< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم اکتحال در حال احرام

بحث در هفتمین تروک احرام است که مربوط به اکتحال می باشد. روایات متعددی در این باب وارد شده بود که آنها را با جمع دلالی جمع کردیم و گفتیم تعارضی در میان روایات نیست. حاصل بحث این شد که سرمه در سه حالت حرام است: جایی که هم زینت باشد و هم بوی خوش، جایی که به تنهایی زینت باشد و جایی که به تنهایی بوی خوش داشته باشد.

نتیجه اینکه نباید کحل را به عنوان یک تَرک مستقل از تروک احرام به حساب آورد، کحل یا به سبب زینت حرام است و یا به سبب بوی خوش بنابراین یا به حرمت زینت بر می گردد یا به حرمت استعمال بوی خوش. به بیان دیگر، کحل مصداقی از مصادیق بوی خوش یا زینت است و عنوان مستقلی ندارد و نباید آن را جزء تروک بیست و پنج گانه ی احرام به حساب آورد.

 

مسأله ی 20: امام قدس سره در این مسأله می فرماید: لا تختص حرمة الاكتحال بالنساء، فيحرم على الرجال أيضا.

سرمه کشیدن علاوه بر زنان بر مردان هم حرام می باشد. (البته با وجود شرایطی که در بحث اکتحال ذکر شده است.)

 

اقوال علماء:

علماء غالبا این مسأله را به طور مطلق بیان کرده اند و سخنی از حرمت آن بر مرد یا زن بیان نکرده اند و یا گفته اند اکتحال بر محرم حرام است. می دانیم محرم در اینجا به معنای جنس است نه صرف مرد محرم مخصوصا با توجه به اینکه اکثر موارد اکتحال مربوط به نساء است

 

یدل علیه امور:

اولا در بعضی از روایات به رجل و مرأة تصریح می شود.

باب 33: حدیث 2: عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يَكْتَحِلُ الرَّجُلُ وَ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَانِ بِالْكُحْلِ الْأَسْوَدِ إِلَّا مِنْ عِلَّةٍ

ثانیا: در روایاتی فقط از رجل سخن به میان آمده است و در بعضی از روایات از مرأة بدون اینکه این روایات مفهوم داشته باشند.

حدیث 14: فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَكْتَحِلُ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ لَا تَكْتَحِلُ ...

این روایت صحیحة است و فقط در خصوص مرأة می باشد.

 

حدیث 10: عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكَاهِلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلَهُ رَجُلٌ ضَرِيرٌ (نابینا) وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ أَكْتَحِلُ إِذَا أَحْرَمْتُ قَالَ لَا ...
این روایت در خصوص رجل است.

 

ثالثا: روایاتی که در آن از عنوان محرم استفاده شده است و گفتیم مراد جنس محرم است به قرینه ی اینکه بیشترین نیاز سرمه کشیدن مربوط به نساء است نه رجال.

حدیث 1، 5، 6 و 7 از باب 33.

 

نکتة: ضمیر ، موصول و اسم اشاره ی مذکر به سه گونه استعمال می شود

    1. برای مذکر چه حقیقی باشد و چه مجازی

    2. برای جنس که هم رجل را شامل می شود و هم مرأة را مانند: کتب علیکم الصیام، یا ایها الذین آمنوا، اقیموا الصلاة

    3. برای ماوراء مذکر و مؤنث مانند مواردی که به خداوند ضمیر مذکر و امثال آن بگردانده می شود.

 

رابعا: اکتحال امر مستقلی نیست و به زینت یا طیب بر می گردد و در بحث زینت و طیب گفتیم که این دو برای رجل و مرأة هر دو حرام می باشد.

 

مسأله ی 21: ليس في الاكتحال كفارة، لكن لو كان فيه الطيب فالأحوط التكفير.

امام قدس سره می فرماید: در اکتحال کفاره ای نیست ولی اگر در آن طیب باشد احتیاط در کفاره دادن است.

 

اقوال علماء:

علماء کمتر متعرض این مسألة شده اند.

صاحب جواهر در دو جا به این مطلب اشاره می کند. در ج 18 ص 347 می فرماید: و على كل حال ففي المسالك لا فدية فيه (الاکتحال) على القولين (قول به حرمت و قول به کراهت) و لعله للأصل، (برائت از کفاره). سپس در ص 348 می فرماید: لو کان الاکتحال بما فیه طیب ان فدیته فدیة الطیب. (بنابراین در خود اکتحال کفاره ای وجود ندارد بلکه کفاره مربوط به طیب است.)

 

مرحوم علامه در منتهی ج 12، ص 56 می فرماید: لا نعلم أحدا أوجب الفدية بالكحل عملا بالأصل و عدم ورود النصّ.

 

در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت ج 1 ص 839 در مورد فتوای عامه می خوانیم: المالكية- قالوا: إذا اكتحل بما فیه طیب فعلیه الفدیة و ان اکتحل بغیره لضرورة، فلا فدية عليه.

کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة تألیف عبد الرحمان جزیری است. بعد دو نفر از علمای شیعه به نام محمد الغروی و یاسر مازح، مذهب اهل بیت را به آن کتاب اضافه کرده اند.

 

ابن قدامة در مغنی ج 3 ص 307 می گوید: قال الشافعی ان فعلا فلا أعلم عليهما فيه فدية بشئ

 

دلیل اول: اصل برائت

فقط یک روایت کلی وارد شده است که ممکن است برای لزوم کفارة مورد تمسک قرار بگیرد.

 

دلالت روایت:

باب 8 از ابواب بقیة تروک الاحرام

حدیث 5: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ خَرَجْتَ مِنْ حَجِّكَ فَعَلَيْهِ فِيهِ دَمٌ تُهَرِيقُهُ حَيْثُ شِئْتَ.
اولا: سند آن مربوط به قرب الاسناد می باشد که محل تأمل است.

ثانیا: در بعضی از نسخ به جای (خرجت)، (حرجت) آمده است. که هر دو در این مورد معنای درستی ندارد. زیرا انسان با چیزی از حج خارج می شود و حتی حج اگر فاسد هم بشود باید آن را ادامه داد. همچنین اگر مراد خروج باشد، انسان با انجام تروک از حج خارج نمی شود مگر اینکه مراد خروج از دستورات حج باشد نه اصل حج. بنابراین دلالت حدیث مشوش است.

ثالثا: اگر لازم باشد برای هر چیزی که موجب خروج از حج می شود گوسفندی قربانی کرد این امر موجب تخصیص اکثر می شود.

 

اما درباره ی طیب قبلا گفتیم که گاه سخن از بوی خوش است و گاه سخن از عطر می باشد. پرتقال هرچند بوی خوش دارد ولی به آن عطر نمی گویند و مضر به احرام هم نمی باشد. در روایاتی که سخن از ممنوعیت زعفران است به دلیل آن است که زعفران نزد عرب ها نوعی طیب محسوب می شده است ولی امروزه برای ما جزء عطریات محسوب نیست.

بنابراین اگر سرمه ای معطر باشد ما در آن قائل به کفاره نیستیم. حتی اگر در پرداخت کفاره شک کنیم اصل برائت جاری می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo