درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
88/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
تذکر در بارهی مسائل روز
امروز روز مباهله و روز نزول آيهی إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ( مائده، 55 ) است و فردا روز نزول سوره هل أتی است و قرار گرفتن اين سه واقعه بعد از غدير معنی دارد و گويی خداوند می خواهد غدير را تفسير و معنی کند.
امروز هم قرار است مراسمی در بارهی ماجرای اهانت به حضرت امام در روز 16 آذر برپا شود. سرچشمه اين ماجرا ممکن است يکی از سه چيز باشد:
اقدام يک فرد نادان.
اقدام يک فرد مغرض و ضد انقلاب.
اقدام يک فرد نفوذی و عامل بيگانه.
به هر حال هتک احترام نسبت به ساحت قدس امام خمينی، هتک و اهانت به همه ارزشهای انقلاب و اهانت به خون همه شهيدان و اهانت به ملت ايران است. همه طرفداران انقلاب بايد اين را محکوم کنند. تا نسبت به انقلاب و نظام وهن نشود.
مسألهی سوم هم که مربوط به انواع حج است مشوش بيان شده و در حقيقت چهار فرع دارد. اين مسأله از اين جا پيدا شده که کسی که منزلش بيرون از حد است و مصداق حاضری المسجد الحرام نيست که به اصطلاح به او آفاقی گفته می شود، گاه منتقل به مکه می شود و انتقال او به مکه هم دو حالت دارد گاه در مکه توطن می کند و گاه در مکه مجاور میشود، يعنی مکه وطنش نيست، ولی مقداری در مکه میماند تا عبادتی انجام دهد يا علمی بياموزد يا تجارتی انجام دهد، و در هر صورت از نظر استطاعت هم دو حالت دارد، گاه در آفاق که بوده در همانجا مستطيع شده و حال که متوطن يا مجاور شده میخواهد آن را انجام دهد و گاهی هم استطاعتش در حال توطن يا مجاورت حاصل شده است، يعنی استطاعت بعد حاصل شده است و قبلاً که مثلاً در مدينه بوده، مستطيع نبوده است. و باز هم در يک از صورتهائی که گفته شد، گاه اين فرد دو سال و بيشتر در مکه میماند يا کمتر از دو سال. ذيل اين صور که برشمرده شد، چهار فرع درست شده است و ما فعلاً فرع اول را بررسی میکنيم. فرع اول مطابق متن تحرير چنين است:
الآفاقي إذا صار مقيما في مكة فإن كان ذلك بعد استطاعته و وجوب التمتع عليه فلا إشكال في بقاء حكمه سواء كانت إقامته بقصد التوطن أو المجاورة و لو بأزيد من سنتين
عدهای در بقای حکم تمتع برای چنين فردی، اشکال کردهاند و امام فرمودهاند لااشکال که حج تمتع همچنان بر او واجب است و تمتع او تبدل و تغير به افراد پيدا نمیکند. صاحب عروه هم همين را گفته است ولی جمعی از محشين مخالفت کردهاند و گفته اند فيه اشکال و بلکه ضد آن را تقويت کردهاند که اگر در مکه از دو سال بيشتر بماند، حج او متبدل می شود. کلمات فقهاء در اينجا خيلی شفاف نيست ولی صاحب جواهر در ج 18، ص 82 ادعای لا خلاف کرده است:
و لو أقام من فرضه التمتع و قد وجب عليه بمكة أو حواليها مما هو دون الحد المزبور سنة أو سنتين أو أزيد من ذلك و لو بقصد الدوام لم ينتقل فرضه الذي قد خوطب به بلا خلاف أجده فيه نصا و فتوى، بل لعله إجماعي.
بمکه متعلق به اقام است و اشتباه نکنيد که آن را متعلق به وجب بدانيد. قصد دوام يعنی قصد توطن. قد خوطب به اشاره به آيه قرآن دارد که فرمود فمن تمتع بالعمره الی الحج. واقع اين است که خيلیها متعرض اين مسأله نشدهاند. ايشان هم اول میگويد خلافی نديدم ولی از صاحب مدارک و حدائق قول به خلاف را نقل کرده است، و نيز عدهای از محشين عروه مخالفت کردهاند و ما هم در حاشيه عروه نوشته ايم فيه اشکال قوی و دليل آن را هم در کنارش نوشتهايم، بر خلاف روش مرسوم ما از حج تا آخر عروه چنين کردهايم و به صورت فشرده دليل نظر خود را هم در حاشيه نوشتهايم و اين حواشی اخيراً به ضميمه نظرات امام و مرحوم خوئی و گلپايگانی در دو جلد به صورت مناسبی چاپ شده است.
دليل مسأله
و اما دليل مسأله. صاحب جواهر دليلی برای اين قول ذکر نکرده است، اما ممکن است که از لابلای بحثها سه دليل را استخراج کرد. نوعاً متعرض دليل نشدهاند. اين سه دليل بر بقای حکم تمتع عبارت است از:
اجماع ـ ولی آيا واقعا اجماع هست يا نه و اگر هست، مدرکی است يا نه، بايد بررسی شود. مسلماً اجماعی در کار نيست، و بر فرض اجماع، اجماع مدرکی است و مدارک محتمل آن هم گفته خواهد شد.
تمسک به عمومات ـ دليل دوم تمسک به عمومات است. يعنی عمومات تمتع شامل اينجا هم میشود و بنا بر اين، نه اين که نص خاصی در اينجا وارد شده باشد، بلکه همان عمومات حج تمتع است که اينجا را هم شامل است. و اين عمومات، هر چند اين فرد اکنون مکی شده است، دست از سر او برنمی دارد و وظيفهی تمتع را متوجه او میسازد.
استصحاب ـ دليل سوم استصحاب است به اين ترتيب که قبل از آمدن اين فرد به مکه تمتع بر او واجب بود و اکنون که شک کردهايم وظيفهی او چيست استصحاب میکنيم که همچنان تمتع بر او واجب است.
اين غايت ادلهای است که برای قول به بقای تمتع میتوان اقامه کرد و همان طور که گفته شد، کمتر هم متعرض آن شدهاند، ولی هر سه دليل قابل خدشه است. دليل اول که اشکالش گفته شد و در بارهی دليل دوم بايد گفت که چگونه عمومات شامل اين فرد است در حالی که او اکنون مصداق حاضری المسجد الحرام است و در حقيقت تبدل موضوع شده است، مثل کسی که اول ظهر مسافر بوده و نماز نخوانده باشد و وقتی به وطن برسد، نماز را تمام میخواند. اين قياس به نماز نيست بلکه بيان حکم است، مانند تبديل سرکه به شراب است که وقتی موضوع عوض شد، حکم جديد هم به تبع آن میآيد. حال اين فرد اگر قصد مجاورت هم کند روايات مجاورت که بعداً می آيد شامل او میشود چه اين که قبلاً مستطيع شده باشد و يا نشده باشد. اين روايات که می گويد وظيفهی مجاور مکه که دو سال و بيشتر از آن مجاور مکه باشد، افراد است، اطلاق دارد. اينجا باز موضوع عوض شده است، زيرا اين فرد قبلاً آفاقی بود و اکنون متوطن است. و اما استصحاب هم در اين جا جاری نيست، ما استصحاب را در شبهات حکميه جاری نمیکنيم و به فرض که جاری کنيم در اينجا موضوع عوض شده است، زيرا مجاور و حاضر غير از آفاقی است،
پس هر سه دليل خدشه دارد و نمیتوان به استناد آنها از قول به بقای تمتع دفاع کرد.