درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
89/01/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فرق عمرهی تمتع با عمرهی مفردة.
بحث در مسئلهی نهم است که فروق عمرهی تمتع و عمرهی مفردة را بیان می کرد. دو فرع اول را خواندیم.
فرع دوم این بود که که در عمرهی تمتع طواف نساء نیست ولی در عمرهی مفردة طواف نساء هست. در این زمینه هشت روایت ذکر کردیم که منحصر به این روایات هم نیست. بخشی از احادیث می گوید که در عمرهی مفردة طواف نساء هست و بخشی می گوید که در عمرهی تمتع طواف نساء نیست و بعضی از روایات هم متعرض هر دو شده بود (از طریق مفهوم و منطوق) مشهور هم به این احادیث عمل کرده بودند.
دو نوع معارض وجود دارد بعضی ناظر به عمرهی تمتع است که می گوید طواف نساء در آن هست و بعضی ناظر به عمرهی مفردة است که می گوید طواف نساء ندارد.
ح 7 باب 82 از ابواب طواف: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِيِّ عَنِ الْفَقِيهِ ع قَالَ إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ فَدَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً فَطَافَ بِالْبَيْتِ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَصَّرَ فَقَدْ حَلَّ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلَا النِّسَاءَ لِأَنَّ عَلَيْهِ لِتَحِلَّةِ النِّسَاءِ طَوَافاً وَ صَلَاةً.
مشکل سندی این روایت در سلیمان بن حفص است و صاحب جواهر هم سند این روایت را ضعیف می داند و ظاهرا نظرش به سلیمان است. در جلسهی قبل گفتیم که او در کلام بعضی از بزرگان مانند مجلسی پدر، صدوق، علامهی طباطبایی و امثال آن توثیق شده است ولی صاحبان کتب معروف رجال مانند کشی، خلاصهی علامه و امثال آن در مورد او توثیقی ذکر نکرده اند. البته در اینکه او فرد عالمی بوده و با حضرت رضا مباحثه کرد و قانع شد و به سمت حق گروید شکی نیست. به هر حال انسان در توثیق او گرفتار تردید می شود. زیرا دانشمند بودن و امامیة بودن و امثال آن غیر از ثقه بودن است. ممقانی هم در وثاقت او دچار تردید شده است (خصوصا که او در توثیق رجال سخت گیر نیست)
البته باید توجه داشت که کلمات اهل رجال را در توثیق یک فرد و عدم آن از باب اهل خبره می توان پذیرفت ولی اگر افراد دیگر کسی را توثیق کنند باید از قرائن و شواهد به کلام آنها یقین پیدا کنیم و الا نمی توانیم به کلام آنها بسنده کنیم. از این رو اگر روایتی فقط از سلیمان نقل شده باشد و مخالف مشهور هم باشد نمی توانیم به مضمون آن فتوا دهیم.
مراد از این روایت مزبور نیز عمره است نه حج زیرا تقصیر حج در منی است نه در مکه و این روایت در مکه است از این رو این روایت معارض می شود.
به نظر ما بهترین حمل و توجیه برای این روایت این است که آن را حمل بر استحباب کنیم.
سلمنا که قائل به تعارض شویم در این صورت از باب خذ بما اشتهر بین اصحابک می گوییم روایاتی که می گفت طواف نساء در عمرهی تمتع نیست مقدم است.
اما دو روایتی که با وجوب طواف نساء در عمرهی مفردة معارض است.
ر 9 و 10 باب 82 از ابواب طواف.
ر 9: ُ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي خَالِدٍ مَوْلَى عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ مُفْرِدِ الْعُمْرَةِ عَلَيْهِ طَوَافُ النِّسَاءِ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ طَوَافُ النِّسَاءِ .
سند این روایت به ابی خالد ضعیف است.
مرحوم شیخ طوسی توجیه عجیبی برای این روایت ذکر کرده است و گفته است این روایت مربوط به کسی است که عمرهی مفردة بجا آورده و در اشهر حج نیز هست و می خواهد به عمرهی تمتع عدول کند تا حج تمتع را هم بجا آورد. (البته این عدول جایز است) و وقتی قبل از طواف نساء عدول کرد طواف نساء نیز از او ساقط می شود.
البته واضح است که این حمل بسیار بعید است زیرا قرینه ای بر این عدول نداریم از این رو به دلیل ضعف سند این روایت را کنار می گذاریم.
ر 10 باب 82: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ سَيْفٍ عَنْ يُونُسَ رَوَاهُ قَالَ لَيْسَ طَوَافُ النِّسَاءِ إِلَّا عَلَى الْحَاجِّ
این روایت موقوفه است (یعنی نسبت به مروی عنه توقف کرده است و امام در آن مطرح نیست) مضافا بر اینکه سیف و یونس هم مجهول اند و نمی دانیم آن دو چه کسانی هستند.
علی فرض اینکه این روایت قابل عمل باشد قدرت معارضه با روایات گذشته را ندارد زیرا آن روایات مشهور بود و بر آن ادعای اجماع شده بود و روایات آن هم متعدد بود که در آن صحاح هم وجود داشت.
امام در تحریر بعد از ذکر این مسئله می فرماید که احوط این است که در عمرهی تمتع هم طواف نساء را به جا آورند.
این احوط استحبابی است و دلیل آن روایت 7 (روایت سلیمان بن حفص) و روایت 2 باب 82 است که عبارت بود از عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ عُمَرَ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمُعْتَمِرُ يَطُوفُ وَ يَسْعَى وَ يَحْلِقُ قَالَ وَ لَا بُدَّ لَهُ بَعْدَ الْحَلْقِ مِنْ طَوَافٍ آخَرَ (که بگوئیم مراد از طواف آخر همان طواف نساء باشد)
البته همان طور که صاحب جواهر هم تصریح کرده است معمول نیست که بعد از عمرهی تمتع طواف نساء به جا آورند.
فرق سوم بین عمرهی تمتع و عمرهی مفردة
امام در بیان این فرع در مسئلهی سوم می فرماید: ثالثها ميقات عمرة التمتع أحد المواقيت الآتية وميقات العمرة المفردة أدنى الحل و إن جاز فيها الاحرام من تلك المواقيت.
یعنی میقات عمرهی مفرده ادنی الحل است و میقات عمرهی تمتع مواقیت خمسة.
مراد از ادنی الحل یعنی مرز حرم. حرم از چهار طرف یکسان نیست و کعبه فقط یک طرف حرم قرار گرفته است نزدیک ترین حد حرم تنعیم است و حدود دیگر آن مانند جعرانة و امثال آن دورتر می باشد. البته کسانی که از راه دور برای عمرهی مفردة می آیند از هر میقاتی که عبور می کنند باید از همان جا محرم شوند زیرا عبور از میقات بدون احرام جایز نیست از این رو کسانی که از ایران مثلا به عمره می روند از مسجد شجرة محرم می شوند.
این مسئله به حدی واضح بوده است که اکثرا آن را مطرح نکرده اند و علت آن این بوده است که کسانی می خواهندعمرهی تمتع را انجام دهند معمولا از راه دور می آیند و حتما از یکی از این مواقیت رد می شوند و عبور از میقات هم بدون احرام نمی شود.