< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

91/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت ازاله ی شعر و کفاره ی آن

بحث در مسأله ی 28 از مسائل مربوط به احرام می باشد که مربوط به حرمت ازاله ی مو از بدن در حال احرام است. به فرع دوم رسیده ایم که مربوط به این است که در حال وضو ممکن است مویی از بدن جدا شود که گفتیم نه ضرری به وضو می زند و نه حرام است و نه کفاره دارد.

مضافا بر ادله ای که آوریم می توانیم به سیره نیز تمسک کنیم که همگان در حال احرام وضو می گیرند و در بسیاری موارد موهایی از سر و صورت جدا می شود هکذا سیره بر انجام غسل بوده و حتی بعضی قائل به وجوب غسل احرام شده اند و هرگز دیده نشده کسی احتیاط کند و به تیمم روی آورد و کسی به جدا شدن مو توجه نمی کرده است.

بعد صحبت در این بود که آیا می توان از مسأله ی غسل و وضو به تیمم، تطهیر بدن و موارد دیگر الغاء خصوصیت کرد؟

گفتیم می توان الغاء خصوصیت کرد زیرا روایات در مورد وضو است و عرف می گوید خصوصیتی در وضو نیست.

 

بقی هنا شیء: مسأله ی فوق چند حالت دارد:

گاه فرد احتمال می دهد هنگام وضو موئی جدا شود

گاه فرد ظن به جدا شدن دارد

گاه قطع به جدا شدن مو دارد.

آیا همه ی این شقوق یکسان است و حتی در صورت اخیر هم می توان وضو گرفت و غسل کرد؟

ظاهر روایت و کلمات اصحاب و اجماع و قاعده ی لا حرج و سیره عمومیت و اطلاق است و همه ی موارد فوق را شامل می شود.

ان قلت: اگر بین واجبی که بدل دارد و بین حرام تعارض واقع شود باید به سراغ بدل رفت. مثلا آب وضوئی دارد که غصبی است در این حال غصب حرام است ولی چون وضو بدل دارد باید منتقل به بدل شد و تیمم کرد و از حرام صرف نظر نمود. آیا این قاعده در ما نحن فیه جاری می شود؟ زیرا سقوط شعر حرام است و باید به سراغ بدل رفت و به جای وضو تیمم کرد.

قلت: گاه می شود که واجبی که بدل دارد مصلحتی اهم از ترک حرام دارد. ما نحن فیه هم از همین قبیل است زیرا هم روایت و هم سیره بر جواز دلالت دارد.

 

مسأله ی 29: كفارة حلق الرأس إن كان لغير ضرورة شاة على الأحوط بل لا يبعد ذلك (یعنی فتوا همین است) و لو كان للضرورة اثنى عشر مدا من الطعام لستة مساكين لكل منهم مدان أو دم شاة أو صيام ثلاثة أيام و الأحوط في إزالة شعر الرأس بغير حلق كفارة الحلق.

امام قدس سره در این مسألة ابتدا کفاره ی حلق رأس را بیان می کند و قائل به تفصیل می شود.

اول اینکه حلق رأس در حال غیر ضرورت باشد که امام فتوا به قربانی کردن شاة می شود.

دوم اینکه ضرورتی در کار باشد که امام قائل به کفاره ی تخییر می شود.

سپس به سراغ کفاره ی کوتاه کردن مو می رود (نه حلق) که قائل می شود علی الاحتیاط کفاره ی آن مانند قسم سابق می باشد.

 

اما فرع اول: یعنی کفاره ی حلق در حالت اضطرار

این فرع در آیه ی 196 سوره ی بقره ذکر شده است که ان شاء الله به آن خواهیم پرداخت.

 

اقوال علماء:

نراقی در مستند ج 13 ص 278 می فرماید: و هی (کفارة) فی حلق الراس من اذی دم شاة او صیام ثلاثة ایام او الصدقه اجماعا من غیر شاذ

صاحب جواهر در ج 20 ص 406 می فرماید: حلق الراس و فیه شاة او اطعام عشرة مساکین لکل منهم مد و قیل ستة لکل منهم مدان او صیام ثلاثة ایام ... و الذی یدل علی فداء المزبور مضافا الی ظاهر الآیة و الاجماع فی غیر تقدیر الصدقة (یعنی در مقدار صدقه اجماع نیست) مرسل حریز.

 

دلیل مسألة:

آیه ی 196 سوره ی بقره: فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ
خداوند در بخش قبلی آیة اصل حلق رأس را ممنوع کرده است و می فرماید: (وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ) بعد استثناء مزبور را ذکر می کند.

البته قبلا گفتیم آیه ی مزبور از سه نظر محدودیت دارد:

اول اینکه: در خصوص محصور است

دوم اینکه: فقط صورت حلق رأس را شامی می شود.

سوم اینکه: در خصوص کفارات ثلاث مبهم است مثلا مقدار صدقه یا چند روزه گرفتن و اینکه نسک چیست توضیحی ارائه نمی کند.

البته در روایات این محدودیت ها وجود ندارد و از روایات توسعه استفاده می شود.

 

دلالت روایات:

باب 14 از ابواب بقیة الکفارات

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ‌ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ الْأَنْصَارِيِّ وَ الْقَمْلُ يَتَنَاثَرُ مِنْ رَأْسِهِ (از سر و رویش می ریخت) فَقَالَ أَ تُؤْذِيكَ هَوَامُّكَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَأَمَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِحَلْقِ رَأْسِهِ وَ جَعَلَ عَلَيْهِ الصِّيَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَ الصَّدَقَةَ عَلَى سِتَّةِ مَسَاكِينَ لِكُلِّ مِسْكِينٍ مُدَّانِ وَ النُّسُكَ شَاةً َ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فِي الْقُرْآنِ أَوِ فَصَاحِبُهُ بِالْخِيَارِ يَخْتَارُ مَا شَاءَ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فِي الْقُرْآنِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَعَلَيْهِ كَذَا فَالْأَوَّلُ بِالْخِيَارِ
این روایت صحیحة است.

در این حدیث، خصال کفاره در کلام پیامبر اکرم (ص) با واو عطف شده است که ظهور در جمع دارد ولی امام صادق علیه السلام آن را تبیین می کند که مراد تخییر است.

این حدیث به دو صورت دیگر به شکل مرسل از حریز روایت شده است و حال آنکه صاحب وسائل برای آنها شماره ی جداگانه ای تعیین نکرده است. ولی در بعضی از کتب فقهی این سه را سه روایت جداگانه حساب کرده اند.

وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ فِي الْمُقْنِعِ مُرْسَلًا

وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ فَالْأَوَّلُ الْخِيَارُ

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo