< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

91/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ازاله ی شعر در حال احرام

بحث در شانزدهمین محرمات احرام است که عبارت از ازاله ی مو از بدن می باشد. این کار به هر صورت، به هر اندازه و از هر جای بدن و با هر وسیله ای ممنوع است.

به دلالت روایات رسیدیم و اخبار عامه و خاصه را خواندیم.

امروز دو روایت دیگر به روایات خاصه اضافه می کنیم:

باب 11 از ابواب بقیة الکفارات

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا نَتَفَ الرَّجُلُ إِبْطَيْهِ بَعْدَ الْإِحْرَامِ فَعَلَيْهِ دَمٌ

سند این حدیث معتبر است.

 

حدیث 2: عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مُحْرِمٍ نَتَفَ إِبْطَهُ قَالَ يُطْعِمُ ثَلَاثَةَ مَسَاكِينَ.
محمد بن عبد الله بن هلال مجهول الحال است و سایر روایت از ثقات می باشند.

بعد در کفاره ی آن بحث می کنیم که آیا بین شاة و اطعام تخییر است یا نه.

 

تا اینجا متوجه شدیم که ازاله ی شعر حرام می باشد.

 

بقی هنا امور:

چهار نکته در این مسأله وجود دارد که یا متذکر آن نشده اند و یا کمتر به آن پرداخته اند:

الامر الاول: آیا خاراندن سر و صورت در حال احرام با احتمال سقوط مو جایز است؟

اگر کسی سر و صورت را بخاراند و احتمال دهد که مویی هم جدا شود آیا باید از این کار اجتناب کند؟

اگر مطابق اصل جلو رویم اصل برائت است زیرا یقین نداریم مویی ساقط شود. بله اگر علم و یا اطمینان داشته باشیم مو ساقط می شود انجام این کار جایز نیست.

باب 71 از باب تروک احرام

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ كَيْفَ يَحُكُّ رَأْسَهُ قَالَ بِأَظَافِيرِهِ مَا لَمْ يُدْمِ أَوْ يَقْطَعِ الشَّعْرَ
این روایت صحیحة است و از آن استفاده می شود که راوی می دانسته اصل خاراندن سر جایز است و فقط از کیفیت آن سؤال می کند. این روایت دلالت می کند که اگر انسان یقین به سقوط مو ندارد می تواند سرش را بخاراند.

 

باب 73 از ابواب تروک احرام

حدیث 1 که همان روایت معاویة بن عمار است.

حدیث 2: ُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ بِحَكِّ الرَّأْسِ وَ اللِّحْيَةِ مَا لَمْ يُلْقِ الشَّعْرَ وَ بِحَكِّ الْجَسَدِ مَا لَمْ يُدْمِهِ.
مطابق این روایات اگر انسان یقین دارد مو از سرش جدا می شود نباید آن را بخاراند.

 

الامر الثانی: بعضی عادت دارند که با موی سر و صورت بازی کنند و حتی در روایتی آمده است که راوی می پرسد من چنین عادتی دارم و نمی توانم آن را ترک کنم. در این کار احتمال دارد مویی جدا شود و بیفتد آیا انجام این کار جایز است یا نه؟

همان بحث قبلی جاری می شود و آن اینکه هنگام شک اصل برائت جاری می شود. این از باب شبهه ی تحریمیة است مثلا کسی احتمال می دهد مایعی نجس باشد و شاید هم پاک باشد در این مورد اصل برائت جاری می شود. مخصوصا که شبهه در این مورد موضوعیه است و حتی حکمیه نیست. از این رو حتی اخباری هایی که منکر اصل برائت در شبهات تحریمیة هستند اجرای آن را در شبهات موضوعیة جایز می دانند. (این شبهه موضوعیه است یعنی در حکم آن شک نداریم و آن اینکه ازاله ی شعر یقینا حرام است ولی نمی دانیم در موضوع فوق آیا حرمت جاری است یا نه)

مضافا بر آن روایات متعددی در باب 16 از ابواب بقیة کفارات الاحرام وارد شده است.

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمُحْرِمِ إِذَا مَسَّ لِحْيَتَهُ فَوَقَعَ مِنْهَا شَعْرَةٌ قَالَ يُطْعِمُ كَفّاً مِنْ طَعَامٍ أَوْ كَفَّيْنِ

سابقا نیز گفتیم که در جایی که کفاره سبک است و به شکل دقیق بیان نشده است این دلیل بر این است که کفاره دادن مستحب می باشد و عمل مذکور هم حرام نمی باشد.

 

حدیث 2: ُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْمُحْرِمُ يَعْبَثُ بِلِحْيَتِهِ فَتَسْقُطُ مِنْهَا الشَّعْرَةُ وَ الثِّنْتَانِ قَالَ يُطْعِمُ شَيْئاً
در این روایت محرم نمی داند که مویی ازاله شده است یا نه فقط از سرش چند خال مو می افتد. (شاید روی سرش بوده و افتاده است نه اینکه کنده شده باشد)

بله در ذهن راوی این مسأله وجود داشته است که ازاله ی شعر حرام بوده است.

لحن کفاره در این روایت هم مانند روایت سابقة است.

 

حدیث 4: ِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْكِنَانِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أُولَعُ بِلِحْيَتِي (خیلی ولع و علاقه دارم که با محاسنم بازی کنم) وَ أَنَا مُحْرِمٌ فَتَسْقُطُ الشَّعَرَاتُ قَالَ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ إِحْرَامِكَ فَاشْتَرِ بِدِرْهَمٍ تَمْراً وَ تَصَدَّقْ بِهِ فَإِنَّ تَمْرَةً خَيْرٌ مِنْ شَعْرَةٍ

تعلیل امام علیه السلام که یک خرما از یک مو بهتر است یعنی سقوط مو کراهتی داشته است که این خرما آن کراهت را جبران می کند.

 

حدیث 5: عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا وَضَعَ أَحَدُكُمْ يَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ أَوْ لِحْيَتِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَسَقَطَ شَيْ‌ءٌ مِنَ الشَّعْرِ فَلْيَتَصَدَّقْ بِكَفٍّ مِنْ طَعَامٍ أَوْ كَفٍّ مِنْ سَوِيقٍ

صاحب جواهر فرموده است که بعضی قائل شده اند که کفاره دادن واجب است و عمل مزبور هم حرام می باشد.

به گمان ما علت حکم به حرمت ممکن است استصحاب بقاء شعر در رأس و لحیه است. یعنی تا وقتی که کسی به موی خود دست نزده باشد استصحاب می گوید که آن مو به بدن متصل بوده است بعد که با دست زدن جدا می شود علامت این است که او مویی را از بدن جدا کرده است.

اما این استصحاب اشکال واضحی دارد و آن اینکه مثبت است زیرا مفاد استصحاب این است که مو بر سر محکم بوده است و وقتی دست به آن می زند لازمه ی عقلی آن این است که شعر اسقاط شده است و در نتیجه حرام می باشد.

در اصول مثال می زنند که اگر کسی بداند زید در خانه بوده است و نمی داند از خانه بیرون آمده است یا نه بعد خانه را خراب کند آیا او قاتل زید محسوب می شود؟ به این شکل که استصحاب می کنم که زید همچنان در خانه بوده است و خانه بر سر او خراب شده است و لازمه ی عقلی آن قتل مسلم است و فرد باید قصاص شود.

گفته شده است این لازمه ی عقلی بار نمی شود و این لوازم معتبر نمی باشد. در این موارد که لازمه ی عقلی بر اصل و وجدان بار می شود (اصل بقاء زید و وجدان همان خراب کردن خانه است که لازمه ی عقلی آن کشته شدن زید است.) به آن لازمه ترتیب اثر نمی دهند.

 

الامر الثالث: آیا شانه زدن هنگام احرام جایز است؟

صاحب جواهر در ج 18 ص 382 می فرماید: لا بأس بالتسریح (شانه زدن) التی لا طمانینة بحصول القطع معه الا ان الاولی و الاحوط اجتنابه خصوصا مع کونه ترفها منافیان للاحرام و غالب السقوط فالاولی تمییزه بیده. (از این رو بهتر است موها را با دست مرتب کرد.)

ان شاء الله در جلسه ی بعد امر چهارم را بحث می کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo