درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
88/09/02
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث در اقسام حج بود و در بارهی مسافت و حد و حدود آنها هم صحبت کرديم. يک قول 48 ميل بود و قول ديگر 12 ميل و قول سومی را هم اخيراً مطرح کرديم که معيار بيرون مکه است و هر کس بيرون مکه باشد، بايد تمتع انجام دهد. و گفتيم که نکاتی باقی مانده است و جلسهی گذشته سه نکته مطرح شد ( قول سوم، اهل، روايات دال بر تمتع ) و اکنون بحث را ادامه میدهيم.
مطلب چهارم کيفيت احتياط است که گرچه بعداً بايد در بارهی آن صحبت کنيم ولی به دليل اشکالاتی که برخی آقايان کردهاند اينجا آن را مطرح میکنيم. پس بحث در طريقهی احتياط در جمع بين تمتع و قران و افراد برای کسانی است که در محدودهی بين 48 ميل و 12 ميل زندگی میکنند. دو طريق برای احتياط متصور است:
طريق اول احتياط ـ رفتن به يکی از ميقاتهای پنج گانه ( مسجد شجره، جحفه، ذات عرق، يلملم، قرن المنازل ) و نيت ما فی الذمه کردن در آن جا که يا تمتع است يا افراد. بعد عمرهی تمتع را انجام میدهد و پس از آن محل میشود و بعد از مکه برای حج ما فی الذمه احتياطاً احرام میبندد. اگر تمتع بر گردنش بوده که از احرام بيرون آمده و دوبار محرم میشود و اگر وظيفهاش افراد بوده هنوز احرام سابقش باقی است و احرام دوباره يک امر اضافی است. به هر حال به عرفات میرود و اعمال را انجام میدهد و احتياطاً قربانی هم انجام میدهد و بعد که اعمالش تمام شد، يک عمرهی مفرده به قصد احتياط نه به قصد ورود انجام میدهد. زيرا چه بسا وظيفهاش افراد نبوده است. ان قلت تقصيری که در پايان عمره انجام میدهد خلاف احتياط است. زيرا چه بسا وظيفهاش حج افراد باشد و از احرام بيرون نرفته است و اين تقصير کار خلافی است زيرا از تروک احرام است. اصلاً اين تقصير جزو عبادات است و با حرام که نمیتوان عبادت کرد. البته روشن است که اگر حج تمتع باشد تقصير واجب است و اگر افراد باشد تقصير حرام است. يعنی امر دائر است بين وجوب و حرمت است و بين آنها که نمیتوان احتياط کرد فلذا بعضی برای خروج از اين مشکل گفتهاند اذا دار الامر بين الوجوب و الحرمه الحکم هو التخيير، وظيفهی ما تخيير است. حال که اين طور شد اين شق تخيير يعنی انجام تقصير را انتخاب میکند که مطابق احتياط باشد. و طبيعی است که کفاره هم نمیدهد، چون شارع اين را اجازه داده است. اين فرد احتياطاً جز تقصير کاری ديگری انجام نمیدهد. اين طريقه مشکل تقصير را دارد. حال اگر بخواهد تقصير نکند بايد در دو سال حجش را انجام دهد، يک سال تمتع و سال ديگر افراد. اين هم اين اشکال را دارد که در حج تأخير جائز نيست و وقتی امسال تمتع انجام میدهد افراد يک سال عقب میافتد و چه بسا وظيفهی او افراد بوده است. پس اين طريق هم يک خلاف در آن هست و اين خلاف مانند تقصير از سر اضطرار و ناچاری است. اگر بگوييم در دو سال حج را انجام دهد اين موجب عسر و حرج است به ويژه در زمان حاضر. پس اگر عسر و حرج بود، بگوييم تقصير اشکال ندارد. يعنی به دليل عسر و حرج اجازهی خلاف تقصير به او داده میشود.
طريق دوم احتياط ـ روش دوم اين است که وقتی به ميقات رفت تنها قصد حج تمتع کند و عمرهی تمتع را انجام دهد و بعد از تقصير دوباره به ميقات برود و به نيت حج افراد محرم شود و به مکه هم که آمد دوباره برای حج محرم شود، زيرا احرام حج تمتع از داخل مکه است و احرام افراد از ميقات است. پس سه احرام شد. در اين راه هم يک خلافی وجود دارد و آن خروج از مکه برای کسی است که وظيفهاش تمتع است. متمتع بعد از عمره نبايد مکه را ترک کند جز برای ضرورت و عمل به احتياط جزو ضرورتها نيست.
بنا بر اين همان طريق اول بهتر است زيرا در دوران بين محظورين، شارع حکم به تخيير میکند و يا بگوييد عقل حکم به تخيير میکند.
مطلب پنجم اين است که عدهای گفتهاند از ادلهای که داريم وجوب حج تمتع بر نائی برداشت نمیشود، زيرا ظاهر آيه تخيير است. نمی فرمايد: ذلک علی من ليس اهله ...، بلکه میفرمايد ذلک لمن ليس اهله ...، له يعنی جائز است و با تخيير میسازد، هر چند مختص اوست ولی مخير هم هست. لمن دليل بر تعين نيست و يکی از افراد تخيير است. بعلاوه روايات متعددی هم داريم که دلالت بر تخيير دارد. اين روايات میفرمايد حج سه نوع است و افضل آنها تمتع است و اين دلالت بر وجوب ندارد. اين روايات که يک نمونه از آن را میخوانيم در باب 4 از ابواب اقسام الحج است: حديث 1 و 4 و 8 و 15.
حديث 1 باب 4 از ابواب اقسام الحج:
14701 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فِي السَّنَةِ الَّتِي حَجَّ فِيهَا وَ ذَلِكَ فِي سَنَةِ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ وَ مِائَتَيْنِ فَقُلْتُ بِأَيِّ شَيْءٍ دَخَلْتَ مَكَّةَ مُفْرِداً أَوْ مُتَمَتِّعاً فَقَالَ مُتَمَتِّعاً فَقُلْتُ لَهُ أَيُّمَا أَفْضَلُ الْمُتَمَتِّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ أَوْ مَنْ أَفْرَدَ وَ سَاقَ الْهَدْيَ فَقَالَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَقُولُ الْمُتَمَتِّعُ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ أَفْضَلُ مِنَ الْمُفْرِدِ السَّائِقِ لِلْهَدْيِ وَ كَانَ يَقُولُ لَيْسَ يَدْخُلُ الْحَاجُّ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْمُتْعَةِ
اين حديث از نظر سند معتبر است و اين اباجعفر مراد امام جواد عليه السلام است، زيرا محمد بن ابی نصر بزنطی از اصحاب امام رضا و اما جواد عليهما السلام است. سه حديث ديگر که خوانده نمیشود همين مضمون را دارد. برخی تصور کردهاند که اين معارض است ولی جواب آن اين است که ما اين را حمل میکنيم بر حج مستحب. شما هم که از اينجا حرکت میکنيد اگر حج اولتان نباشد، میتوانيد قصد افراد کنيد، همان طور که عدهای برای فرار از قربانی چنين میکنند. شاهد اين حمل روايات کثيرهای است که در باب 3 وارد شده است و نمونهی آن را میخوانيم که پيامبر فرموده است حتماً بايد نائی تمتع انجام دهد. روايات 1، 2، 3، 12 و 13 اين باب چنين مضمونی دارد و اجازهی تخيير نمیدهد.
حديث 1 باب 3 از ابواب اقسام الحج
14682 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ لَمَّا فَرَغَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ سَعْيِهِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ ع عِنْدَ فَرَاغِهِ مِنَ السَّعْيِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكَ أَنْ تَأْمُرَ النَّاسَ أَنْ يُحِلُّوا إِلَّا مَنْ سَاقَ الْهَدْيَ فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى النَّاسِ بِوَجْهِهِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ هَذَا جَبْرَئِيلُ- وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى خَلْفِهِ يَأْمُرُنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ آمُرَ النَّاسَ أَنْ يُحِلُّوا إِلَّا مَنْ سَاقَ الْهَدْيَ فَأَمَرَهُمْ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ ...
اين حديث بسيار مفصل که همان ماجرای خليفهی دوم است و پيامبر فرمود ايها الناس اکنون جبرئيل آمده و میگويد همه محل شويد و تمتع انجام دهيد، مگر کسی که قربانی همراه آورده باشد. يعنی لازم و متعين است که تمتع انجام شود و بحثی از تخيير نيست.
حديث 3 باب 3 از ابواب اقسام الحج:
14684 وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَجِّ فَقَالَ تَمَتَّعْ ثُمَّ قَالَ إِنَّا إِذَا وَقَفْنَا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ تَعَالَى قُلْنَا يَا رَبَّنَا أَخَذْنَا بِكِتَابِكَ وَ قَالَ النَّاسُ رَأَيْنَا رَأْيَنَا وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بِنَا وَ بِهِمْ مَا أَرَادَ
سند اين حديث هم صحيح و لذا حديث معتبری است. اين هم نشان میدهد که متعين است و سخن از تخيير نيست. از ذيل حديث هم میتوان فهميد که قرآن هم تفسير به تمتع شده است و قرآن هم تخيير را نمیگويد.
حديث 12 باب 3 از ابواب اقسام الحج:
14693 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ دَخَلَتِ الْعُمْرَةُ فِي الْحَجِّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة
اين هم صحيحه است. اين حديث هم از گره خوردن عمره تمتع با حج سخن میگويد.
فردا مطلب ششم را بررسی خواهيم کرد که در بارهی مبدأ محاسبهی مسافت است. قرآن میگويد مسجد حرام و روايات میگويد مکه و بايد ديد که تکليف چيست.