< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در بحث تبرع در حج سه امر را مطرح می کنیم:

امر اول این است که تبرع به نیابت از میت و حی منحصر به حج نیست و سایر عبادات مستحبه را هم شامل می شود.

امر دوم این است که مسئله ی نیابت با مسئله ی اهداء ثواب فرق دارد و روایات متعددی وارد شده است که اهداء ثواب را جایز دانسته آن را عملی نیک می شمارد.

امر سوم در جواب شبهه ای است که مطرح می شود که اگر عبادت برای تهذیب نفوس است چرا باید نیابت از دیگری جایز باشد زیرا منوب عنه کاری نکرده که نفسش مهذب گردد. که در پاسخ به آن سه جواب را مطرح می کنیم.

و اما تمام بحث:

بقی هنا امور:

الامر الاول: تبرع به نیابت از طرف میت و حیٌ منحصر به حج نیست و در سایر عبادات هم راه دارد ؛ حتی از بعضی از روایات استفاده می شود که جمیع اعمال حسنه را شامل می شود یعنی می توان حتی اعتکاف و یا ساختن مسجد و امثال آن را از طرف میت و حی تبرعا انجام داد.

عمده ی این روایات در باب 12 از ابواب قضاء صلاة در جلد 5 وسائل ذکر شده است که 27 روایت دارد و بسیاری از این روایات بر کلام ما دلالت دارد و چون روایات متضافر است اسناد این روایات را بررسی نمی کنیم و فی الجمله در آنها علاوه بر سند قوی، سند ضعیف هم وجود دارد بعضی از این روایات مربوط به اقرباء است و بعضی عمومیت دارد البته ما در روایاتی که ذکر می کنیم در همه ی آنها از (عنه) تعبیر شده است که گفتیم ظاهر در نیابت است نه از (له) که مراد از آن اهداء ثواب باشد. (این امر را در جلسات قبل بحث کردیم)

در مورد حی و میت در جلسه ی قبل دو روایت خواندیم

حدیث 1 و 9 باب 12

حدیث 1 باب 12 از ابواب قضاء الصلاة

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّي عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ يَحُجُّ عَنْهُمَا وَ يَصُومُ‌ عَنْهُمَا فَيَكُونُ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً.[1]

این حدیث تصریح دارد که والدین حی باشند یا میت در هر دو مورد می شود از آنها حج مستحبی به جا آورد.

حدیث 9: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ الْكَوْكَبِيِّ فِي كِتَابِ الْمَنْسَكِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَ ع أَحُجُّ وَ أُصَلِّي وَ أَتَصَدَّقُ (ممکن است مراد زکات باشد و یا صدقه ی مستحبی) عَنِ الْأَحْيَاءِ وَ الْأَمْوَاتِ مِنْ قَرَابَتِي وَ أَصْحَابِي قَالَ نَعَمْ تَصَدَّقْ عَنْهُ وَ صَلِّ عَنْهُ وَ لَكَ أَجْرٌ بِصِلَتِكَ إِيَّاهُ.[2]

این حدیث اقرباء و غیر آنها حیا و میتا را شامل می شود.

حدیث 2: عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ طَاوُسٍ فِي كِتَابِ غِيَاثِ سُلْطَانِ الْوَرَى لِسُكَّانِ الثَّرَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِ مَسَائِلِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنِ الرَّجُلِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ أَوْ يَصُومَ عَنْ بَعْضِ مَوْتَاهُ قَالَ نَعَمْ فَلْيُصَلِّ عَلَى مَا أَحَبَّ وَ يَجْعَلُ تِلْكَ لِلْمَيِّتِ فَهُوَ لِلْمَيِّتِ إِذَا جَعَلَ ذَلِكَ لَهُ [3]

سند این حدیث معتبر است.

این حدیث فقط در مورد میت است ولی هم خویشاوندان را شامل می شود و هم اجانب را.

حدیث 3: وَ عَنْهُ قَالَ سَأَلْتُ أَخِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَصُومَ عَنْ بَعْضِ أَهْلِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ فَقَالَ نَعَمْ يَصُومُ مَا أَحَبَّ وَ يَجْعَلُ ذَلِكَ لِلْمَيِّتِ فَهُوَ لِلْمَيِّتِ إِذَا جَعَلَهُ لَهُ [4]

حدیث 4:َ عَنِ الشَّيْخِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يُصَلَّى عَنِ الْمَيِّتِ؟ فَقَالَ نَعَمْ حَتَّى إِنَّهُ يَكُونُ فِي ضِيقٍ فَيُوَسَّعُ عَلَيْهِ ذَلِكَ الضِّيقُ (نماز که برای آن می خوانیم موجب توسعه برای میت می شود) ثُمَّ يُؤْتَى فَيُقَالُ لَهُ خُفِّفَ عَنْكَ هَذَا الضِّيقُ بِصَلَاةِ فُلَانٍ أَخِيكَ [5]

حدیث 8: عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ فِي أَصْلِهِ وَ هُوَ مِنْ رِجَالِ الصَّادِقِ وَ الْكَاظِمِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَحُجُّ وَ يَعْتَمِرُ وَ يُصَلِّي وَ يَصُومُ وَ يَتَصَدَّقُ عَنْ وَالِدَيْهِ وَ ذَوِي قَرَابَتِهِ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ يُؤْجَرُ فِيمَا يَصْنَعُ وَ لَهُ أَجْرٌ آخَرُ بِصِلَةِ قَرَابَتِهِ .[6]

مراد از (فی اصله) که در سند این روایت آمده است این است که مجموعه ی احادیث اهل بیت را اصول می گفتند که 400 مجموعه از احادیث اهل بیت توسط اصحاب ایشان گردآوری شد که اساس اصول کافی را تشکیل داد و اینک به شکل کتاب وسائل الشیعه در دست ما است.

حال به سراغ روایاتی می رویم که تبرع در همه ی اعمال خیر را شامل شود.

حدیث 22: عَنْ صَاحِبِ الْفَاخِرِ مِمَّا أُجْمِعَ عَلَيْهِ وَ صَحَّ مِنْ قَوْلِ الْأَئِمَّةِ ع قَالَ يُقْضَى عَنِ الْمَيِّتِ أَعْمَالُهُ الْحَسَنَةُ كُلُّهَا [7]

صاحب کتاب فاخر زیاد شناخته شده نیست.

حدیث 23: عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ يُقْضَى عَنِ الْمَيِّتِ الْحَجُّ وَ الصَّوْمُ وَ الْعِتْقُ وَ فِعَالُهُ الْحَسَنُ (تمام کارهای خیر)[8]

سند این روایت صحیح است.

حدیث 25: عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ عَمِلَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ مَيِّتٍ عَمَلًا صَالِحاً أَضْعَفَ اللَّهُ أَجْرَهُ وَ يُنَعِّمُ بِذَلِكَ الْمَيت.[9]

از مجموع این روایات استفاده می شود که تبرع در همه ی اعمال حسنه علی الخصوص در نماز و صوم و صدقه جایز است.

روایت معارضی هم نقل شده است که روایت 16 از همان باب است:

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُرِيدُ أَنْ يَجْعَلَ أَعْمَالَهُ مِنَ الْبِرِّ وَ الصَّلَاةِ وَ الْخَيْرِ أَثْلَاثاً ثُلُثاً لَهُ وَ ثُلُثَيْنِ لِأَبَوَيْهِ أَوْ يُفْرِدَهُمَا مِنْ أَعْمَالِهِ بِشَيْ‌ءٍ مِمَّا يَتَطَوَّعُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ أَحَدُهُمَا حَيّاً وَ الْآخَرُ مَيِّتاً فَكَتَبَ إِلَيَّ أَمَّا الْمَيِّتُ فَحَسَنٌ جَائِزٌ وَ أَمَّا الْحَيُّ فَلَا إِلَّا الْبِرُّ وَ الصِّلَةُ.[10]

ذیل روایت که می گوید: (أَمَّا الْحَيُّ فَلَا إِلَّا الْبِرُّ وَ الصِّلَةُ) به این معنا است که اگر می خواهی به فرد حی پول بده و یا صله ی رحم و امثال آن را انجام بده ولی عمل برای آنها به جا نیاورد.

در توجیه این روایت دو نکته به ذهن می رسد:

گاه مردم به جای کمک به هم نوع خود، نیابتا از طرف او کار خیر انجام می دهند امام می خواهد بفرماید که مستقیما به آنها کمک کن و به امور آنها رسیدگی کن چرا نیابتا از طرف آنها انجام می دهی.

امام به او می فرماید که اگر از حی نیابت کند موجب می شود آنها تنبلی به خرج داده خود به انجام اعمال خیر مبادرت نورزند. باید از کسی نیابت انجام داد که دستش از این دنیا کوتاه است.

البته مخفی نماند که اعمال واجب را نمی توان از طرف حی انجام داد مگر در حج.

الامر الثانی: مسئله ی اهداء ثواب.

اهداء ثواب با مسئله ی نیابت فرق دارد. روایات متعددی داریم که انسان می تواند عمل صالحی انجام دهد و ثواب آن را به احیاء و یا اموات هدیه کند.

بخشی از این روایات در باب 12 از ابواب قضاء صلاة است و بخش دیگر آنها در باب باب 29 از ابواب نیابت حج است. مثلا در روایتی آمده است که سائل می پرسد می خواستم پدرم یا دخترم را در ثواب شریک کنم ولی یادم رفت امام می فرماید: همین الان او را در ثواب شریک کن. واضح است که این از باب نیابت نیست زیرا بعد از عمل دیگر نیابت معنا ندارد:

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ مَا رَجَعْتُ مِنْ مَكَّةَ إِنِّي أَرَدْتُ أَنْ أَحُجَّ عَنِ ابْنَتِي قَالَ فَاجْعَلْ ذَلِكَ لَهَا الْآنَ [11]

حدیث 2: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كُنْتُ نَوَيْتُ أَنْ أُدْخِلَ فِي حَجَّتِيَ الْعَامَ أَبِي أَوْ بَعْضَ أَهْلِي فَنَسِيتُ فَقَالَ ع الْآنَ فَأَشْرِكْهَا [12]

هکذا روایت دیگری که قبلا ذکر کردیم که راوی پرسید می خواهم عملم را تقسیم کنم و بخشی را به پدر و بخش دیگر را به مادرم هدیه کنم که امام اجازه می دهد و واضح است که عمل حج را نمی توان نیمی از یک نفر و نیم دیگر را از طرف فرد دیگر نیابت کرد از این رو مراد اهداء ثواب است.

الامر الثالث: سؤالی است که مطرح می شود که عبادت برای تهذیب نفوس و قرب الی الله است و نیابت که فردی حج و یا نماز را از طرف دیگری به جا می آورد چه ارتباطی به منوب عن دارد زیرا منوب عنه عبادت را خودش انجام نداده و این مطلب به این می ماند که من از طرف برادرم ورزش کنم و یا به جای او غذا بخورم.

برای این سؤال سه جواب تصور می شود:

عبادات و اعمال خیر دو جنبه دارد یکی همین غذای روح بودن و تربیت و تهذیب نفوس و امثال آن است ولی جنبه ی دیگر آن این است که خداوند در ازای این کار به فرد مزدی می دهد حال آن ثواب و اجر را می توان به دیگری هدیه دارد و مشکلی در آن وجود ندارد. این امر سبب اهتمام مردم به امر عبادات و کارهای خیر می شود یعنی می گویند که حج، روزه و نماز آنقدر اهمیت دارد که حتی بعد از مرگ اگر واجب بوده باشد باید از اموالش هزینه ی آن را پرداخت کرده و نائب بگیرند. مردم با توجه به این امر چه بسا تصمیم می گیرند که خود در زمان حیات اعمال واجبه ی خود را انجام دهند و یا به سراغ اعمال مستحبه بروند. این یک نوع پیوند عاطفی بین احیاء و اموات و بین احیاء و احیاء است و غالبا افرادی که از سفر می آیند می گویند که من از طرف شما نائب الزیارة بوده طواف و یا قرآنی برای شما به جا آوردم و این موجب می شود که الفت میان آنها زیاد شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo