< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

90/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کفاره ی طیب

بحث در مسأله ی 15 است که مربوط به کفاره ی استعمال بوی خوش برای محرم می باشد.

گفتیم این مسئله چهار فرع دارد:

اول اینکه استعمال بوی خوش اجمالا موجب کفاره است.

دوم اینکه کفاره ی آن چه چیز است؟

سوم اینکه این کفاره در چه مواردی باید داده شود آیا در همه ی انواع بوهای خوش همه ی انواع استعمال است یا اینکه فقط در موارد خاصی وجود دارد (هر چند همه ی آنها حرام می باشد.)

چهارم اینکه اگر استعمال طیب تکرار شود آیا کفاره هم تکرار می شود یا نه؟

اما فرع اول: این مسئله اجماعی است که استعمال بوی خوش موجب کفاره است. فقط بعضی از ذکر کفاره سکوت کرده اند. ائمه ی اربعه ی اهل سنت هم با اینکه کفاره وجود دارد موافق هستند.

 

دلیل بر وجوب کفاره:

اجماع: (البته اجماع مدرکی است.)

دلالت روایات: بیش از ده روایت است که در فرع دوم (نوع کفاره) به آنها می پردازیم. از این روایات اجمالا وجوب اصل کفاره فهمیده می شود.

 

فرع دوم: تعیین نوع کفاره

روایات مختلف است بعضی از آنها که در آن صحیحه است دم شاة یا دم را معرفی می کند (مراد از دم به شکل مطلق همان دم شاة است.)

طائفه ای از روایات دلالت بر وجوب صدقه دارد.

طائفه ی سومی از روایات استغفار را کافی می داند. (باید دید آیا مراد این است که استغفار کافی است یا اینکه اصلا کفاره ندارد)

 

اما روایات طائفه ی اولی:

وسائل ج 9 باب 4 از ابواب بقیة الکفارات (صاحب وسائل کفارات را در سه بخش آورده است: کفارت الصید، کفارات الاستمتاع و بقیة کفارات الاحرام)

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي‌ جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ أَكَلَ زَعْفَرَاناً مُتَعَمِّداً أَوْ طَعَاماً فِيهِ طِيبٌ فَعَلَيْهِ دَمٌ فَإِنْ كَانَ نَاسِياً فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ يَتُوبُ إِلَيْهِ.
این حدیث صحیحه است.

در این حدیث فقط یک مورد خاص بیان شده است که همان اکل چیز خوشبو است. همچنین در آن به دم شاة اشاره شده است.

این نکته را باید به خاطر بسپاریم که امام علیه السلام در مورد ناسی دستور به استغفار داده است و شاید بتوان روایاتی که استغفار را کافی می داند مقید به صورت نسیان کنیم.

 

حدیث 5: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ فِي مُحْرِمٍ كَانَتْ بِهِ قَرْحَةٌ (دملی داشت) فَدَاوَاهَا بِدُهْنِ بَنَفْسَجٍ (که روغنی معطری است.) قَالَ إِنْ كَانَ فَعَلَهُ بِجَهَالَةٍ فَعَلَيْهِ طَعَامُ مِسْكِينٍ وَ إِنْ كَانَ تَعَمَّدَ فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ يُهَرِيقُهُ.

این حدیث صحیحه است ولی مضمره می باشد و از امام نقل نشده است. هرچند می دانیم معاویة بن عمار که قهرمان روایات حج است هر چه دارد از امام علیه السلام نقل می کند و حکم مزبور را نیز از ناحیه ی خود نگفته است.

باب 8 از ابواب بقیة کفارات الاحرام

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ نَتَفَ إِبْطَهُ (موی زیر بغلش را از بین ببرد) أَوْ قَلَّمَ ظُفُرَهُ (ناخنش را بگیرد) أَوْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ (ثوب مخیط بپوشد) أَوْ أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَفَعَلَ ذَلِكَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمُ شَاةٍ
این حدیث صحیحه است.

عبارت (أَوْ أَكَلَ طَعَاماً لَا يَنْبَغِي لَهُ أَكْلُهُ) هم می تواند ناظر به غذای معطر باشد و هم غذای صید. به هر حال می تواند هر دو را شامل شود.

در این روایت هم فقط صورت اکل ذکر شده است و موارد دیگر از استعمال طیب رافقط با الغاء خصوصیت می توانیم به آن ملحق کنیم.

 

حدیث 5: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ خَرَجْتَ مِنْ حَجِّكَ فَعَلَيْهِ فِيهِ دَمٌ تُهَرِيقُهُ حَيْثُ شِئْتَ
این روایت از قرب الاسناد است و سند آن خالی از گفتگو نیست. (اگر تنها دلیل ما روایت قرب الاسناد باشد فتوا نمی دهیم ولی در ما نحن فیه از آن می توانیم به عنوان مؤید استفاده کنیم.)

این روایت عام است و اختصاص به طیب ندارد و می گوید هر چیزی که خارج از دستورات حج باشد موجب می شود که گوسفندی را کفاره دهد. این عام بسیار وسیعی است و استثنائات بسیاری بر آن وارد می شود زیرا در بسیاری از موارد کفاره ی گوسفند وارد نشده است. بنابراین باید این روایت را اعم از وجوب و استحباب دانست.

 

حدیث 4: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَنْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَفَعَلَ ذَلِكَ نَاسِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمٌ.
در سند این حدیث سهل بن زیاد وجود دارد که محل گفتگو نیست ولی در عرض او احمد بن محمد است که مشکل را حل می کند.

عبارت (مَنْ لَبِسَ ثَوْباً لَا يَنْبَغِي لَهُ لُبْسُهُ) هم می تواند لباس مخیط را شامل شود و هم لباس معطر را ولی به نظر می رسد که انصراف به لباس مخیط داشته باشد که در این صورت بر مدعا دلالت ندارد. حتی اگر شک در اطلاق هم داشته باشیم این شک مساوی با عدم اطلاق است.

به هر حال آنچه از این روایات استفاده می شود این است که هیچ کدام از نظر مورد عام نیست و همه فقط به موارد خاصی اشاره می کرد. بله اجمالا بر اصل کفاره و بر شاة دلالت داشت.

البته در ابواب دیگر روایات دیگری هم آمده است ولی آنها تکرار همین روایات است.

 

طائفه ی ثانیة: روایاتی که تصدق بشیء را کافی می داند.

باب 4 از ابواب بقیة کفارات الاحرام

حدیث 4: ِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَضَّأَنِي الْغُلَامُ (من را وضو داد یا من را خوشبو کرد) وَ لَمْ أَعْلَمْ بِدَسْتِشَانَ فِيهِ طِيبٌ (نمی دانستم دستش طیب است.) فَغَسَلْتُ يَدِي وَ أَنَا مُحْرِمٌ فَقَالَ تَصَدَّقْ بِشَيْ‌ءٍ لِذَلِكَ.
ظاهر این روایت صورت غیر عمد است.

 

حدیث 6: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يَمَسُّ الْمُحْرِمُ شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ وَ لَا الرَّيْحَانِ وَ لَا يَتَلَذَّذُ بِهِ وَ لَا بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ فَمَنِ ابْتُلِيَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ فَلْيَتَصَدَّقْ بِقَدْرِ مَا صَنَعَ قَدْرَ سَعَتِهِ
این روایت تا حریز صحیحه است ولی بعد از او مرسله می شود.

ظاهر این روایت هم بعید است صورت عمد را شامل شود زیرا عبارت (من ابتلی) بیشتر صورت جهل و نسیان را شامل می شود و لا اقل اینکه ابهام دارد و برای صورت عمد قابل استدلال نیست.

 

حدیث 8: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الْأُشْنَانُ (یکی از موارد شوینده ی بود) فِيهِ الطِّيبُ أَغْسِلُ بِهِ يَدِي وَ أَنَا مُحْرِمٌ فَقَالَ إِذَا أَرَدْتُمُ الْإِحْرَامَ فَانْظُرُوا مَزَاوِدَكُمْ (وسایلتان را بررسی کنید) فَاعْزِلُوا الَّذِي لَا تَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ (آنهایی که احتیاج ندارید را کنار بگذارید و مواظب باشید چیز خوشبویی همران نداشته باشید) وَ قَالَ تَصَدَّقْ بِشَيْ‌ءٍ كَفَّارَةً لِلْأُشْنَانِ الَّذِي غَسَلْتَ بِهِ يَدَكَ
در این روایت احتمال می رود که فرد جاهل باشد.

 

باب 18 از ابواب تروک احرام

حدیث 9: عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ النَّخَعِيِّ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَ لَا تَمَسَّ شَيْئاً مِنَ الطِّيبِ وَ لَا مِنَ الدُّهْنِ فِي إِحْرَامِكَ وَ اتَّقِ الطِّيبَ فِي زَادِكَ وَ أَمْسِكْ عَلَى أَنْفِكَ مِنَ الرِّيحِ الطَّيِّبَةِ وَ لَا تُمْسِكْ مِنَ الرِّيحِ الْمُنْتِنَةِ فَإِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تَتَلَذَّذَ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ فَمَنِ ابْتُلِيَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ ذَلِكَ فَلْيُعِدْ غُسْلَهُ وَ لْيَتَصَدَّقْ بِقَدْرِ مَا صَنَعَ.
ذیل حدیث شاهد بحث ماست که اگر کسی بوی خوش استعمال غسل احرام را باید تکرار کند و صدقه ای بدهد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo