< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم زنی که وسط طواف در عمره ی تمتع عادت شود.

گفتیم که در مسائل مربوط به حج تمتع مسئله ی دیگری وجود دارد که مبتلا به است. این مسئله در تحریر مطرح نشده است ولی صاحب جواهر و دیگران و از جمله صاحب عروه به آن پرداخته اند. مسئله این است که اگر زنی در وسط طواف های هفت گانه در عمره ی تمتع عادت شود حکم چیست؟

در این مورد سه قول بود که قول مشهور قائل بود به تفصیل بین چهار شوط و عدم آن که اگر بعد از چهار شوط باشد عمره ی او صحیح است به این شکل که طواف را رها می کند و ما بقی اعمال از قبیل سعی و تقصیر را انجام می دهد بعد به احرام حج محرم می شود و بعد قبل از انجام طواف نساء باقی مانده ی طواف های عمره را انجام می دهد (در اینکه چه زمانی باید این طواف ها را انجام دهد بحث است) ولی در هر صورت بعد از چهار شوط لازم نیست به عمره ی مفرده عدول کند و اگر قبل از چهار شوط باشد باید باید عدول نماید و حج افراد را انجام دهد و بعد از حج، عمره ی مفرده ی کامله ای را انجام می دهد.

در بحث روایات در جلسه ی گذشته روایات مشهور را نقل کرده ایم.

اما القول الثانی: صدوق از قائلین به این قول است که می گوید مطلق نباید عدول کرد.

مستند قول صدوق روایت ذیل است:

ح 3 باب 85: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ امْرَأَةٍ طَافَتْ ثَلَاثَةَ أَشْوَاطٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ رَأَتْ دَماً قَالَ تَحْفَظُ مَكَانَهَا فَإِذَا طَهُرَتْ طَافَتْ وَ اعْتَدَّتْ بِمَا مَضَى.

در سند این روایت عبد الرحمان بین نود نفر مردد است و نمی توان مشخص کرد او کیست و ما بررسی کردیم که موسی بن قاسم از کدام عبد الرحمان نقل می کند و یا کدام عبد الرحمن از حماد نقل می کند ولی فرصت کافی برای این منظور نداشتیم. صاحب جواهر هم این حدیث را حدیث معتبری نمی داند و ظاهرا به سبب عبد الرحمان است.

در این روایت اسم تمتع نیست ولی حکم این روایت عام است و عمره ی تمتع را شامل می شود. ظاهر این روایت عدم عدول است مطلقا مخصوصا که سؤال راوی از طواف سه شوط یا کمتر است.

در ذیل این روایت آمده است: قَالَ الصَّدُوقُ وَ بِهَذَا الْحَدِيثِ أُفْتِي لِأَنَّهُ رُخْصَةٌ وَ رَحْمَةٌ

(به نظر ما رخصت و رحمت در اینجا معنای صحیحی ندارد زیرا در عدول کردن چه زحمتی است و فقط رخصت در عدم عدول این است که چند شوط به او ارفاق شده است زیرا لازم نیست طواف ها را از سر بگیرد ولی اگر عدول کند باید بعد از افراد عمره ی کامله ای را انجام دهد)

علی کل حال اگر این حدیث صحیح هم باشد یک حدیث است در مقابل چندین حدیث که قائلین به مشهور به آنها تمسک کرده بودند و از طرفی روایات قول مشهور هم اکثر است و هم مشهور بین اصحاب آن هم شهرة عظیمة و اگر سند آن روایات ضعیف هم باشد به عمل اصحاب تدارک می شود.

القول الثالث: اما قول ابن ادریس حلی که قائل بود که مطلق باید به حج افراد عدول کرد چه قبل از چهار شوط عادت شود یا بعدش.

دلیل او اصل است زیرا قبل گفتیم که اصل اشتغال است به این معنا که مرأة نمی تواند عمره ی تمتع را کامل (هفت شوط) انجام دهد و اصل این است عمل طواف او ناتمام مانده است و مجزی نیست و چاره ای جز عدول به حج افراد ندارد.

بله اصل در جایی است که دلیل اجتهادی در کار نباشد و روایات قول مشهور این اصل را کنار می زند.

صاحب جواهر دلیل دومی برای مدعای ابن ادریس ارائه کرده است و آن روایت 14 باب 21 از ابواب اقسام حج است (روایت محمد بن اسماعیل بزیع) که صاحب جواهر می گوید مضمون این روایت مطلق است که کسی که عمره ی تمتع را درک نکند باید عدول کند و فرض عادت شدن وسط احرام این یکی از اقسام عدم درک عمره ی تمتع است.

ما می گوئیم که مشابه این روایت بسیار است و نمی دانیم چرا صاحب جواهر فقط به روایت 14 استناد می کند عموم آن روایات می گوید که باید چنین زنی به حج افراد عدول کند.

جواب آن این است که این روایات عام است و روایات قول مشهور خاص است و آن را به راحتی تخصیص می زند.

از این رو قول مشهور قول صحیح است.

بقی هنا شیء: صاحب جواهر می فرماید: آیا حکم به عدم عدول مرأة بعد از چهار شوط مربوط به ضیق وقت است یا حال سعه را هم شامل می شود یعنی بگوئیم اگر این زن وقت کافی دارد و می تواند صبر کند و پاک شود آیا باز هم می تواند بعد از چهار شوط طواف مابقی را رها کند و سراغ سعی برود و اعمال خود را ادامه دهد یا اینکه اگر زن وقت کافی دارد باید صبر کند و وقتی پاک شد ما بقی اشواط را انجام دهد و بعد به سراغ سعی و سایر اعمال برود و عدول نکند.

انصاف این است که به ضیق وقت انصراف دارد و صاحب جواهر هم به ضیق وقت تمایل دارد و الا در سعه ی وقت باید صبر کند و وقتی پاک شده است ادامه ی چهار شوط را ادامه می دهد.

مسئله ی 8: امام در تحریر می فرماید: صورة حج الافراد كحج التمتع إلا في شئ واحد و هو أن الهدي واجب في حج التمتع و مستحب في الافراد. (مانند استحباب قربانی در عید قربان برای همه ی افراد و لو در مکه نباشند)

اقوال مسئلة: صاحب مدارک در ج 7 ص 212 می گوید: و يسقط الهدي عن القارن و المفرد وجوبا و لا تسقط التضحية استحبابا هذان الحكمان إجماعيان عندنا

(اینکه ایشان گفته است هدی از قارن ساقط است مراد غیر از هدیی که با خود می آورد زیرا در حج قران باید هدی را همراه خودش بیاورد و همان کافی است و ارتباطی به قربانی روز عید ندارد مراد این است که غیر از آن در روز عید قربانی دیگری بر گردن او نیست.)

علامه ی حلی در تذكرة الفقهاء (ط.ج) ج 8 ص 234 مسألة 575 می فرماید: و إنما يجب الهدي على غير أهل مكة و حاضريها لأن فرضهم التمتع أما أهل مكة و حاضروها فليس لهم أن يتمتعوا و لأن فرضهم القران أو الإفراد فلا يجب عليهم الهدي إجماعا ، لأن الله تعالى قال: (ذلك (هدی) لمن لم يكن أهله حاضري المسجد الحرام) ... وقال الشافعي و مالك و أبو حنيفة: إذا قرن بين الحج و العمرة لزمه دم (یعنی در تمتع باید قربانی کرد) البته باید دید وقتی قرآن تصریح به این امر دارد آیا بقیه ی فقهای عامه ی خلاف آن را می گویند و فقط همین سه نفر موافقت کرده اند یا نه.

صاحب جواهر نیز در چند مورد به این مسئله پرداخته است از جمله در در ج 18 ص 96 می فرماید: (و يسقط الهدي ) أي هدي التمتع (زیرا حج قران هدیی به همراه دارد) (عن القارن و المفرد وجوبا) بلا خلاف أجده بل الاجماع بقسميه عليه مضافا إلى النصوص منطوقا و مفهوما (نعم لا تسقط ) عنهما ( الأضحية استحبابا).

ان شاء الله فردا به ادله ی آن می پردازیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo