< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترک فسوق در حال احرام

بحث در دهمین تروک احرام است که حرمت فسوق می باشد. امام قدس سره در تحریر می فرماید:

العاشر- الفسوق، و لا يختص بالكذب، بل يشمل السباب و المفاخرة أيضا، و ليس في الفسوق كفارة، بل يجب التوبة عنه، و يستحب الكفارة بشي‌ء، و الأحسن ذبح بقرة.

امام قدس سره در مورد معنای فسوق سه چیز را ذکر می کند که عبارت است از دروغ گفتن، فحش دادن و مفاخره کردن. دروغ گفتن و فحش دادن حتی در حال غیر احرام نیز حرام است و در حال احرام گناه مضاعف دارد ولی مفاخره فی نفسه عمل بدی است و گاه حرام است و گاه حرام نیست اگر ایذاء فرد مقابل و اهانت به آن باشد حرام است و الا اگر صرف خودستایی باشد هر چند جزء صفات رذیله است ولی حرام نمی باشد.

بعد در فرع دوم می فرماید: در انجام این کار کفاره نیست بلکه واجب است از آن توبه کرد. بله مستحب است کفاره بدهد و بهتر است گاوی ذبح شود.

 

حرمت فسوق: اصل حرمت فسوق جزء مسلمات است و بر آن اجماع اقامه شده است و اهل سنت هم قائل به حرمت هستند زیرا آیه ی 198 قرآن بر آن دلالت دارد از این رو همه ی مسلمین بر آن اتفاق دارند.

 

اقوال علماء:

مرحوم نراقی در مستند ج 11 ص 380 می فرماید: الرابع: الفسوق و هو محرّم على المحرم و المحرمة من حيث هو (من حیث هو فی الاحرام) و إن كان حراما‌ بنفسه مطلقا أيضا بالكتاب و السنّة و الإجماع المحكيّ و المحقّق.

فاضل اصفهانی در کشف اللثام ج 5 ص 367 همین مطلب را به شکل مختصرتر ذکر می کن و می گوید: بالنصوص و الاجماع.

صاحب جواهر در ج 18 ص 355 می فرماید: بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه علیه بل المحکی منها مستفیض کالنصوص

 

آیه ی قرآن:

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ (بقره / 197)
در این آیه از سه جهت بحث است. اول اینکه آیه می فرماید: حج اشهر معلومات است و مراد از آنها شوال، ذی القعدة و ذی الحجة است. واضح است که حج عبارت از این سه ماه نیست از این رو طبرسی در مجمع البیان می گوید چیزی در تقدیر است و آن این است: اشهر الحج اشهر معلومات

ما می گوییم: می توان گفت: الحج فی اشهر معلومات

بعضی گفته اند که چیزی در تقدیر نیست و آیه از باب مبالغه سخن می گویند یعنی حج به حدی مهم است که گویا عبارت از همین ماه ها است.

بحث دوم این است که فاعل در عبارت (فَمَنْ فَرَضَ فيهِنَّ الْحَجَّ) کیست. فاعل (من) می باشد یعنی: من فرض فیهن الحج علی نفسه بالاحرام یعنی کسی که حج را به سبب محرم شدن بر خود واجب کرده است. این وجوب غیر از وجوب بالاستطاعة می باشد. این وجوب به این معنا است که فرد مادامی که محرم نشده باشد لازم نیست حج را به پایان برساند ولی وقتی محرم می شود ناچار است که اعمال حج را به پایان برساند. حتی اگر کسی حج مستحبی به جا می آورد و محرم می شود واجب است تا آخر آن را ادامه دهد.

نکته ی سوم این است که آیا این آیه مخصوص است و یا اینکه عمره را نیز شامل می شود؟ (آیا عمره را با الغاء خصوصیت شامل می شود.) این آیه به طریق اولی عمره ی تمتع را شامل می شود زیرا حج فقط در یک ماه انجام می شود نه در اشهر معلومات. واضح است که عمره در چند ماه انجام می شود.

باقی می ماند عمره ی مفرده که آن را با الغاء خصوصیت در آیه داخل می کنیم.

در این آیه رفث و فسوق و جدال ممنوع شده است و نفث همان جماع است و فسوق و جدال را به زودی توضیح می دهیم. عبارت (لا رفث) به معنای حرمت است مانند کسی که می گوید: در خانه ی ما دروغ و خیانت نیست یعی نه دروغ بگویید و نه خیانت کنید.

 

معنای فسوق:

در معنای فسوق نه قول بیان شده است که مرحوم نراقی در مستند ج 11 ص 380 آن را نقل می کند:

المراد بالفسوق هو:

    1. الكذب مطلقا (نه خصوص کذب به خدا و پیغمبر) خاصّة عند الأكثر، بل عن التبيان و مجمع البيان و روض الجنان: أنّه رواية الأصحاب مشعرين بدعوى الإجماع.

    2. و مقيّدا بالكذب على اللّٰه تعالى و رسوله أو أحد الأئمّة (مانند روزه) في المحكيّ عن الغنية و المهذّب و المصباح و الإشارة

    3. و بالكذب على اللّٰه خاصّة، في المنقول عن الجمل و العقود.

    4. و الكذب المطلق مع السباب (دشنام) عند السيّد (سید مرتضی) و الإسكافي و الشهيدين ، و جمع آخر من المتأخّرين.

    5. و مع المفاخرة عند بعض آخر، كما يظهر من الذخيرة. (امام هم به این قول قائل است.)

    6. و مع البذاء (آدم بد زبان که حرف های رکیک می زند) على قول محكيّ.

    7. و قيل: هو المفاخرة

    8. و قيل: هو كلّ لفظ قبيح.

    9. و عن التبيان و الراوندي: حمله على جميع المعاصي التي نهي المحرم عنها. (همه ی معاصی در حال غیر احرام حرام است ولی در حال احرام حرمت مضاعف دارد)

عامه فسوق را بیشتر به کذب تفسیر می کنند.

 

ما ابتدا فسوق را از نظر لغت معنا می کنیم و بعد به سراغ روایات می رویم. فسق در لغت به معنای خروج از طاعت است. از فسقت التمر گرفته شده یعنی وقتی خرمای تازه را فشار دهند هسته ی آن بیرون می آید و عرب به این کار فسق می گوید. فسقت التمر ای خرجت نواته منه.

بعد در خروج از طاعة الله استعمال شده است. بنابراین مطابق معنای لغوی همان قول نهم ثابت می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo