< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم

89/01/9

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدول از حج تمتع به افراد در مورد حائض و نفساء

بحث در احکام حج تمتع است و به مسئله ی هفتم رسیده ایم که در ادامه ی بحث عدول است. این مسئله در خصوص عدول زن حائض و نفساء است. امام در این مسئله دو فرع را ذکر می کند.

فرع اول: این است که زنی که طاهر بود محرم شد و بعد از ورود به مکة عادت شد و یا در حال عادت بود و محرم شد و وارد مکه شد او باید به حج افراد عدول کند و بعد عمره ی مفرده ای را انجام می دهد که از حجة الاسلام او کفایت می کند. (دقیقا مانند کسی که وقتش ضیق شده است)

فرع دوم: فرد مزبور به دلیل عذری مانند فراموشی و یا جهل به مسئله محرم نشد و وارد مکه شد (در هر صورت عامد نبود) که باید ببینیم حکمش چیست.

عبارت امام در مسئله ی 7: الحائض و النفساء اذا ضاق وقتهما عن الطهر و اتمام العمرة یجب علیهما العدول الی الافراد و الاتمام ثم الاتیان بعمرة بعد الحج

و لو دخل مکة من غیر احرام لعذر و ضاق الوقت احرم لحج الافراد و اتی بعد الحج بعمرة مفردة و صح و کفی عن حجة الاسلام.

تفاوت دو فرع در این است که در فرع اول، فرد محرم شده است که او نباید دوباره به حج افراد محرم شود بلکه فقط نیتش را تغییر می دهد ولی در فرع دوم او هنوز محرم نشده است و باید به حج افراد محرم شود و از خود مکة می تواند محرم شود.

مرحوم صاحب عروة این مسئله را در مسئله ی چهارم آن را مطرح کرده است و آن را مشروح و مبسوط بحث کرده است و می گوید که در مسئله 5 قول است و همه ی اقوال را با دلائل آن ذکر می کند. البته این اقوال خمسة برگرفته از جواهر و سایر کتب است و ما ابتدا به آن اقوال اشاره می کنیم. صاحب حدائق در ج 14 ص 340 و صاحب جواهر در ج 18 ص 36 این اقوال و قائلین آن را مطرح کرده اند.

القول الاول: و هو قول المشهور و صاحب جواهر می گوید: علی المشهور بین الاصحاب شهرة عظیمة بل فی المنتهی الاجماع علیه. این قول همان است که امام فرموده است که زن مزبور به حج افراد عدول می کند و بعد عمره ی مفرده ای را انجام می دهد و این حج او از حجة الاسلام مکفی است.

القول الثانی: این قول متعلق به علی بن بابویه و ابو الصلاح حلبی و ابن جنید است (صاحب حدائق این قول را به نقل از صاحب مدارک به آنها نسبت می دهد) که عبارت است از اینکه زن مزبور به عمره ی خود باقی می ماند و عدول نمی کند ولی چون وقتش ضیق است طواف را از عمره حذف می کند زیرا حائض است و نمی تواند وارد مسجد الحرام شود و بعد از انجام سعی و تقصیر از احرام خارج می شود و بعد به احرام حج تمتع محرم می شود و وقتی از منی برگشت آن طوافی را که از عمره انجام نداده بود و نماز طواف را قضا می کند.

القول الثالث: این قول متعلق به صاحب مدارک است و آن اینکه او بین هر دو امر فوق مخیر است هم می تواند عدول کند و هم می تواند راه دوم را انجام دهد و عمره ی تمتع را ابقاء کند.

القول الرابع: این قول مختار صاحب حدائق است و آن اینکه فرق بگذاریم بین زنی که قبلا پاک بود و وارد مکه شد و بعد عادت شد و بین کسی که از اول در حال عادت ماهانه محرم شد و بگوئیم که اگر قبل از احرام حائض بوده است او باید عدول کند ولی اگر از اول پاک بود و بعد از احرام و ورود به مکه عادت شد او دیگر نباید عدول کند بلکه باید طواف را حذف کند و به سراغ سعی رود و عمره را تمام کند (همانند قول دوم)

القول الخامس: به گفته ی صاحب جواهر این قول را قیلی که لم یعرف قائله است گفته است و آن اینکه او باید برای طواف نائب بگیرد و خودش بقیه ی اعمال را انجام دهد و عدول نکند.

دلیل اقوال خمسة:

دلیل قول مشهور: روایات متعدده ای که در مورد حائض بیان شده است.

ابتدا اصل در مسئله را بررسی می کنیم: اصل در مسئله این است که باید احتیاط کنیم و آن اینکه اگر دلیل بر هیچ چیز نداشتیم می گوئیم نه عدول، نه استمرار، نا نائب گرفت هیچ یک دلیل ندارد از این رو باید احتیاط کنیم و اینکه عمل را تمام کند و بعد سال بعد حج دیگری را انجام دهد.

اما از آنجا که دلیل اجتهادی داریم نوبت به اصل نمی رسد و قبل از خواندن روایات می گوئیم که روایات مسئله ی سابق که در مورد کسی بود که وقتش ضیق شده است ما نحن فیه را هم شامل می شود زیرا زنی که حائض است و محرم شده است و اگر بخواند منتظر بماند تا پاک شود دیگر به عرفات نمی رسد.

از شواهد این کلام این است که در چندین روایات که در مورد ضیق وقت خواندیم می بینیم که رسول الله به عایشه همین امر را فرمود (و عایشه عادت بود) و امام به مسئله ی عادت عایشه در مورد ضیق وقت استشهاد کرده است. از این رو مسئله ی هفتم از مصادیق مسئله ی ضیق وقت است.

روایات این مسئله مقداری در باب 21 از ابواب اقسام الحج آمده است و بخشی از آن در ابواب طواف از باب 80 به بعد آمده است. علما بیشتر روی سه روایت بیشتر تکیه کرده اند که خصوص زن حائض را متذکر می شود که عبارت است از روایات 2، 13 و 14 از باب 21 از ابواب الحج که روایت اول و آخری صحیحه است (و حال آنکه ما روایات بیشتری داریم)

ر 2: ِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ وَ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ إِذَا قَدِمَتْ مَكَّةَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ قَالَ تَمْضِي كَمَا هِيَ إِلَى عَرَفَاتٍ فَتَجْعَلُهَا حَجَّةً (این همان عدول است و مراد از حج، حج افراد است) ثُمَّ تُقِيمُ حَتَّى تَطْهُرَ فَتَخْرُجُ إِلَى التَّنْعِيمِ (زیرا یکی از مواقیت عمره ی مفردة ادنی الحل است و تنعیم یکی از آنها است) فَتُحْرِمُ فَتَجْعَلُهَا عُمْرَةً قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ كَمَا صَنَعَتْ عَائِشَةُ

ر 13: عَنِ ابْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَجِي‌ءُ مُتَمَتِّعَةً فَتَطْمَثُ قَبْلَ أَنْ تَطُوفَ بِالْبَيْتِ حَتَّى تَخْرُجَ إِلَى عَرَفَاتٍ قَالَ تَصِيرُ حَجَّةً مُفْرَدَةً قُلْتُ عَلَيْهَا شَيْ‌ءٌ (آیا قربانی هم دارد؟) قَالَ دَمٌ تُهَرِيقُهُ وَ هِيَ أُضْحِيَّتُهَا (سابقا گفتیم که این قربانی واجب نیست زیرا حج افراد قربانی ندارد)

سند این روایت خالی از اشکال نیست.

ر 14: ِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‌ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْمَرْأَةِ تَدْخُلُ مَكَّةَ مُتَمَتِّعَةً فَتَحِيضُ قَبْلَ أَنْ تُحِلَّ مَتَى تَذْهَبُ مُتْعَتُهَا (کی عدول کند؟) قَالَ كَانَ جَعْفَرٌ ع يَقُولُ زَوَالَ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ وَ كَانَ مُوسَى ع يَقُولُ صَلَاةَ الْمَغْرِبِ مِنْ يَوْمِ التَّرْوِيَةِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ عَامَّةُ مَوَالِيكَ يَدْخُلُونَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ وَ يَطُوفُونَ وَ يَسْعَوْنَ ثُمَّ يُحْرِمُونَ بِالْحَجِّ فَقَالَ زَوَالَ الشَّمْسِ فَذَكَرْتُ لَهُ رِوَايَةَ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ فَقَالَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ ذَهَبَتِ الْمُتْعَةُ فَقُلْتُ فَهِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا أَوْ تُجَدِّدُ إِحْرَامَهَا لِلْحَجِّ فَقَالَ لَا هِيَ عَلَى إِحْرَامِهَا (یعنی دیگر لازم نیست احرام دیگری ببندد بلکه در همان احرامی که هست باقی می ماند و نیتش را تغییر می دهد) قُلْتُ فَعَلَيْهَا هَدْيٌ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَطَوَّعَ ثُمَّ قَالَ أَمَّا نَحْنُ فَإِذَا رَأَيْنَا هِلَالَ ذِي الْحِجَّةِ قَبْلَ أَنْ نُحْرِمَ فَاتَتْنَا الْمُتْعَةُ

این روایت هم صحیحة است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo