درس خارج فقه حضرت آیت الله مکارم
88/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
برای اثبات وجوب عمره اقوال نقل شد، و برای دليل آن آيات هم نقل شد و اکنون به سراغ روايات می رويم. روايات زيادی در اين زمينه داريم که میتوانيم آن را به چهار گروه تقسيم کنيم.
گروه اول ـ رواياتی است که در آن به آيهی شريفه 196 بقره يا 97 آلعمران استناد شده است که روايات آن را قبلاً خوانديم و يک روايت ديگر هم در اين زمينه هست که قبلاً نخواندهايم.
حديث 8 باب 1 از ابواب عمره:
19235 وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ حَمَّادٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْعُمْرَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى الْخَلْقِ بِمَنْزِلَةِ الْحَجِّ عَلَى مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ
اين کلمهی بِمَنْزِلَةِ الْحَجِّ در جمعبندی اين بحث به دردمان خواهد خورد.
گروه دوم ـ رواياتی است که فقط وجوب را میگويد و استدلال به آيه در آنجا نيست. اين گروه دو روايت در وسائل و چند روايت در مستدرک دارد.
روايت 5 باب 1 از ابواب عمره:
19232 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْعُمْرَةُ مَفْرُوضَةٌ مِثْلُ الْحَجِّ الْحَدِيثَ
حديث 6 باب 1 از ابواب عمره:
19233 قَالَ وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أُمِرْتُمْ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ فَلَا تُبَالُوا بِأَيِّهِمَا بَدَأْتُمْ
قَالَ الصَّدُوقُ يَعْنِي الْعُمْرَةَ الْمُفْرَدَةَ دُونَ عُمْرَةِ التَّمَتُّعِ فَلَا يَجُوزُ أَنْ يُبْدَأَ بِالْحَجِّ قَبْلَهَا أَقُولُ يَنْبَغِي تَخْصِيصُ ذَلِكَ بِالْمَنْدُوبِ أَوْ حَمْلُهُ عَلَى التَّخْيِيرِ بَيْنَ التَّمَتُّعِ وَ غَيْرِهِ مَعَ عَدَمِ وُجُوبِ أَحَدِهِمَا أَوْ عَلَى التَّقِيَّة
اين حديث مرسله است. احاديث مستدرک هم در جلد 10 در باب اول عمره و شامل شش روايت است که اکثر آنها دلالت دارد بر وجوب عمره دلالت دارد.
گروه سوم رواياتی است که می فرمايد العمره هو الحج الاصغر
حديث 10 باب 1 از ابواب عمره:
19237 وَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يَوْمُ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ يَوْمُ النَّحْرِ وَ الْحَجُّ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ
حديث 11 باب 1 از ابواب عمره:
19238 وَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْحَجُّ الْأَكْبَرُ الْوُقُوفُ بِعَرَفَةَ وَ بِجَمْعٍ- وَ رَمْيُ الْجِمَارِ بِمِنًى وَ الْحَجُّ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ
ظاهراً حديث معتبری است. جُمَع مشعر است. اين منافات با يوم النحر ندارد، چون نحر هم در همان روز است. بعضی استدلال کردهاند که اينها هم دلالت بر وجوب عمره دارد. ظاهراً بايد بگوييم از باب حکومت است. يعنی اول امام مصداق برای حج درست می کند و میفرمايد حج بر دو نوع است: حج اکبر و حج اصغر و اين صغری در کنار آن کبری که و لله علی الناس حج البيت است سبب می شود که حکم به وجوب عمره کنيم.
گروه چهارم ـ رواياتی است که می فرمايد هر کس عمره انجام دهد خداوند پاداش فراوان در دنيا و آخرت به او می دهد که دلالت اين گروه از روايات بر وجوب عمره محل بحث است.
روايت 7 باب 1 از ابواب وجوب حج:
14113 وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَجَلِيِّ عَنْ خَالِدٍ الْقَلَانِسِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ وَ تَتَّسِعْ أَرْزَاقُكُمْ وَ تُكْفَوْنَ مَئُونَاتِ عِيَالاتِكُمْ وَ قَالَ الْحَاجُّ مَغْفُورٌ لَهُ وَ مَوْجُوبٌ لَهُ الْجَنَّةُ- وَ مُسْتَأْنَفٌ لَهُ الْعَمَلُ وَ مَحْفُوظٌ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ
اين آيا امر در اينجا مولوی است يا امر ارشادی است؟ مثل اين که اگر فلان ميوه را بخورد فلان ثواب را میبرد. شايد کسی حمل بر امر ارشادی کند ولی ظهور آن بر مولوی هم بد نيست.
روايت 20 باب 1 از ابواب وجوب حج:
14126 وَ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَجْسَامُكُمْ وَ تَتَّسِعْ أَرْزَاقُكُمْ وَ يَصْلُحْ إِيمَانُكُمْ وَ تُكْفَوْا مَئُونَةَ النَّاسِ وَ مَئُونَةَ عِيَالاتِكُمْ
اين روايت مشابهت زيادی با روايت و تفاوت کمی با آن دارد. همان کلام در اينجا هم می آيد که آيا امر مولوی يا ارشادی.
پس وجوب عمره هم با کتاب و هم سنت و هم اجماع اگر بتوان آن را دليل مستقل در نظر گرفت ثابت می شود.
اکنون اين جمله تجب العمره بشرائط الحج که در سخن امام و ديگران هست را بررسی میکنيم. مراد از شرائط الحج، شرطيت استطاعت است. يعنی عمره با همان شرائط استطاعت که با آن حج بر گردن کسی میآمد واجب میشود.
ادلهی وجوب عمره به شرط استطاعت چند چيز است:
دليل اول ـ اولا ادعای اجماع بر آن شده است. در همان اجماعات که نقل کرديم کلمه بشرائطه بود مانند قول کشف اللثام و مستند و صاحب جواهر.
دليل دوم ـ ادلهی ديگری که داريم نخستين آن اصل است. اگر شک کرديم يک واجب مطلق است يا مشروط، اصل برائت می گويد مشروط است، زيرا قدر متيقن وجوب مع الشرط است و شک در شرط شک در وجوب است. بدون تحقق شرط، برائت جاری میکنيم. در صورتی که دليل ديگری نباشد اصاله البرائه دليل است.
دليل سوم: تعبير به حج اصغر که در روايت آمده است، يعنی عمره هم مانند حج مشروط به استطاعت است.
دليل چهارم: تعبير به مثل الحج بودن عمره يا بمنزله الحج بودن آن. ممکن است کسی بگويد اين مماثلت اطلاق دارد و شامل همه چيز از جمله شرط استطاعت می شود.
دليل پنجم: که کسی به آن استدلال نکرده است، نکتهی قابل ملاحظهای است و آن اين است که طبق نظر ما مراد از استطاعت در آيهی شريفه، استطاعت عرفيه است و به نظر ما استطاعت عرفيه دليل شرعی نمی خواهد و دليل آن همان قدرت بر انجام فعل است. در تکاليف شرعيه، قدرت بر انجام آن شرط است. شرائط عمومی تکليف چهار چيز است: عقل و بلوغ و علم و قدرت. استطاعت چهار پايه داشت: زاد و راحله، تخليه السرب، سلامت تن، رجوع به کفايت. اين چهار تا همگی از شعب قدرت است که از شرائط عامه است پس لولا اجماع و روايات، ما باشيم و قدرت در تکاليف استطاعت هم در حج و هم در عمره شرط است