< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/11/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت استعمال کفش و جوراب برای محرم

بحث در نهمین تروک احرام است. یعنی محرم نباید کفش و جوراب بپوشد و باید به نعلین قناعت کند.

به فرع سوم رسیده ایم که مربوط به حالت اضطرار است. واضح است که در این حال می توان از کفش و جوراب استفاده کرد ولی بحث در این است که آیا واجب است روی کفش را بشکافد یا نه. اقوال علماء را مطرح کردیم و گفتیم در این مورد چهار قول وجود دارد.

 

ادله ی اقوال:

دلیل قول به وجوب:

باب 51 از ابواب تروک احرام.

حدیث 3: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ هَلَكَتْ نَعْلَاهُ وَ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى نَعْلَيْنِ قَالَ لَهُ أَنْ يَلْبَسَ الْخُفَّيْنِ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ وَ لْيَشُقَّهُ عَنْ ظَهْرِ الْقَدَمِ الْحَدِيثَ
سند این حدیث به ابن ابی حمزة ضعیف است. هر چند دلالت حدیث خوب است.

در بعضی از نسخ به جای (وَ لْيَشُقَّهُ) که صیغه ی امر است (فيَشُقَّهُ)

 

حدیث 5: ِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْخُفَّ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ نَعْلٌ؟ قَالَ نَعَمْ لَكِنْ يَشُقُّ ظَهْرَ الْقَدَمِ.
این حدیث صحیح است.

البته هر دو حدیث در خف است ولی با الغاء خصوصیت جوراب را هم به آن عطف کرده اند. به هر حال هر دو حدیث معمول به اصحاب است. بنابراین ما هم قائل به وجوب می شویم.

 

دلیل قول به عدم وجوب: اصالة الاباحة

قائلین به این قول بعد از تمسک به اصل، دو روایت فوق را حمل بر تقیه می کنند زیرا جمعی از اهل سنت به وجوب شکافتن فتوا داده اند.

نقول: این استدلال صحیح نیست زیرا فقط در صورت تعارض به سراغ حمل بر تقیه می رویم. در این صورت است که تقیه یکی از مرجحات است نه در حالت عدم آن.

دیگر اینکه اگر قرار باشد هر چیز که عامه قائل شده اند و در روایت ما هم مطابق آن است حمل بر تقیه شود پس باید اصل مسأله را هم بر تقیه حمل کنیم زیرا عامه در اصل خف و جوراب قائل به حرمت شده اند.

مضافا بر اینکه همه ی اهل سنت قائل به وجوب شق نیستند هر چند وجوب شق در میان آنها مشهور است و سه نفر از ائمه ی ثلاثه ی اهل سنت قائل به وجوب شده اند.

 

دلیل قائلین به استحباب شق:

در میان روایات باب، چندین روایت با آنکه در مقام بیان بودند ولی سخنی از لزوم شق در میان آنها نیست. این قید فقط در دو روایت آمده است بنابراین باید آن را حمل بر استحباب کرد تا تأخیر بیان از وقت حاجت لازم نیاید.

نقول: در فقه در بسیاری از موارد مشابه این وجود دارد که در این موارد باید مطلقات را حمل بر مقیدات کنیم و الا باید تمامی قیوداتی و روایت خاصه را حمل بر استحباب کرد و حال آنکه کسی چنین نمی کند.

 

دلیل قائل به حرمت شق:

قائل به این قول معلوم نیست و دلیل آن را اضاعه ی مال و از بین بردن آن دانسته اند. ضایع کردن مال شرعا حرام می باشد.

نقول: وقتی شارع دستور به انجام این کار دهد لابد مصلحت اعمی درکار بوده است.

مشابه آن هم در بعضی از روایات است مثلا بعضی از روایات می گوید که اگر محرم جهلا و یا نسیانا لباس احرام را کنار بگذارد و پیراهن بپوشد. باید لباس را پاره کند و از طرف پا در آورد.

همچنین در مورد عصیر عنبی که می جوشد، بعضی قائل به نجاست می شوند (هرچند ما قائل به حرمت اکل هستیم نه نجاست) در صورت نجاست می گویند باید همه را دور ریخت و حال آنکه این اضاعه ی مال است ولی باید این کار را کرد.

این نکته را نیز باید مد نظر داشت که سائلی که مسأله ی فوق را از امام علیه السلام پرسید و ایشان به شکل مطلق قائل به جواز لبس کفش شد حکمش چیست؟

در جواب می گوییم: مصلحت در این بوده که احکام تدریجا بیان شود در نتیجه تمامی قید و شرطها یک جا بیان نمی شد.

در مورد شکافتن کفش و جوراب (عند الاضطرار) به مقداری که صدق کند روی کفش شکافته شده است کافی است بنابراین پاره کردن مقدار کمی از آن کافی نیست.

 

بقی هنا امور:

الامر الاول: آیا اگر روی پا به وسیله ی حوله ی احرامی پوشیده شود مثلا هنگام نشستن روی پایش پوشیده شود و یا پتو رو روی پایش بیندازد و یا هنگامی که دو زانو می نشیند سطح پایش روی زمین قرار می گیرد و امثال آن.

غالب اصحاب به این حکم به شکل یک حکم تعبدی نگاه کرده اند و حال آنکه در روایات فقط سخن از کفش و جوراب است. بنابراین موارد مزبور کلا جایز است.

اما مطابق مبنای مشهور که تعبدا پوشیدن سطح پا را جایز نمی دانند می گوییم: اگر حوله روی پا بیفتد و موارد مشابه دیگر اینها عرفا لُبس محسوب نمی شود و اشکال ندارد.

 

الامر الثانی: چه مقدار از سطح پا باید پوشیده باشد؟ آیا نعلین هایی که تسمه اش پهن است مشکل دارد؟

نقول: صرف اینکه آنی که پوشیده می شود عرفا نعلین باشد استعمال آن بلا اشکال است. زیرا نعلین حتی اگر تسمه اش پهن باشد ولی عرفا به آن کفش نمی گویند. کفش ها هم مختلف است بعضی مانند چکمه است و بعضی به سبکی است که بخشی از پا را می پوشاند.

 

الامر الثالث: آیا بین اینکه خف مخیط باشد یا غیر مخیط فرق است؟

بعضی از فقهاء تصور کرده اند که اشکال کفش و جوراب به سبب مخیط بودن آن است و حرمت مستقلی ندارد.

این تصور باطل است. خف و جوراب موضوعیت دارد و حتی اگر مخیط هم نباشد اشکال دارد. شارع فقط می خواهد فرد از لباس های عادی خارج شود و لباسی ساده و روحانی بپوشد و از زندگی مادی عادی فاصله بگیرد.

 

اما دهمین تروک احرام

العاشر: الفسوق و لا يختص بالكذب، بل يشمل السباب و المفاخرة أيضا، و ليس في الفسوق كفارة، بل يجب التوبة عنه، و يستحب الكفارة بشي‌ء، و الأحسن ذبح بقرة.

امام قدس سره در مورد معنای فسوق سه چیز را ذکر می کند که عبارت است از دروغ گفتن، فحش دادن و مفاخره کردن.

بعد می فرماید: در انجام این کار کفاره نیست بلکه واجب است از آن توبه کرد. بله مستحب است کفاره بدهد و بهتر است گاوی ذبح شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo