< فهرست دروس

درس خارج  فقه حضرت آیت الله مکارم

88/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

چهار نکته ذيل مسأله­ی 1 وجود داشت که دو نکته را قبلاً تذکر داديم و دو نکته­ی ديگر باقی مانده بود.

نکته­ی سوم ـ توطنی که گفته شد در صورت مساوات، باعث تخيير می­شود، آيا شامل توطن قبل از بلوغ هم هست يا نه؟ مثلاً اگر صبی همراه والدينش در شهری ساکن بود و به محض بلوغ خواست حج انجام دهد، تکليف او چيست؟ مرحوم صاحب جواهر در ج 18، ص 95 کتاب خود، توطن قبل از بلوغ را کافی نمی­داند ولی از کشف اللثام کفايت را نقل می­کند، منتهی کفايتی که کشف اللثام می­گويد به اين معنی است که نيت ولی جانشين نيت صغير می­شود. چرا توطن قبل از بلوغ کافی نباشد؟ اگر صبی نماز بخواند که آن نماز، يک نماز کامل مشروع است، اين صبی اگر در وطنش باشد آيا نبايد نمازش را تمام بخواند؟ هر چند اقامت او در وطن تبعی باشد. و يا اگر قرار باشد صبی به حج مستحبی برود و دو وطن داشته باشد، طبق نظر صاحب جواهر چه بايد کرد؟ صاحب جواهر نيت صبی را معتبر نمی­داند که چنين حکمی کرده است. ولی دقت داشته باشيد که نيت صبی وقتی اعتبار ندارد که قرار باشد قراردادی بسته شود و تعهدی بر دوش صبی گذاشته شود، در توطن که قراردادی بسته نمی­شود. پس نمی­توان گفت در وطن نيت عن بلوغ لازم است. پس جمع­بندی مطلب اين شد که صبی اگر مميز است که نيت خودش و اگر مميز نيست نيت وليش به صورت تبعی برای توطن او کافی است.

نکته­ی چهارم ـ آيا فرقی بين دو وطنی که فاصله­ی بين آنها مسافت تقصير باشد با دو وطنی که فاصله بين آنها مسافت تقصير نباشد، وجود دارد يا فرقی بين آنها نيست. مثلاً اگر فردی ده ميل آن سوی حد يک منزل داشته باشد و ده ميل اين سوی حد هم وطنی ديگر و به اين ترتيب دو وطن داشته باشد که فاصله بين آنها 20 ميل است و اين کمتر از مسافت تقصير است، تکليف او چيست؟ تمتع يا افراد. پاسخ اين است که مسافت تقصير چه ربطی به حج دارد؟ حتی اگر دو ميل آن سوی­ حد و دو ميل اين سوی حد باشد، دو وطن صدق می­کند. در غير حج هم اين فرد بين آنها بايد نمازش را تمام بخواند.

اکنون به بررسی مسأله­ی 2 می­پردازيم:

مسألة 2 من كان من أهل مكة و خرج إلى بعض الأمصار ثم رجع إليها فالأحوط أن يأتي بفرض المكي‌، بل لا يخلو من قوة.

مسأله­ی دوم يک فرع بيشتر ندارد. معنی عبارت اين است که اگر فردی که اهل مکه است، به مسافرت رفته باشد ـ نه اين که از مکه اعراض کرده باشد ـ وقتی اين فرد به ميقات برسد، حتما بايد محرم شود و اين محرم شدنش اجماعی است؛ حال سؤال اين است که آيا محرم به احرام افراد بشود يا تمتع؟ بحث در تخيير است نه وجوب تمتع. يعنی آيا اين فرد بايد منحصراً إفراد را نيت کند يا مخير است بين افراد و تمتع؟ در اينجا بقيه جمله­ای را آورده­اند که ای کاش امام هم آن را می­آورد و آن اين که اين فرد وقتی به ميقات رسيد حتما بايد محرم شود.  وجه احتياط که امام بيان فرموده، اين است که هيج کس نگفته بايد تمتع انجام دهد.

اقوال در مسأله

در مسأله دو قول وجود دارد:

قول اول ـ تخيير که قول مشهوراست.

قول دوم ـ افراد از سر احتياط که قول غيرمشهور است. و عروه هم اين قول را پسنديده است.

برای قول به تخيير به عنوان نمونه به سخن حدائق، ج 14، ص 406 توجه فرماييد:

فالمشهور انه يجوز له التمتع، ذهب اليه الشيخ في جملة من كتبه و المحقق في المعتبر، و العلامة في المنتهى و التذكرة، و غيرهم.

علامه در مختلف، ج 4، ص 33 قول اول را از شيخ و قول دوم را از ابن­ابی­عقيل نقل می­کند. بعد هم خودش نظر خاصی را برنمی­گزيند. جواهر هم در ج 18، ص 79 تا 82 ، بعد از اين که قول اخير را نقل می کند، می­فرمايد:

بل عن الشيخ و الفاضلين جواز التمتع له حينئذ، بل في المدارك نسبته إلى الأكثر، بل في غيرها إلى المشهور،

جواهر سپس در همين صفحات برای تأييد قول ابن ابی عقيل شواهد و تأييداتی را ذکر می­کند ولی سرانجام به قول اول برمی گردد.

برای آگاهی از مذهب عامه هم قول نووی، در المجموع، ج 7، ص 175 کافی است:

و لو خرج المکی الی بعض الآفاق لحاجه ثم رجع و احرم بالعمره فی اشهر الحج ثم حج من عامه لم­يلزمه دم عندنا بلا خلاف.( يعنی حجش تمتع نيست. و اين به نص قرآن است) و قال طاووس يلزمه ( ظاهر آن وجوب است ) و الله اعلم ( که معلوم نيست اين کلام نووی است يا طاووس )

بنابراين عامه هم نظرشان مانند ابن ابی عقيل است.

ادله­ی هر يک از اقوال

و اما ادله هر يک از اين اقوال. دليل بر قول مشهور دو روايت صحيحه است که در باب 7 است.

حديث 2 باب 7 از ابواب اقسام الحج:

14749 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ- يَخْرُجُ إِلَى بَعْضِ الْأَمْصَارِ ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى مَكَّةَ- فَيَمُرُّ بِبَعْضِ الْمَوَاقِيتِ أَ لَهُ أَنْ يَتَمَتَّعَ قَالَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ ذَلِكَ لَيْسَ لَهُ لَوْ فَعَلَ وَ كَانَ الْإِهْلَالُ أَحَبَّ إِلَي‌

توجه داشته باشيد که موضوع بحث ما اعم از رد شدن از مواقيت است. اين تعبير در برابر عامه است. اهلال يعنی احرام بستن. به نظر می­رسد در اينجا کلمة بالحج که در روايت بعدی هم هست از قلم افتاده است. در اين روايت چون امام اهلال به عمره نفرموده، مراد از اين اهلال، اهلال بالحج است که در نتيجه، حکم و وظيفة اين مکلف حج إفراد می­شود. خلاصة کلام اين که اين فرد مکی که مکه را ترک کرد به هنگام بازگشت به مکه مخير است که برای تمتع يا افراد، احرام ببندد، ولی ترجيح آن است که احرام به حج افراد ببندد نه عمره مفرده.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo