< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خروج از عرفات قبل از غروب (صورت نسیان و جهل)

بحث در مسأله ی چهارم از مسائل مربوط به وقوف در عرفه است. امام قدس سره می فرماید:

مسألة 4 - (صورت اولی) لو نفر عمدا من عرفات قبل الغروب الشرعي وخرج من حدودها ولم يرجع فعليه الكفارة ببدنة يذبحها لله في أي مكان شاء والأحوط الأولى أن يكون في مكة، ولو لم يتمكن من البدنة صام ثمانية عشر يوما والأحوط الأولى أن يكون على ولاء، (صورت ثانیه) ولو نفر سهوا وتذكر بعده يجب الرجوع، ولو لم يرجع أثم ولا كفارة عليه وإن كان أحوط، (صورت ثالثه) والجاهل بالحكم كالناسي ولو لم يتذكر حتى خرج الوقت فلا شئ عليه[1] .

این مسأله مربوط به کسانی است که قبل از غروب از عرفات خارج می شوند. اگر کسی عمدا خارج شود، گناه کرده است، حجش صحیح است و باید کفاره دهد. کفاره ی آن یک شتر است که اگر نتوانست باید هجده روز روزه بگیرد.

امروز به سراغ فرع دوم می رویم که ناسی است. حکم در مورد ناسی نیز مانند صورت عمد اجماعی است.

 

اقوال علماء:

صاحب ریاض می فرماید: ولا شي‌ء عليه لو كان في إفاضته قبل الغروب جاهلاً أو ناسياً بلا خلاف أجده ، بل عليه في ظاهر جماعة الإجماع وعن ظاهر المنتهى والتذكرة أنه موضع وفاق بين العلماء كافة وهو الحجّة.[2]

ایشان صورت جهل و نسیان را با هم ذکر کرده است و حق هم همان است. ایشان ابتدا ادعای عدم خلاف می کند و بعد از ظاهر عبارات جمعی ادعای اجماع را ذکر می کند و بعد حتی بالاتر از آن اجماع شیعه و سنی را متذکر می شود.

صاحب حدائق به نکته ی جدیدی اشاره می کند و می فرماید: بقي الكلام في أن مورد رواية مسمع الجاهل والعامد. وأما حكم الناسي فهو غير مذكور فيها، (زیرا روایت مسمع فقط حکم جاهل و عامد را ذکر می کند) والأصحاب قد أدرجوه (ناسی را) في حكم الجاهل وجعلوا حكمه حكم الجاهل، كما قدمنا نقله عنهم، ودعوى الاجماع عليه[3]

بعد صاحب حدائق در صدد بر می آید که از روایت مسمع که حکم جاهل را نقل کرده است حکم ناسی را هم استنباط کند و می فرماید: وكأنهم بنوا في ذلك على اشتراكهما (اشتراک جاهل و ناسی) في العذر وعدم توجه الخطاب (نه ناسی و نه جاهل به خطاب توجه ندارند).[4]

نقول: در کلام ایشان دو اشکال وجود دارد:

اشکال اول این است که این یک نوع قیاس است و اصحاب ما اهل قیاس نیستند. اینکه ناسی شبیه جاهل است دلیل نمی شود که حکم آن دو هم یکی باشد. (مگر اینکه از باب الغاء خصوصیت اقدام شود.)

اشکال دوم این است که به عقیدۀ ما خطاب متوجه به ناسی و جاهل هست. سابقا هم گفتیم که خطابات شرع روی واقع می رود و کاری به علم، جهل و نسیان ندارد. وقتی شارع می فرماید: نماز واجب است. این نماز بر همه واجب است. فقط بر ناسی و جاهل فعلیت ندارد. به همین سبب است که کسی نماز و صوم را نسیان کرده و به جا نیاورده است باید آن را قضاء کند. بنا بر این مراد صاحب حدائق را باید حمل به خطاب فعلی کنیم.

صاحب جواهر می فرماید: و لو أفاض قبل الغروب جاهلا أو ناسيا فلا شئ عليه بلا خلاف أجده فيه، بل الاجماع بقسميه عليه، بل عن ظاهر المنتهى والتذكرة أنه موضع وفاق بين العلماء[5]

 

دلیل مسألة:

در مورد عمد سه حکم بود که عبارت بودند از، گناه، صحت حج و کفاره.

اما ناسی گناهی مرتکب نشده است زیرا فراموش کرده است. حدیث رفع هم به صراحت بیان می کند که نسیان از امت پیامبر رفع شده است. البته در باب اینکه متعلق رفع چیست این بحث است که آیا متعلق آن حکم تکلیفی است که عدم گناه است یا اینکه حکم وضعی را هم شامل می شود. ما قائل بودیم هر دو مرتفع است ولی به هر حال رفع حکم تکلیفی از مسلمات است.

اما اینکه حجش صحیح است به سبب دلیل اولویت است و آن اینکه وقتی حج کسی که عمدا قبل از غروب از عرفات خارج می شود صحیح باشد باید به طریق اولی حج ناسی هم صحیح باشد.

اما اینکه آیا کفاره بر گردنش هست یا نه آن هم با اصل مرتفع می شود. زیرا شک داریم کفاره دارد یا نه و چون در روایات، کفاره فقط در صورت عمد ذکر شده بود در مورد ناسی شک داریم و با اصل آن را مرتفع می کنیم.

بنا بر این احتیاجی نداریم به سراغ روایت مسمع رویم تا بعد ببینیم آیا می شود از آن الغاء خصوصیت کرد یا نه. هرچند می توان از روایت مسمع که صورت جهل را ذکر می کرد الغاء خصوصیت کرد و ناسی را هم داخل نمود.

صاحب جواهر در همان مدرک سابق در ابتدا از روایت مسمع به خبر تعبیر می کند (علامت آن است که سند آن را صحیح نمی داند) و بعد از آن چند سطر بعد به صحیحة تعبیر می کند.[6]

 

اما حکم جاهل: امام قائل است که جاهل مانند ناسی است.

از عبارات علماء که ذکر کردیم حکم جاهل هم مشخص می شود که حکم در آن مجمع علیه است و از علامه در تذکره و منتهی نقل شده است که قائل به اجماع شیعه و سنی بوده است.

اما در مورد گناه: جاهل اگر قاصر باشد گناهی مرتکب نشده است ولی اگر مقصر باشد مرتکب گناه شده است. البته مراد از جاهل، جاهل به حکم است نه جاهل به موضوع زیرا بعید است کسی غروب به آفتاب را متوجه نشود مگر اینکه هوا ابری باشد و او تصور کرده است غروب است و بیرون رفت و بعد متوجه شد که هنوز غروب نشده بود.

اما جاهل قاصر به حکم در میان مردم زیاد است زیرا مردم حج را غالبا یک بار در عمر خود انجام می دهد. او شاید این مسأله را نشنیده باشد و یا توجه نداشته باشد و در نتیجه به حکم، جهل داشت و از کاروان جدا شد و پیاده به راه افتاد.

اما حج او صحیح است زیرا وقتی حج عامد صحیح باشد، حج جاهل به طریق اولی صحیح خواهد بود. در این حکم بین جاهل قاصر و مقصر فرقی نیست.

اما اینکه کفاره ندارد به سبب این است که اصل عدم کفاره است زیرا روایات کفاره همه در مورد عامد بود. مگر اینکه کسی بگوید جاهل مقصر در حکم عامد است که البته بعید است کسی قائل به آن شود زیرا در احکام حج، جاهل و مقصر غالبا دارای حکم یکسان هستند.

اما روایت مسمع بن عبد الملک جاهل قاصر که به حکم یا موضوع جهل دارد را شامل می شود و اما اینکه جاهل مقصر را شامل می شود یا نه می گوییم: اطلاق روایت، او را هم شامل می شود. ما در روزه هم همین حکم را می گوییم که جاهل به حکم که روزه نگرفته است حتی اگر مقصر باشد لازم نیست کفاره دهد و فقط باید قضاء را به جا آورد.

به هر حال همان گون که امام قدس سره نیز در متن تحریر متذکر شده است اگر جاهل و ناسی به حکم و موضوع متوجه شدند باید به عرفات برگردند. اما اگر یادشان نیامد چیزی بر آنها نیست و لازم نیست بعد از تذکر حتی بعد از غروب برگردند.

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ مسأله ی پنجم می رویم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo