< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جواز مخیط برای زنان

بحث در پوشیدن لباس مخیط برای زنان در حال احرام است. گفتیم آنها بر خلاف مردان می توانند انواع لباس مخیط را بپوشند. گفتیم این مسأله اجماعی است و فقط از شیخ در نهایه نقل شده است که ایشان قائل به عدم جواز آن برای زنان شده است. صاحب جواهر در مورد کلام ایشان می فرماید: مخالف ایشان در کتاب نهایه است و حال آنکه کتاب نهایه متون اخبار است.

بعضی از معاصرین در جواب گفته اند آنچه صاحب جواهر می فرماید نمی تواند اشکالی به شیخ باشد.

ما می گوییم: نکته ای در نظر صاحب جواهر بوده است و آن اینکه کتاب نهایه حاوی متون اخبار است از این رو مخالفت شیخ در نهایه، از باب فتوای ایشان نیست بلکه برداشتی از روایت است. از این رو ایشان هم مخالف نمی باشد. به هر حال او آنچه از اخبار استفاده می شد را جمع کرده است حال بعضی از موارد خبر حاوی شرایط لازم است و مطابق آن هم می تواند فتوا داد و در بعضی موارد نمی شود.

 

دلالت روایات: در جلسه ی قبل تعدادی از این روایات را بررسی کردیم.

 

باب 50 از ابواب تروک الاحرام

حدیث 2: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ إِذَا أَحْرَمَتْ أَ تَلْبَسُ السَّرَاوِيلَ قَالَ نَعَمْ إِنَّمَا تُرِيدُ بِذَلِكَ السَّتْرَ
این روایت صحیحه است.

صدر روایت در خصوص سؤال از سراویل است ولی از ذیل آن جواز تمامی انواع مخیط استفاده می شود زیرا هر چیزی که برای مرأة ستر ایجاد می کند استعمالش جایز است و واضح است ستر فقط با سراویل به تنهایی حاصل نمی شود.

 

مستدرک ج 9 باب 21 از ابواب احرام (البته این دو روایت را از باب تأیید ذکر می کنیم و الا سند این دو صحیح نیست.)

حدیث 1: الْجَعْفَرِيَّاتُ، أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنِي مُوسَى حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّ أَزْوَاجَ رَسُولِ اللَّهِ ص كُنَّ إِذَا خَرَجْنَ حَاجَّاتٍ خَرَجْنَ بِعَبِيدِهِنَّ مَعَهُنَّ عَلَيْهِنَّ الثِّيَابَيْنِ وَ السَّرَاوِيلَاتُ

در این حدیث (ثیابان) صحیح است زیرا از باب مبتدا و خبر است.

از آنجا که زنان پیامبر اکرم (ص) در احکام با سایر مکلفین مشترک هستند اگر پوشیدن لباس مخیط برای آنها جایز بود بر سایر زنان هم جایز می باشد.

 

حدیث 2: دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ نَهَى أَنْ يَتَطَيَّبَ مَنْ أَرَادَ الْإِحْرَامَ إِلَى أَنْ قَالَ... وَ المَرْأَةُ تَلْبَسُ الثِّيَابَ وَ تُغَطِّي رَأْسَهَا إلخ
یعنی زن بر خلاف مرد که نه می تواند لباس مخیط بپوشد و نه سرش را بپوشاند او هر دو را می تواند مرتکب شود.

 

اضف الی ذلک: برای این حکم می توان مویداتی نیز پیدا کرد.

مؤید اول: در روایاتی است که زن می تواند لباس حریر و خز را در حال احرام بپوشد. غالبا اینها دوخته شده بودند زیرا پارچه ی حریر را خز را به شکل لنگ و ازار استفاده نمی کردند.

مؤید دوم: ستری که برای مرأة لازم است به گونه ای است که بدون لباس دوخته نمی تواند به آن برسد. زن نمی تواند با لنگ و رداء خودش را مستور کند و اعمال متعدد حج را در این ایام انجام دهد.

البته شیخ سراویل (شلوار) را جایز می داند ولی حتی با این حال هم نمی تواند با یک لنگ که بر سرش انداخته است خودش را حفظ کند. انسان در این ایام می خوابد، سوار مرکب می شود و حتی مردها هم نمی توانند خودشان را به خوبی حفظ کنند به همین دلیل در مورد مردان بعضی از امام علیه السلام سؤال می کردند که لنگ را از وسط پا رد کنند و به کمر ببندند تا مستور بمانند.

مؤید سوم: به سیره ی مستمرة تمسک شده است که زنان همه در حالی که مخیط بر تن دارند به اعمال حج می پردازند. این سیره در زمان اهل بیت هم بوده است.

نقول: این سیره در زمان ما هم بوده است و امتداد آن به زمان معصومین شفاف نیست و به هر حال این را جزء مویدات ذکر کرده اند.

 

نکتة ینبغی الاشارة الیها: از بعضی از روایات استفاده می شود که زن لباس احرام خاصی داشته است. بنابراین اگر او می توانست هر رقم لباس مخیطی را بپوشد پس چه لزومی داشته که از لباس احرام مخصوص استفاده کند؟

 

وسائل ج 9 باب 48 ابواب احرام

حدیث 2: َ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَائِضِ تُرِيدُ الْإِحْرَامَ قَالَ تَغْتَسِلُ وَ تَسْتَثْفِرُ (خودش را می بندد) وَ تَحْتَشِي بِالْكُرْسُفِ (با تکه پارچه و غیره خودش را حفظ می کند) وَ تَلْبَسُ ثَوْباً دُونَ ثِيَابِ إِحْرَامِهَا وَ تَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ وَ لَا تَدْخُلُ الْمَسْجِدَ وَ تُهِلُّ بِالْحَجِّ بِغَيْرِ الصَّلَاةِ
سند حدیث خوب است.

(دُونَ ثِيَابِ إِحْرَامِهَا) اشاره بر این است که آنها یک نوع لباس احرامی داشته اند.

 

حدیث 3: عَنْهُ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ (زید بن یونس الشحام از ثقات و بزرگان بوده است.) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُئِلَ عَنِ امْرَأَةٍ حَاضَتْ وَ هِيَ تُرِيدُ الْإِحْرَامَ فَتَطْمَثُ (تأکید بر حائض شدن است) قَالَ تَغْتَسِلُ وَ تَحْتَشِي بِكُرْسُفٍ وَ تَلْبَسُ ثِيَابَ الْإِحْرَامِ وَ تُحْرِمُ فَإِذَا كَانَ اللَّيْلُ خَلَعَتْهَا (لباس احرام را در می آورد) وَ لَبِسَتْ ثِيَابَهَا الْأُخَرَ حَتَّى تَطْهُرَ
در این روایت هم سخن از لباس احرام برای زنان است که ظاهرا غیر از مخیط بوده است.

جواب این است که از قرینه ای هر دو روایت بر می آید که مراد از لباس احرام یعنی لباس پاکی که به خون آلوده نشده است. حتی در بعضی از روایات آمده است که زن ها از غلاله استفاده می کردند که مانند زیرپوش بوده که زیر لباس احرام می پوشیدند که اگر آلوده شود آن را عوض کنند و نجاست به لباس احرام که پاک و پاکیزه بوده است سرایت نکنند. عبارت (تطهر) که در ذیل روایت دوم بود هم دلالت دارد که آن لباسی که برای احرام استفاده می کردند می بایست پاک بماند.

 

نکته ی دیگر این است که از آیة الله گلپایگانی احتیاطی نقل شده است که می فرمود: زنان هنگام احرام در میقات گاه باید ردا و ازاری روی لباس ها بپوشند و بعد از لبیک گفتن و محرم شدن آن را بر دارند.

نقول: این دستور از چه روایتی استفاده می شود. اگر قرار بود احتیاط در اینجا جاری شود می بایست در جایی روند که مردی نباشد و فقط لباس احرام را بپوشند و محرم شوند و بعد لباس مخیط را بپوشند. ولی آنگونه که ایشان می گوید که روی لباس مخیط ردائین را بپوشند و بعد از احرام در آورند نه مطابق احتیاط است و نه دلیلی بر آن اقامه شده است.

مضافا بر اینکه این نوع عمل کردن مطابق سیره ی مستمره هم نیست.

 

اما حکم قفازان: قفازان همان دستکش است. ارباب لغت در بیان معنای آن به دست و پا افتاده اند بعضی گفته اند: چیزی بوده است که انگشتان و کف تا مچ دست را می پوشانده است. از بعضی از کتب لغت استفاده می شود که بلند بوده و مقداری از ساعد را می پوشانده و حتی دکمه هم داشته است گاه پنبه ای داخل دو پارچه قرار می دادند تا دست را از سرما و گرما حفظ کند. حتی گفته شده است که گاه جنبه ی زینت هم داشته است. (امروزه هم هر دو نوع دستکش وجود دارد بعضی برای حفظ سرما و گرما و یا حفظ دست از خطرات در بعضی از مشاغل است و گاه جنبه ی زینتی دارد که زن ها استفاده می کنند. گاه بعضی برای تکمیل حجاب و پوشش کفین از آن استفاده می کنند.)

 

اقوال علماء:

برای عدم جواز ادعای اجماع شده است

صاحب کشف اللثام در ج ‌5، ص: 377‌ می گوید: و أمّا حرمة القفازين فللأخبار و الإجماع كما في الخلاف و الغنية.

صاحب جواهر در ج 18 ص 341 می فرماید: نعم فی جملة منها فیها الصحیح و غیره النهی لهن عن القفازین الذی حقیقته الحرمة المحکی علیها الاجماع فی صریح الخلاف و الغنیة و ظاهر المنتهی و التذکرة ثم قال صاحب الجواهر: فاختلاف بعض المتاخرین ارادة الکراهة من النهی المزبور واضح الضعف.

 

00

00

00

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo