< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی:

اصول کافی ج 2 باب فضل الیقین حدیث 10: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعَرْزَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِيٍّ يُحِبُّ عَلِيّاً ع حُبّاً شَدِيداً فَإِذَا خَرَجَ عَلِيٌّ ص خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّيْفِ (با شمشیر به عنوان نیروی محافظ پشت علی علیه السلام حرکت می کرد) فَرَآهُ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَقَالَ يَا قَنْبَرُ مَا لَكَ فَقَالَ جِئْتُ لِأَمْشِيَ خَلْفَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ وَيْحَكَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِي أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ (مرا می خواهی از حوادث آسمانی حفظ کنی یا از حوادث زمینی) فَقَالَ لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا يَسْتَطِيعُونَ لِي شَيْئاً (ضرری نمی توانند به من بزنند) إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ فَرَجَعَ.

این سؤال مطرح می شود که بنابراین مراقبت کردن و محافظت کردن از افراد نباید لازم باشد. این در حالی است که حتی پیامبر اکرم (ص) مراقب داشت. در مدینه ستونی نزد قبر مبارک است به نام اسطوانة الحرس که محل استقرار حارثان و مراقبان بوده است.

به حال حدیث مزبور مربوط به بخشی از اولیاء الله یعنی انسان به مرحله ای برسد که هیچ مراقبی احتیاج نداشته باشد و بداند فقط محافظ او خداست و اگر از محافظ استفاده می کند برای حفظ ظاهر است و برای اینکه مردم نگویند چرا برای خود محافظی قرار نمی دهی.

یقین به ذات پاک خداوند و به قدرت لایزال او اثرات عجیبی دارد، خداوندی که رحمان و رحیم و جواد و کریم و منان است. هر چه یقین انسان بیشتر باشد آرامش انسان در زندگی بیشتر می شود. هر قدر درجه ی یقین بالاتر باشد آثارش هم بیشتر می باشد.

برای تحصیل یقین دو راه وجود دارد:

راه اول مطالعه ی بیشتر در آثار خداوند و آثار معصومین است. قرآن در موارد بسیاری مردم را به تدبر در آیات الهی ارجاع می دهد.

راه دیگر عمل پاک است هر قدر انسان خالصانه تر عمل کند درجه ی یقینش بالاتر می شود و در نتیجه آرامش او هم بیشتر می شود.

 

موضوع: ترک فسوق در حال احرام

به این نتیجه رسیدم که فسوق، سه مورد کذب، دشنام دادن و مفاخره را شامل می شود.

سؤال شده است که ما در یکی از وجوه جمع بین روایات گفتیم که چه اشکالی دارد که آن روایات که گاه کذب را متذکر شده اند و گاه کذب و سباب و غیره را همه از باب مثال باشد و هر سه داخل در عنوان فسوق باشد بنابراین فسوق کل المعاصی است همان طور که معنای لغوی فسوق نیز مطابق با کل المعاصی است. در قرآن مجید هم در بسیاری از موارد کلمه ی فسق به غیر از سه مورد فوق بیان شده است. مثلا گاه به گوشت هایی که نام خدا در ذبحشان برده نمی شود اطلاق شده است. (مانند مائده / 121 و انعام / 145: فسق احل لغیر الله) یا مثلا در سوره ی کهف آیه ی 50 در مورد شیطان می فرماید: و کان من الجن ففسق عن امر ربه

جواب این است که اولا ما این راه جمع را قبول نکردیم بلکه گفتیم یکی از طرق جمع این می باشد. ما طریق جمع صاحب جواهر که مفهوم و منطوق با هم تقیید می کرد قبول کردیم آن جمع عرفی تر است زیرا این جمع در فقه بسیار است و هکذا جمع از طریق اطلاق مقامی در فقه بسیار است.

همچنین قول به این خلاف اجماع است و قائل به این قول بسیار کم است.

 

اما فرع دوم مسألة: آیا برای ارتکاب فسوق باید کفاره داد؟

 

اقوال علماء:

مشهور و معروف این است که فسوق کفاره ندارد. محدث بحرانی در حدائق ج 15 ص 455 می گوید: ظاهر الاصحاب انه لا کفارة فی الفسوق سوی الاستغفار

عبارت ایشان بوی اجماع می دهد.

صاحب جواهر در ج 20 ص 425 می فرماید: اما الفسوق فلم اجد من ذکر له کفارة بل قیل ظاهر الاصحاب لا کفارة فیه سوی الاستغفار بل عن المنتهی التصریح بذلک

 

روایات: سه طائفه از روایت در این مورد وارد شده است.

گروه اول: روایاتی که می گوید غیر الاستغفار چیزی بر فرد نیست.

گروه دوم: تصدق و یا کفی از طعام بدهد

گروه سوم: کفاره ی آن بقره است.

ان شاء الله در جلسه ی بعد این روایات را بررسی می کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo