ طَافَ بِالْبَيْتِ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ أَحَلَّ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ يُحْرِمُ مِنْ حَيْثُ أَحْرَمَ[7]
این روایت صحیحه است.

علت اینکه صاحب جواهر و دیگران قائل به استحباب شده اند این است که کسی فتوا به وجوب نداده است. مضافا بر اینکه روایات متعددی داشتیم که می گفت (یعجعلها عمرة) و سخنی در آنها از ایام تشریق نبود در حالی که در مقام بیان بودند.

بنا بر این هرچند آنها مطلق هستند ولی آنها را با این روایت تقیید نمی زنیم زیرا وقتی تعداد مطلقات زیاد باشد با یک روایت که اصحاب هم به آن عمل نکرده اند نمی توان آنها را قید زد. به هر حال استحبابی که صاحب جواهر مطرح می کند را قبول داریم

 

نکته ی دوم این است صاحب جواهر و بعضی دیگر گفته اند که که این عمره ی مفرده طواف نساء ندارد. [8]

علت آن این است که در بعضی از روایات اعمال عمره ی مفرده ذکر شده است ولی در آن سخنی از طواف نساء نیست. از جمله می توان به روایت فوق از معاویة بن عمار اشاره کرد.

 

مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ مَكَّةَ مُفْرِداً لِلْحَجِّ فَخَشِيَ أَنْ يَفُوتَهُ الْمَوْقِفُ فَقَالَ لَهُ يَوْمُهُ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ النَّحْرِ فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَلَيْسَ لَهُ حَجٌّ فَقُلْتُ كَيْفَ يَصْنَعُ بِإِحْرَامِهِ قَالَ‌ يَأْتِي مَكَّةَ فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَقُلْتُ لَهُ إِذَا صَنَعَ ذَلِكَ فَمَا يَصْنَعُ بَعْدُ قَالَ إِنْ شَاءَ أَقَامَ بِمَكَّةَ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ إِلَى النَّاسِ بِمِنًى وَ لَيْسَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‌ءٍ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[9]

در روایت فوق وقتی امام علیه السلام می فرماید: که باید سعی را به جا آورد راوی می پرسد که بعدش چه کار باید کند (لابد تقصیر کردن در تقدیر و مسلم بوده است) بعد امام علیه السلام می فرماید: اگر می خواهد در مکه بماند و اگر می خواهد برگردد و سخنی از طواف نساء نیست.

نقول: عمره ی مفرده بدون طواف نساء معنا ندارد و چون این امر مسلم بوده است امام علیه السلام آن را ذکر نکرده است. بنا بر این فتوا به اینکه طواف نساء لازم نیست مشکل و غیر قابل قبول می باشد.

 

اما صورت سوم: الثالث درك اختياري عرفة مع اضطراري المشعر النهاري، فإن ترك اختياري المشعر عمدا بطل، وإلا صح. [10]

یعنی کسی وقوف اختیاری عرفه و وقوف اضطراری نهاری مشعر را درک کند.

امام قدس سره می فرماید: اگر چنین فردی اختیاری مشعر را عمدا ترک کرده باشد حجش باطل است و الا صحیح می باشد.

این همان مسأله ی سومی بود که قبلا ذکر کردیم. مشهور گفته اند حتی اگر او عمدا اختیاری مشعر را ترک کرده باشد حجش صحیح است. افراد کمی مانند امام قدس سره قائل به بطلان شده بودند.

روایات متعددی بر این دلالت می کرد مانند روایت مسمع[11] و روایت علی بن رئاب[12] و هر دو روایت صحیحه اند.

اکنون اضافه می کنیم که در روایت مسمع می خوانیم:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ (امام کاظم) ع فِي رَجُلٍ وَقَفَ مَعَ النَّاسِ بِجَمْعٍ (در مشعر) ثُمَّ أَفَاضَ قَبْلَ أَنْ يُفِيضَ النَّاسُ (یعنی بین الطلوعین را درک نکرد) قَالَ إِنْ كَانَ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ أَفَاضَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ.[13]

فرض روایت فوق این است که فرد عرفه رفته است و بعد عبارت امام علیه السلام که می فرماید: (وَ إِنْ كَانَ أَفَاضَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ) گفته شده است که اطلاق یعنی چه شب را در مشعر باشد و سپس خارج شود و چه حتی شب هم در مشعر نباشد یعنی از عرفات مستقیما به منی رود. بعد امام علیه السلام که می فرماید: کفاره باید دهد علامت آن است که حج او صحیح می باشد.

صاحب حدائق می فرماید: این روایت اطلاق ندارد و ظاهر آن این است که شب را در مشعر بوده است بنا بر این این روایت مربوط به فرعی می شود که فرد شب مشعر را درک کرده باشد.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد روایت رئاب را بررسی می کنیم

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo