< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

بحث در مسئله ی هجدهم در این است که در حج واجب نمی شود که یک فرد در یک سال از طرف بیش از یک نفر نائب شود مگر در حج منذور آن هم در صورتی که ناذرین نیت کرده باشند که مشترکا یکی را به عنوان نائب به حج بفرستند.

بنابر عدم جواز تعدد نیابت از حج واجب در یک سال اگر دو عقد با هم اجرا شود، هر دو باطل است و اگر یکی مقدم باشد فقط همان صحیح است و اگر هر دو عقد مطلق باشد و بگوئیم که اطلاق عقد انصراف به فوریت دارد باز هر دو عقد باطل است.

در حج مستحب یک فرد می توان از چند نفر نائب شود و روایات متعددی بر این امر دلالت دارد.

و اما تمام بحث:

بحث در مسئله ی هجدهم است و گفتیم که در آن دو فرع وجود دارد اول اینکه یک فرد در سال واحد نمی تواند از طرف دو نفر حج واجبی را نیابت کند و دلیل آن را بیان کردیم.

بقی هنا امران:

الامر الاول: امام و صاحب عروة استثنائی را بیان کردند که عبارت است از این که در حج نذری ممکن است بگوئیم که یک نائب می تواند از چند نفر نیابت کند به این صورت که از اول همه ی منوب عنه ها نیت شراکت کرده باشند نه نیت استقلال یعنی دو نفر و یا چند نفر نذر کرده باشند که مشترکا یک فرد را به حج بفرستند.

قاعده ی کلی در این مورد این است که هنگامی که فردی یکی از مستحبات را نذر می کند هرچند انجام آن بر او واجب می شود ولی عمل، تمام آثار مستحب را همراه خود دارد مثلا یکی از احکام نافله این است که می توان آن را نشسته خواند و یا خواندن سوره در آن لازم نیست و هکذا اگر در رکعات شک کند می تواند بناء را بر اقل و یا اکثر بگذارد حال اگر فردی نذر کرده باشد که نماز شب بخواند تمام این احکام بر او بار خواهد شد. به عبارت دیگر وفاء به نذر در مورد عمل مستحب این است که عمل به احکامِ نماز مستحب بر او واجب است. نذر، عهد و یمین همه از عناوین ثانویه است و وجوب به حکم ثانوی احکام مستحب اولیه را تغییر نمی دهد.

هکذا در حج مستحب هم که شرکت در آن جایز است و مورد نذر قرار گرفته، طبق قاعده، احکام مستحب که یکی جواز شرکت است در آن به حکم خود باقی می ماند.

بله اگر دو نفر مستقلا نذر کنند که به حج مستحبی بروند (و شراکت را نیت نکرده باشند) نمی توانند مشترکا یکی را به حج بفرستند.

بعضی از معاصرین اشکال عجیبی کرده اند و آن این است که آیا می شود کسی نذر کند که دیگری عملی را انجام دهد مانند اینکه بعضی ها نذر می کنند که دخترشان را برای ازدواج به سید بدهند که ادای آن لازم نیست. از این رو چطور می شود دو نفر نذر کنند که فرد دیگری را به عنوان نائب به حج بفرستند.

جواب آن این است که این اشکال عجیب است زیرا اگر این اشکال وارد باشد کسی نمی تواند نذر کند که مسجد، بیمارستان و امثال آن را بسازد زیرا کسی خودش این ساختمان ها را بنا نمی کند بلکه بنٌا آن را انجام می دهد.

به عبارت دیگر فعل دو نوع است: یکی مباشری و دیگر تسبیبی و در ادای نذر نیز لازم نیست که فرد بشخصه و مباشرتا عملی را انجام دهد بلکه فعل تسبیبی هم موجب ادای نذر است مثلا کسی نذر می کند که گوسفندی را در راه خدا قربانی کند او اگر ذبح گوسفند را به قصاب بسپارد نذرش ادا می شود.

الامر الثانی: بنا بر عدم جواز تعدد نیابت در حج واجب در یک سال اگر کسی برای دو نفر صیغه ی نیابت خواند اگر اجرای صیغه در آن واحد باشد هر دو باطل است مثلا اگر بگوید آجرت نفسی بزید و عمرو فی عام واحدة و هر دو بگویند قبلنا در اینجا هر دو عقد باطل می باشد. حال اگر یکی مقدم باشد و یکی مؤخر اولی صحیح است و دومی باطل.

اگر هر دو نذر مطلق باشد مانند آجرت نفسی و نگوید که امسال یا سال بعد. در این مورد باید گفت که اگر قائل شویم که عند الاطلاق به فوریت منصرف می شود حکم این نوع مانند نوع اول می شود و اگر قائل به فوریت نباشیم می توان یکی را برای امسال انتخاب کرد و یکی را برای سال بعد و هر دو عقد صحیح است.

فرع دوم در مسئله ی هجدهم: این فرع در مورد حج مستحب است که در آن تعدد و شراکت در نائب گرفتن جایز است.

امام در این فرع می فرماید: و يجوز (تعدد در نیابت) في المندوب كما يجوز بعنوان إهداء الثواب.

صاحب عروة می گوید: و أما في الحج المندوب فيجوز حج واحد عن جماعة بعنوان النيابة كما يجوز بعنوان إهداء الثواب لجملة من الأخبار الظاهرة في جواز النيابة أيضا (هم اهداء ثواب و هم نیابت) فلا داعي لحملها على خصوص إهداء الثواب.

معنای کلام ایشان این است که اخباری را که ذکر می کنیم هم به معنای جواز نیابت متعدد است و هم به معنای اهدای ثواب.

اقوال علماء:

کلمات اصحاب هم ظهور در این دارد که همه بر این حکم اتفاق دارند زیرا به مخالفی در این مورد دست نیافتیم ولی ظاهرا عبارات عامه در این امر مختلف است زیرا اکثر آنها وقتی می گویند که تعدد جایز نیست آن را مقید به واجب و مستحب نمی کنند و به طور کلی تعدد در نیابت را جایز نمی دانند.

دلیل مسئلة:

دلیل ما فقط روایات است و عمده ی آنها در باب 28 از ابواب نیابت تحت عنوان (بَابُ جَوَازِ التَّشْرِيكِ بَيْنَ اثْنَيْنِ بَلْ جَمَاعَةٍ كَثِيرَةٍ فِي الْحَجَّةِ الْمَنْدُوبَةِ ) آمده است

ح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ (ظاهرا ابن بزیع است) قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع كَمْ أُشْرِكُ فِي حَجَّتِي قَالَ كَمْ شِئْتَ.[1]

سند این روایت معتبر است.

مشکلی که در این روایات داریم این است که در آنها تعبیر به نیابت نیامده است و در همه از کلماتی مانند اشرک و مانند آن استفاده شده است.

ح 2: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ أُشْرِكُ أَبَوَيَّ فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ قُلْتُ أُشْرِكُ إِخْوَتِي فِي حَجَّتِي قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَاعِلٌ لَكَ حَجّاً وَ لَهُمْ حَجّاً وَ لَكَ أَجْرٌ لِصِلَتِكَ إِيَّاهُمْ (برای اینکه صله ی رحم بجا آورده ثواب دیگری هم برای تو نوشته می شود) الْحَدِيثَ [2]

سند این روایت هم معتبر است.

ح 3: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يُشْرِكُ أَبَاهُ وَ أَخَاهُ وَ قَرَابَتَهُ فِي حَجِّهِ فَقَالَ إِذاً يُكْتَبَ لَكَ حَجّاً مِثْلَ حَجِّهِمْ وَ تُزْدَادَ أَجْراً بِمَا وَصَلْتَ (به خاطر صله ی رحم اجری بیشتری به تو داده می شود.)[3]

سند این روایت هم صحیح است.

ح 4: وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عِمْرَانَ الْأَرْمَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي‌ الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَوْ أَشْرَكْتَ أَلْفاً فِي حَجَّتِكَ لَكَانَ لِكُلِّ وَاحِدٍ حَجَّةٌ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُنْقَصَ حَجَّتُكَ شَيْئا .ً[4]

ح 5: در این حدیث به این عبارت تعبیر شده است: يُشْرِكُ فِي حَجَّتِهِ الْأَرْبَعَةَ وَ الْخَمْسَةَ مِنْ مَوَالِيه‌ [5]

در این روایات باید به دو نکته دقت کرد:

نکته ی اول: تمام این روایات در مورد کسی است که هم قصد خودش را می کند و هم قصد دیگران را یعنی اصالت و نیابت در آن جمع است و حال آنکه بحث ما در نیابت است.

نکته ی دوم این است که (اشرک) آیا ظهور در نیابت دارد یا اهداء ثواب و یا اعم از هر دو؟

به نظر ما ظهور در نیابت دارد زیرا نمی گوید اشرکت فی ثوابه بلکه می گوید اشرکت فی حجه بنابراین معنای آن این است که حج به شکل مشاع و به نیت همه انجام می شود.

به بیان دیگر اگر مراد از اشرکت اهداء ثواب باشد باید لفظی را در تقدیر بگیریم یعنی (اشرکت فی ثواب الحج) ولی اگر نیابت باشد چیزی لازم نیست در تقدیر باشد و همان (اشرکته فی حجة) این مطلب را می رساند.

فقط در اینجا یک حدیث است که آن مخالف است و در آن سائل می گوید بعد از آنکه از حج برگشتم یادم آمد که می خواستم فردی را شریک کنم که حضرت می فرماید الان شریک کن و واضح است که بعد از نیت و اتمام حج نمی توان نیابت را در مورد کسی نیت کرد و این فقط از باب اهداء ثواب می باشد:

باب 29 از ابواب نیابت

ح 2: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كُنْتُ نَوَيْتُ أَنْ أُدْخِلَ فِي حَجَّتِيَ الْعَامَ أَبِي أَوْ بَعْضَ أَهْلِي فَنَسِيتُ فَقَالَ ع الْآنَ فَأَشْرِكْهَا. [6]

این روایات مرسله است و ممکن است گفته شود که (فاشرکها) در این روایت به معنای اهداء ثواب است و قرینه می شود که لفظ اشراک در بقیه ی روایات هم به معنای اهداء ثواب باشد.

لکن جواب آن این است که در این مورد قرینه داریم که بعد از عمل، نیابت صحیح نیست از این رو آن را به اهداء ثواب حمل می کنیم و حتی شاید بگوئیم که این حدیث هم دلالت بر نیابت می کند یعنی اگر از اول فرد تصمیم داشت که از ابتدای عمل حج ثواب آن را به آن افراد هدیه کند بعد از عمل هم می توانست و دیگر جای سوال نداشت پس مراد او از ابتدا داخل کردن آنها در قصد نیابت بود و امام با عبارت (الان فاشرکها) فرمود: الان اگر آنها را نیت کنی مانند اینکه از اول عمل حج آنها را در قصد نیابت خود داخل کرده باشی می باشد (و همان ثواب به آنها داده می شود.)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo