< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

در بحث اخلاقی امروز به حدیثی از امام هادی علیه السلام می پردازیم:

مِنْ دَلَائِلِ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ فَتْحِ بْنِ يَزِيدَ الْجُرْجَانِيِّ قَالَ ضَمَّنِي وَ أَبَا الْحَسَنِ طَرِيقُ مُنْصَرَفِي مِنْ مَكَّةَ إِلَى خُرَاسَانَ وَ هُوَ سَائِرٌ إِلَى الْعِرَاقِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُولُ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ يُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ يُطَاع قَالَ فَتَلَطَّفْتُ إِلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ وَ أَمَرَنِي بِالْجُلُوسِ وَ أَوَّلُ مَا ابْتَدَأَنِي بِهِ أَنْ قَالَ يَا فَتْحُ مَنْ أَطَاعَ الْخَالِقَ لَمْ يُبَالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقِ وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخَالِقَ فَأَيْقَنَ أَنْ يُحِلَّ بِهِ الْخَالِقُ سَخَطَ الْمَخْلُوق‌.[1]
فتح بن یزید جرجانی می گوید در بازگشت از مکه به سوی خراسان می رفتم و امام هادی علیه السلام به سوی عراق. در مقداری از راه مسیرمان مشترک بود. من نزد امام علیه السلام رفتم و او بدون سؤال و جواب فرمود: کسی که تقوای الهی را پیشه کند خداوند او را حفظ می کند و کسی که خداوند را اطاعت کند مردم نیز از او اطاعت می کنند.

این یک واقعیت است. کسی که تقوای الهی را پیشه کند محبوبیت پیدا می کند. کسانی که مؤمن، پاک، امین و درستکار باشند حتی انسان های نادرست هم به آنها علاقه و اعتماد دارند. اگر انسانی دزد امانتی داشته باشد هرگز آن را نزد کسی مانند خودش نمی گذارد بلکه نزد انسانی درستکار و قابل اعتماد می گذارد.

بنا بر این چون انسان متقی محبوبیت پیدا می کند کسی او را اذیت نمی کند زیرا انسان های نادرست هستند که دشمن دارند. همچنین چون انسان درستکار از خداوند اطاعت می کند و همواره صالح و درستکار است مردم هم از او اطاعت می کنند و با او مخالفت نمی کنند.

بعد فتح بن یزید ادامه می دهد که نزد امام علیه السلام رفت و سلام کرد و تقاضا کرد چیزی از فضائل و مواعظ به او بگوید. امام علیه السلام در این حال بیان مفصلی دارد و بحثی در مورد خداپرستی و صفات خداوند که حاوی نکات بسیار دقیقی است را بیان فرمود. ایشان در اولین بخش از کلام خود فرمودند: کسی که از خالق اطاعت کند اعتنا به این نمی کند که مخلوق هم بدش بیاید. (زیرا گاه انسان حرف خدایی و حق را می زند ولی انسان های متقلب و غیر مسئول بدشان می آید. مثلا انسان از مفاسد اخلاقی سخن می گوید و دیگران را از آن نهی می کند ولی انسان هایی که طرفدار آزادی اند بدشان می آید.) بعد اضافه می فرماید: کسی که برای جلب رضای مردم، خداوند را به خشم آورد باید یقین کند که روزی می رسد که خداوند همان افراد را دشمنش می کند.

ما نمونه هایی از آن را در تاریخ معاصر دیده ایم که افراد بسیاری برای جلب رضایت مخلوق، خدا را نافرمانی کردند و بر خلاف حکم الهی عمل کردند ولی بعد همان کسانی که در صدد جلب رضایتشان بودند بر علیه خودشان اقدام کردند.

مهم این است که انسان دنبال رضایت خداوند باشد و در مسیر اطاعت خداوند گام بر دارد.

خداوند می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ[2] یعنی کسی که از از ذکر خداوند رویگردان شود برای او شیطانی که مقرر می کنیم که همواره قرین و نزدیک اوست و او را وسوسه کرده و به بیراهه ها می کشاند. بنا بر این اگر کسی به دنبال خدا باشد و هوای نفس که ابزار شیطان است را کنترل کند شیطان هم از او جدا می شود.

موضوع: صور وقوف به عرفات و مشعر

بحث در انواع وقوف به عرفات و مشعر بود. در جلسه ی قبل تعدادی از این اقسام را خواندیم و اکنون با دقت بیشتری آن اقسام را بررسی می کنیم و ادامه می دهیم.

اما فرع اول که فرد هر دو وقوف اختیاری را درک کند بحث خاصی ندارد و به فرموده ی صاحب مستند صحت حج در این فرع از ضروریات است.

اما صورت دوم که امام در آن پنج فرع را مطرح کرده است:

الثاني عدم إدراك الاختيار والاضطراري منهما، فلا إشكال في بطلانه عمدا كان أو جهلا أو نسيانا فيجب عليه الاتيان بعمرة مفردة مع إحرامه الذي للحج، والأولى قصد العدول إليها، والأحوط لمن كان معه الهدي أن يذبحه، ولو كان عدم الادراك من غير تقصير لا يجب عليه الحج إلا مع حصول شرائط الاستطاعة في القابل، وإن كان عن تقصير يستقر عليه الحج، ويجب من قابل ولو لم يحصل شرائطها. [3]

این فرع در مورد عدم درک کل دو وقوف است به اینکه نه اضطراری آن دو را درک کند نه اختیاری آن دو را.

نکته ی اول این است که امام قدس سره می فرماید: اشکالی نیست که این فرع در صورت عمد، جهل و نسیان باطل است.

صاحب جواهر می فرماید: و لو ترکهما اختیارا و اضطرارا بطل حجه عامدا و ناسیا بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع علیه بقسمیه.[4]

علاوه بر آن سه روایت اول باب 23 نیز دلالت بر بطلان دارد:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مُفْرِدٍ لِلْحَجِّ (می خواهد حج افراد به جا آورد. البته تفاوتی بین حج افراد و تمتع از این جهت نیست) فَاتَهُ الْمَوْقِفَانِ جَمِیعاً (وقوف در عرفات و مشعر از او فوت شد) فَقَالَ لَهُ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ یوْمَ النَّحْرِ (امام علیه السلام سؤال کرد آیا تا طلوع شمس فوت شد؟) فَإِنْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ مِنْ یوْمِ النَّحْرِ فَلَیسَ لَهُ حَجٌّ (اگر تا طلوع شمس نتوانست در مشعر وقوف کند حج از دستش رفته است.) وَ یجْعَلُهَا عُمْرَةً وَ عَلَیهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ (سال بعد باید حج به جا آورد).[5]
این روایت صحیحه است.

 

الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ عِمْرَانَ ابْنَيْ عَلِيٍّ الْحَلَبِيَّيْنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا فَاتَتْكَ الْمُزْدَلِفَةُ فَقَدْ فَاتَكَ الْحَجُّ.[6]

بنا بر این وقوف مشعر به تنهایی موجب بطلان حج است حال چه رسد که علاوه بر آن وقوف به عرفات هم ترک شود.

 

مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیلٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْحَدِّ الَّذِی إِذَا أَدْرَكَهُ الرَّجُلُ أَدْرَكَ الْحَجَّ فَقَالَ إِذَا أَتَى جَمْعاً (وقتی وارد مشعر شود) وَ النَّاسُ فِی الْمَشْعَرِ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ (و مردم قبل از طلوع شمس در مشعر باشند، در این حال حج را درک کرده است) وَ لَا عُمْرَةَ لَهُ (و لازم نیست حج را تبدیل به عمره کند) وَ إِنْ لَمْ یأْتِ جَمْعاً حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ (اگر قبل از طلوع خورشید به مشعر نرسد) فَهِی عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ (حجش را باید به عمره ی مفرده تبدیل کند) وَ لَا حَجَّ لَهُ فَإِنْ شَاءَ أَقَامَ وَ إِنْ شَاءَ رَجَعَ وَ عَلَیهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ (سال بعد هم باید حجی به جا آورد.) [7]
این روایات اطلاق دارد یعنی چه عرفات را ترک کرده باشد یا نه ولی قدر متیقن آن این است که عرفات را هم ترک کرده باشد.

 

نکته ی دوم در کلام امام قدس سره این است که حال که فرد حجش باطل شد باید عمره ای به جا آورد تا از احرام خارج شود.

صاحب جواهر می فرماید: من فاته الحج تحلل بعمرة مفردة بلا خلاف اجده فیه بل فی المنتهی الاجماع علیه[8]

علاوه بر آن صحیحه ی حریز نیز بر این امر دلالت دارد. آنجا که امام علیه السلام می فرماید: فَلَیسَ لَهُ حَجٌّ وَ یجْعَلُهَا عُمْرَةً

زیرا فرد، محرم است حج او هم باطل شده است. او سه راه دارد: یکی اینکه یک سال در احرام بماند و سال بعد حج را به جا آورد و از احرام خارج شود. این قول را بعضی قائل شده اند ولی این دستور که حاوی عسر و حرج شدید و اشد است هرگز صحیح نمی باشد و بعید است کسی به آن حکم کند.

راه دوم این است که او بلافاصله بعد از بطلان حج از احرام خارج شود. این هم در مسائل حج راه ندارد زیرا بدون انجام نسک نمی توان از احرام خارج شد.

راه سوم این است که عمره ای مفرده انجام دهد و از احرام خارج شود.

بنا بر این حتی اگر صحیحه ی حریز هم وجود نداشت راهی بجز حکم کردن به انجام عمره وجود نداشت.

 

نکته ی سوم در کلام امام قدس سره مسأله ی عدول در نیّت است. ظاهر روایات این است که سخنی در آن از عدول به میان نیامده است. در روایت حریز هم فقط آمده است که احرامش را عمره قرار می دهد و بعد از بطلان حج اعمال عمره را انجام می دهد. در آن نیامده است که باید نیّت را از حج به عمره تغییر دهد بلک فقط می گوید که باید عمره ای انجام دهد.

 

در حدیث سوم که ذکر کردیم آمده است: فَهِی عُمْرَةٌ مُفْرَدَةٌ وَ لَا حَجَّ لَهُ

یعنی احرام خودش تبدیل به عمره ی مفرده می شود.

بنا بر این صرف تصمیم به انجام اعمال عمره کافی است و نیّت عدول لازم نیست.

 

ذیل حدیث 1 باب 27 نیز بر مدعی دلالت دارد:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ‌ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّمَا حَاجٍّ سَائِقٍ لِلْهَدْيِ أَوْ مُفْرِدٍ لِلْحَجِّ أَوْ مُتَمَتِّعٍ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ قَدِمَ وَ قَدْ فَاتَهُ الْحَجُّ فَلْيَجْعَلْهَا عُمْرَةً وَ عَلَيْهِ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ.[9]

الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ مُتَمَتِّعاً بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَلَمْ يَبْلُغْ مَكَّةَ إِلَّا يَوْمَ النَّحْرِ (روز عید قربان به مکه رسید و وقوفین را از دست داد) فَقَالَ يُقِيمُ عَلَى إِحْرَامِهِ وَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ فَيَطُوفُ وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ يَحْلِقُ رَأْسَهُ وَ يَنْصَرِفُ إِلَى أَهْلِهِ إِنْ شَاءَ...[10]
مطابق این روایت، فرد به احرام تمتع محرم شده بود و امام علیه السلام می فرماید: به احرامش باقی می ماند و بعد اعمال عمره را انجام می دهد.

 

نکته ی چهارم در کلام امام قدس سره این است که آیا لازم است تتمه ی اعمال حج را به جا آورد و بعد به سراغ عمره رود یا اینکه لازم نیست. امام قدس سره فقط صورت قربانی را مطرح کرده اند. اما علماء کل اعمال باقی مانده را بحث کرده اند. بعضی از اهل سنت و شاذی از علماء شیعه قائل شدند که باید اعمال حج را تکمیل کرد.

صاحب جواهر می فرماید: من فاته الحج سقطت عنه أفعاله بلا خلاف معتد به أجده فيه، بل الاجماع بقسميه عليه... خلاف لبعض العامة فأوجب عليه بقية الأفعال، بل ولبعض أصحابنا (که نامشان مشخص نیست) فاوجب علیه الهدی (نه بقیه ی اعمال)[11]

 

احادیث فوق دلالت دارد که لازم نیست که سایر اعمال حج را به جا آورد. در این روایات آمده است که عمره ی مفرده ای انجام می دهد و از احرام خارج می شود و در آنها هیچ اشاره ای به تکمیل حج نبود.

 

آخرین نکته ای که باقی مانده است مسأله ی قربانی است که ان شاء الله در جلسه ی بعد آن را بررسی می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo