< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

92/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم جواز حلق در عمره ی تمتع

سخن در تقصیر در عمره ی تمتع است و گفتیم که برای خروج از احرام باید تقصیر کرد. سپس گفتیم که نمی توان به جای تقصیر، حلق کرد و مشهور بین فقهاء همین است.

سپس به کلام شیخ طوسی اشاره کردیم که ایشان در کتاب خلاف قائل بود که حلق جایز است. [1]

سخن در دلیل ایشان بود. در جلسه ی قبل به دلیلی که برای ایشان اقامه کرده بودند اشاره کردیم و آن را قبول نکردیم.

ما به دلیل دیگری بر ایشان اشاره می کنیم:

وباسناده عن جميل بن دراج أنه سأل أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن متمتع حلق رأسه بمكة ؟ (از این عبارت استفاده نمی شود که به عنوان تقصیر چنین کرد یا نه) قال إن كان جاهلا فليس عليه شئ وإن تعمد ذلك في أول شهور الحج بثلاثين يوما فليس عليه شئ، وإن تعمد بعد الثلاثين يوما التي يوفر فيها الشعر للحج (زیرا باید از یک ماه قبل از مراسم حج موهای سر را باقی گذاشت تا بلند شود.) فان عليه دما يهريقه. [2]

در این حدیث فی الجمله اجازه ی حلق داده شده است و آن زمانی است که تا مراسم حج یک ماه فاصله وجود داشته باشد ولی کمتر از یک ماه اجازه داده نشده است زیرا باید موی سر بلند شود تا بتوان روز عید قربان حلق کرد. حال اگر ما در روز عید قربان حلق را واجب ندانستیم (کما اینکه ما در روز عید قربان می گوییم لازم نیست حلق کند و تقصیر کفایت می کند حتی اگر حاجی در حج اول باشد.) بنا بر این توفیر شعر واجب نیست و اگر توفیر شعر واجب نباشد پس می تواند حلق کند و نتیجه اینکه کلام شیخ ثابت می شود.

به عبارت دیگر، بر اساس حدیث فوق، حلق قبل از یک ماه جایز است و بعد از یک ماه جایز نیست زیرا باید در حج حلق کرد و از باب مقدمه باید موی سر بلند باشد. حال اگر حلق در حج واجب نباشد پس توفیر شعر واجب نیست زیرا توفیر شعر مقدمه ی یک امر مستحب است که انجام آن واجب نیست در نتیجه حلق هم جایز خواهد بود و نهی مزبور در روایت کراهتی است.

مضافا بر اینکه مشهور بین فقهاء این است که توفیر شعر به مقدار یک ماه واجب نیست.

تنها مشکلی که در این استدلال که به نفع شیخ طوسی است وجود دارد این است که در روایت نیامده است که فرد در مقام تقصیر بود و حلق کرد و ای بسا که او تقصیر کرده است و از احرام هم بیرون آمده است و در عین حال از امام علیه السلام می پرسد که آیا می تواند حلق کند و امام علیه السلام در پاسخ می فرماید: به علت توفیر شعر، بعد از عمره هم نباید سرش را بتراشد مگر اینکه بیش از یک ماه تا مراسم حج فاصله باشد.

نتیجه این است که اقوی عدم جواز حلق در عمره ی تمتع می باشد لا اقل احتیاط واجب در این است که در عمره ی تمتع نمی توان حلق کرد.

 

بقی هنا امر: امام قدس سره حکم بعدم کفایت حلق می کند ولی این نکته باقی مانده است که اگر کسی در عمره ی تمتع حلق کند آیا کفاره هم به گردن او می آید یا نه.

اقوال علماء:

صاحب حدائق می فرماید: المشهور بین الاصحاب رضوان الله تعالی علیهم انه یلزم التقصیر فی العمرة (عمره ی تمتع) و لا یجوز حلق الرأس و لو حلقه فعلیه الدم (یک گوسفند باید قربانی کند) ذهب الیه الشیخ فی النهایة و المبسوط (هرچند ایشان در کتاب خلاف قائل به جواز حلق بود) و ابن البراج و ابن ادریس و المحقق و العلامة و الشهید و غیرهم.[3]

صاحب جواهر می فرماید: ذکر المصنف و غیره الا النادر انه لا یجوز فیها (عمره ی تمتع) الحلق جمیع الراس فلو خالف و حلق لزمه دم کما صرح به غیر واحد من الاصحاب بل هم المشهور.[4]

 

دلیل مشهور:

دلالت روایت:

الحسين بن سعيد ، عن محمد بن سنان ، عن عبد الله بن مسكان عن إسحاق بن عمار ، عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) : المتمتع أراد أن يقصر فحلق رأسه قال : عليه دم يهريقه ، فإذا كان يوم النحر أمر الموسى على رأسه حين يريد أن يحلق. [5]

سند این روایت به سبب محمد بن سنان ضعیف است. البته می توان گفت که عمل مشهور موجب جبران ضعف می شود.

از ظاهر این عبارت استفاده می شود که او می خواست تقصیر کند ولی اشتباها حلق کرد و کسی در سهو فتوا به کفاره نداده است. بنا بر این باید آن را حمل بر استحباب کنیم.

 

روایت دوم صحیحه ی جمیل است[6] که در ابتدای درس خواندیم. ولی در آن روایت دو اشکال وجود دارد.

اشکال اول اینکه روایت فوق مربوط به تقصیر نیست بلکه مربوط به توفیر شعر می باشد.

اشکال دوم این است که امام علیه السلام قائل به تفصیل بین قبل از سی روز و بعد از سی روز است و در کمتر از یک ماه قائل به کفاره شده است. این تفصیل چیزی است که مشهور مطابق آن عمل نکرده اند زیرا مشهور قائل به تفصیل نشده اند. بنا بر این این روایت معرض عنهای اصحاب می باشد.

 

عبد الله بن سنان أنه سأل أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن رجل عقص رأسه (موهایش را بسته بود) وهو متمتع فقدم مكة فقضى نسكه وحل عقاص رأسه (گره موهایش را باز کرد) وقصر وأدهن وأحل ؟ قال : عليه دم شاة. [7]

در این روایت سخنی از حلق رأس نیست. و صاحب وسائل در ذیل روایت می فرماید: التقصیر هنا محمول علی الحلق. [8]

همچنین روغن مالی آیا قبل از تقصیر است یا بعد از آن؟ اگر بعد از تقصیر باشد اشکالی ندارد. بنا بر این چرا باید کفاره دهد.

بنا بر این کفاره ای در حلق وجود دارد و کفاره دادن صرفا احتیاط مستحب است.

نکته ی دیگر این است که اطلاق دم در روایات منصرف به شاة می باشد.

 


[8] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص510، ابواب التقصیر، باب4، ح4، ش18329، ط آل البیت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo