< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

امام در فرع دوم از مسئله ی 19 قائل است که در حج واجب چند نفر می توانند در یک سال از یک نفر نائب شوند به این معنا که در یک سال دو نفر نائب شده یکی حجة الاسلام و دیگری حج نذری منوب عنه را نیابتا انجام دهند.

دلیل این مسئله تمسک به اطلاق ادله ی است.

امام در فرع سوم قائل است که اجرای حکم مذکور در مورد حی عاجب مشکل است ولی به عقیده ی ما هم این امر اشکالی ندارد و روایتی صحیح السند نیز بر جواز آن دلالت دارد.

و اما تمام بحث:

گفتیم که در مسئله ی نوزدهم پنج فرع وجود دارد و بحث در فرع اول این بود که چند نفر می توانند از طرف یک نفر در سال معین در حج مستحبی نائب شوند. به بحث روایات رسیدیم و سه روایت را مطرح کردیم و دو روایت دیگر باقی مانده است:

مستدرک ج 8 باب 15 از ابواب نیابت در حج

ح 1: الشَّيْخُ أَبُو عَمْرٍو الْكَشِّيُّ فِي رِجَالِهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى قَالَ زَعَمَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ أَنَّهُ أَحْصَى لِعَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ بَعْضَ السِّنِينَ ثَلَاثَمِائَةِ مُلَبٍّ أَوْ مِائَةً وَ خَمْسِينَ مُلَبِّياً وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَفُوتُهُ مَنْ يَحُجُّ عَنْهُ (لفظ أن در اینجا برای تاکید است یعنی هرگز از علی بن یقطین فوت نمی شد کسی که از طرف او حج به جا آورد به این معنا که همیشه از طرف او حج بجا می آورند) وَ كَانَ يُعْطِي بَعْضَهُمْ عِشْرِينَ أَلْفاً وَ بَعْضَهُمْ عَشَرَةَ آلَافٍ فِي كُلِّ سَنَةٍ لِلْحَجِّ مِثْلَ الْكَاهِلِيِّ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ وَ غَيْرِهِمَا وَ يُعْطِي أَدْنَاهُمْ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ سَمِعْتُ مَنْ يَحْكِي فِي أَدْنَاهُمْ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ الْخَبَرَ.[1]

ظاهرا مراد از علی بن حسن، علی بن حسن فضال است.

اشکال نشود که این روایت نیست بلکه عمل علی بن یقطین است زیرا از آنجا که ما مطمئن هستیم که علی بن یقطین با امام در تماس بود و حتما در این مورد با حضرت مشورت کرده بود و ثانیا اگر این امر جایز نبود در میان آن صدها نفری که از طرف او هر سال به حج می رفتند و از اصحاب ائمه بودند لا اقل افرادی به او اشکال می کردند.

ح 2: وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مَعْرُوفٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ الْحُسَيْنِ كَاتِبِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ أَحْصَيْتُ لِعَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ مَنْ وَافَى عَنْهُ فِي عَامٍ وَاحِدٍ مِائَةً وَ خَمْسِينَ رَجُلًا أَقَلُّ مَنْ أَعْطَاهُ مِنْهُمْ سَبْعُمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ أَكْثَرُ مَنْ أَعْطَاهُ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ [2]

فرع دوم در کلام امام: بل يجوز ذلك في الحج الواجب أيضا ، كما إذا كان على الميت حجان مختلفان نوعا كحجة الاسلام والنذر أو متحدان نوعا كحجتين للنذر

یعنی در حج واجب هم چند نفر می توانند در یک سال از یک نفر نائب شوند.

اقوال علماء:

بسیاری از علماء متعرض این بحث نشدند ولی صاحب جواهر این بحث را در ج 17 ص 394 مطرح کرده است و می فرماید: و من وجب عليه حجان مختلفان كحجة الاسلام و النذر أو غيرهما و منعه عارض جاز أن يستأجر أجيرين لهما في عام واحد بلا خلاف أجده فيه بيننا بل عن الخلاف الاجماع عليه خلافا لبعض الشافعية.[3]

اقوال عامة: در موسوعه ی کویتیه ج 42 ص 35 آمده است: فرٌع الشافعیة بانه اذا کان علی الانسان حجة الاسلام و حجة النذر فاستاجر رجلین یحجان عنه فی سنة واحدة فقد نص فی الام (شافعی در کتاب امٌ) انه یجوز. قال الننوی: و من اصحاب الشافعی من قال: لا یجوز لانه لا یحج بنفسه حجتین فی سنة (یک انسان در یک سال نمی تواند دو حج برای خودش به جا آورد از این رو نائب هم نمی تواند) و لیس بشیء (این کلام صحیح نیست)[4]

دلیل مسئلة:

بجز اطلاقاتی که در باب نیابت آمده است دلیل دیگری در این مسئله وجود ندارد. اطلاقاتی مانند: (لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا). روایاتی که در مورد نیابت در حجة الاسلام وارد شده است مطلق است یعنی نیابت در حجة السلام واجب است اعم از اینکه در همان سال برای حج نذری نیز نائب بگیرد یا نه و هکذا در روایات که در مورد حج نذری وارد شده است همه مطلق است چه در همان سال برای حجة الاسلام نائب بگیرد یا نه و به قول صاحب جواهر دلیلی بر این نیست که باید بین آن دو حج نیابتی ترتیب رعایت شود به این معنا که یک سال حج الاسلام را به جا آورد و در سال بعد حج نذری را.

ما نیز اضافه می کنیم که ترتیب خلاف اصل است زیرا هم حجة الاسلام واجب است و هم حج نذری (در جائی که نذر مطلق است که باید آن را فورا انجام داد). حال چرا باید یکی را امسال نیابتا انجام دهیم و یکی را سال بعد و به بیان دیگر چرا باید بین آن دو ترتیب را رعایت کنیم.

حال باید شبهه ی بعض الشافعیه را جواب دهیم:

این شبهه نیز واضح البطلان است زیرا بعضی کارها است که انسان از پس آن بر نمی آید ولی چند وکیل از طرف انسان آن را می توانند انجام دهند مثلا فردی دو دین بر گردن دارد یکی در تهران و یکی در اصفهان فرد خودش نمی تواند در عرض یک روز به هر دو مکان رفته دینش را ادا کند ولی دو وکیل می گیرد که نیابتا از طرف او دینش را ادا کنند و یا مثلا کسی می خواهد دو صیغه ی عقد بیع را در آن واحد انجام دهد ولی دو نائب و وکیل می گیرد که در آن واحد از طرف او آن را انجام می دهند. بنابراین لازم نیست که نیابت فقط در جائی باشد که خود فرد قادر به انجام آن باشد کما قاله الشافعی.

کلام امام در فرع سوم: و أما استنابة الحج النذري للحي المعذور فمحل إشكال كما مر.

اگر فرد حی دو حج واجب به گردنش باشد اعم از دو حج نذری و یا یک حج واجب و یک حج نذری و از رفتن به حج عاجز شده باشد آیا می تواند در یک سال دو نفر را نیابتا به حج بفرستد یا نه؟

صاحب عروة در این فرع اشکالی نکرده است و به عقیده ی ما هم اشکالی ندارد.

اما اینکه ایشان می فرماید: (کما مر) منظور ایشان در حج نذری است که دوازده مسئله در آنجا مطرح کرده بود ولی این مسئله در میان آنها نیست از این رو این مسئله سابقا مطرح نشده است.

اما ما معتقد هستیم که بین حی و میت در این مورد فرقی نیست زیرا روایات این مسئله که در باب 24 از ابواب وجوب حج ذکر شده است همه در مورد میت است بجز حدیث 5 که در مورد حی عاجز است که رجال آن حدیث همه معتبر هستند. (چون یک روایت بیشتر نیست باید از صحت روایت مطمئن شویم و سند آن را به دقت بررسی کنیم.)

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْحَجَّ فَعَرَضَ لَهُ مَرَضٌ أَوْ خَالَطَهُ سَقَمٌ فَلَمْ يَسْتَطِعِ الْخُرُوجَ فَلْيُجَهِّزْ رَجُلًا مِنْ مَالِهِ ثُمَّ لْيَبْعَثْهُ مَكَانَهُ.

عبارت امام که فرمود: (رجلا اراد الحج) مطلق است و هر حج واجبی را شامل می شود چه حج واجب باشد و چه حج مستحب و اطلاقش هم صورتی را که یک نفر را به حج بفرستد شامل می شود و هم موردی را که در یک سال چند نفر را نیابتا به حج بفرستد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo