< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مکارم

کتاب الحج

89/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نیت احرام

بحث در مسئله ی دوم از مسائل نیت احرام است. امام رحمه الله در این مسئله سه فرع بیان فرموده اند: يعتبر في النية تعيين المنوي من الحج و العمرة و أن الحج تمتع أو قران أو إفراد و أنه لنفسه أو غيره و أنه حجة الاسلام أو الحج النذري أو الندبي فلو نوى من غير تعيين و أوكله إلى ما بعد ذلك بطل و أما نية الوجه فغير واجبة إلا إذا توقف التعيين عليها و لا يعتبر التلفظ بالنية و لا الاخطار بالبال.

امام در فرع اول می فرماید: در نیت احرام باید چهار مورد را در نیت خود مورد لحاظ قرار دهد و نوع حج را تعیین نماید.

امام در فرع دوم به بحث نیت وجه می پردازد. نیت وجه همان قصد وجوب و ندب است.

در فرع سوم هم مسئله ی عدم وجوب تلفظ به زبان و عدم وجوب ذکر آن در قلب را مطرح می کند و همین که در باطن ذهنش این نکته وجود داشته باشد که این احرام برای چه نوع اعمال است کافی است. مثلا کسی روزه است ولی یادش نیست ولی وقتی از او می پرسند به راحتی می گوید که بله روزه ام. (بله اگر هنگام سؤال مردد و متحیر شود علامت این است که نیتش خراب شده است.)

اما در اینکه تعیین منوی لازم است یا نه بین علماء اختلاف است و در آن سه قول وجود دارد.

قول اول: تعیین منوی لازم است آن هم با تمام جزئیات

قول دوم: تعیین اصلا لازم نیست.

قول سوم (یا احتمال سوم): تعیین اجمالی کافی است. مثلا فرد محرم می شود برای انجام نسک و بعد تعیین می کند که چه نوع عملی را انجام می دهد و یا اینکه فرد مرددا محرم می شود مثلا می گوید من مانند احرام برادرم محرم می شوم و هر چه او باشد من هم همان را اختیار می کنم. در حدیثی نیز آمده است که علی علیه السلام از یمن آمد و رسول الله از او پرسید که در احرامت چه چیزی را نیت کرده ای؟ امیر مؤمنان در جواب عرض کرد من همان چیزی را که شما نیت کرده ای نیت کرده ام.

البته این بحث منحصر به باب حج نیست و در سایر ابواب عبادات نیز جاری می باشد.

اما قول اول: صاحب جواهر در ج 18 ص 204 و صاحب عروة و همچنین مرحوم امام همه قائل به این قول هستند.

صاحب کشف اللثام هم در ج 5 ص 255 ابتدا قول اول را پذیرفته و بعد قول دوم را اختیار می کند و سپس اقوال بقیه ی علماء را نقل کرده است: و لو نوى الاحرام و لم يعين لا حجا و لا عمرة أو نواها معا فالأقرب البطلان لأنه لا بد في نية كل فعل تمييزه من الأغيار و إلا لم يكن نية... خلافا للمبسوط و المهذب و الوسيلة ففيهما: إنه يصح فإن لم يكن في أشهر الحج انصرف إلى عمرة مفردة و إن كان في أشهر الحج تخير بينهما و هو خيرة التذكرة و المنتهى و لعله أقوى.

حال با توجه به این اختلافی که هست صاحب ریاض قائل است که به اجماع فقهاء باید نیت به شکل کامل تعیین شود: لا خلاف و لا اشكال في اعتبار القربة و كذا في الباقي (یعنی جنس و نوع و صفت احرام که قبلا آنها را در کلام خود ذکر کرده بود) حيث يتوقف عليه التعيين لتوقف الامتثال عليه مطلقا و ظواهر الصحاح المستفيضة و غيرها من المعتبرة هنا.

دلیل مسئلة:

ابتدا بهتر است سراغ اصل رویم. بعضی می گویند که اصل اقتضا می کند که تمام جهات را در نیت تعیین کنیم و الا امتثال حاصل نیست.

به نظر ما اصل در ما نحن فیه برائت است. ما هنگام احرام نیت می کنیم که برای انجام نسک محرم شویم و دلیلی نداریم که ما لا ملزم کند موارد فوق را به تفصیل نیت کنیم.

مثلا در باب وضو اگر ما آن را مستحب نفسی ندانیم و آن را مقدمه ی عمل دیگری به حساب آوریم می گوئیم که فردی دارد نماز می خواند و اگر از او بپرسند که برای چه وضو می گیری می گوید برای اینکه یا نماز بخوانم و یا قرآن بخوانم. آیا کسی می گوید که اگر کسی به این گونه مجملا نیت کند وضویش باطل است؟ اگر در شک کنیم که آیا نیت تعیین عملی که با وضو انجام می دهد واجب است یا نه اصل برائت جاری می شود.

همچنین در باب بسم الله برای سوره می گویند که اول باید سوره را نیت کنند و بعد بسم الله را بگویند و اگر اول بسم الله را بگویند و بعد تعیین کنند که کدام سوره باشد اشکال دارد. به نظر ما این تعیین لازم نیست. بله اگر هر بسم اللهی با بسم الله دیگر فرق داشت آن کلام صحیح بود ولی چنین نیست. به عنوان مثال اگر کاتب قرآنی ابتدا بسم الله را بنویسد آیا ما می توانیم بدون وضو روی کلمه ی بسم دست بگذاریم و بگوئیم که این هنوز جزء قرآن نیست زیرا معلوم نیست مال کدام سوره است و چون تعیین نشده است جزء هیچ کدام نیست بنابراین جزء قرآن نیست یا آنکه می گوئیم که این جزء قرآن است و بعد هر سوره ای را که بنویسد این جزء همان سوره محسوب می شود.

خلاصه اینکه بسم الله جزء سوره است ولی چون بین بسم الله ها فرقی نیست هر سوره ای که بعد از آن خوانده شود، بسم الله جزء همان خواهد شد. اگر کسی می گوید که این بسم الله ها با هم فرق دارد باید اثبات کند.

خلاصه اینکه، احرام وجوب نفسی ندارد یعنی واجب مستقلی نیست بلکه شرط نسک است و باید هنگام انجام نسک وجود داشته باشد. (همانند وضو برای نماز) غایة آنچه ما می دانیم این است که احرام شرط اصل نسک است اما اینکه باید آن نسک را تعیین کنیم احتیاج به دلیل دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo