< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در شرائط نائب به شرط هفتم رسیده ایم که عبارت است از اینکه نائب از انجام بعضی از اعمال حج معذور نباشد. در این مورد به دو دلیل استدلال شده است:

اول اینکه اصالة الاشتغال حکم می کند که ذمه ی فرد با نائب معذور بری نشود. در جواب آن می گوئیم روایات مطلقه ای که وارد شده است جلوی اجرای اصل را می گیرد.

دلیل دوم این است که بدل اضطراری مصلحت بدل اختیاری را ندارد که جواب آن این است که با وجود روایات مطلقه نمی توان نیابت را به صورت عدم عذر مقید کرد و وقتی نص وارد شده است در مقابل آن نمی توان اجتهاد کرد.

و اما تمام بحث:

بحث در شرائط نائب بود و در شرط هفتم گفته شد که نائب از انجام بعضی از اعمال معذور نباشد و گفتیم که عمده دلیل در این مورد دو چیز است:

یکی اصالة الاشتغال است که ذمه ی فرد به حج مشغول بوده است و نمی دانیم با نیابت شخص معذور ذمه ی او بری می شود یا نه به حکم قاعده ی اشتغال باید بگوئیم که ذمه ی فرد همچنان مشغول است. دوم اینکه اعمال اضطراری واجد تمام ملاک مطلوبیت مولی نیست بلکه بخشی از آن را شامل میشود زیرا مولی ارفاقا اضطراری را جایگزین کرده است. خصوصا که من می توانم فرد غیر معذور را نائب کنم و هنگام اختیار باید همان غیر معذور را نائب کنم.

جواب از اصالة الاشتغال: اصالة الاشتغال جزء اصول عملیه است و در جائی است که ما اطلاق لفظی نداشته باشیم ولی ما روایاتی داریم که بر این مطلب دلالت دارد و این ابواب هم در وجوب حج است و هم در نیابت که روایات مطلقه ای است که می گوید برای میت رجلی را استیجار کن و نمی گوید که حتما سالم باشد و قیدی در آنها نیست در حالی که معذور هم در میان آنها زیاد بودند.

به عنوان نمونه در باب 24 حدیث 2 آمده است

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ إِنْ كَانَ مُوسِراً وَ حَالَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْحَجِّ مَرَضٌ أَوْ حَصْرٌ أَوْ أَمْرٌ يَعْذِرُهُ اللَّهُ فِيهِ فَإِنَّ عَلَيْهِ أَنْ يُحِجَّ عَنْهُ مِنْ مَالِهِ صَرُورَةً لَا مَالَ لَهُ [1]

در این روایت به این قید اشاره شده است که باید صروره باشد و مالی نداشته باشد حال که به این قید اشاره شده است چرا به این قید اشاره نشده است که معذور نباشد

و هکذا در ابواب 6 و 8 از ابواب نیابت که روایات زیادی می گوید که صروره نباشد و یا اینکه مرد به جای زن و برعکس می تواند حج بجا آورد و حال آنکه زن در معرض عذر عادت ماهانه است و این کثیر الابتلاء هم هست و حتی در یک روایت نمی گوید که زن معذور از طواف و نماز نشود.

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ يَحُجَّ الصَّرُورَةُ عَنِ الصَّرُورَةِ [2]

حدیث 2: وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُفَضَّلٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ يَحُجُّ الرَّجُلُ الصَّرُورَةُ عَنِ الرَّجُلِ الصَّرُورَةِ الْحَدِيثَ [3]

حدیث 3: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُقْبَةَ قَالَ كَتَبْتُ إِلَيْهِ أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ (صَرُورَةٍ لَمْ يَحُجَّ قَطُّ) حَجَّ عَنْ صَرُورَةٍ لَمْ يَحُجَّ قَطُّ أَ يُجْزِي كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا تِلْكَ‌ الْحَجَّةُ عَنْ حَجَّةِ الْإِسْلَامِ أَوْ لَا بَيِّنْ لِي ذَلِكَ يَا سَيِّدِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَكَتَبَ ع لَا يُجْزِي ذَلِكَ [4]

روایت اخیر را حمل بر کراهت کرده اند ولی در همه نکته اش این است که چرا قیود معذور نبودن را ذکر نمی کنند.

احادیث باب 8 که در مورد حج نیابتی زن از مرد و بر عکس حاوی نه روایت است و در هیچ یک بیان نشده است که مواظب باشید که زن معذور نباشد و هکذا.

حدیث 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع امْرَأَةٌ مِنْ أَهْلِنَا مَاتَ أَخُوهَا فَأَوْصَى بِحَجَّةٍ وَ قَدْ حَجَّتِ الْمَرْأَةُ (زن حج خودش را انجام داده است و الان می خواهد حج برادرش را انجام دهد) ... َقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا بَأْسَ بِأَنْ تَحُجَّ عَنْ أَخِيهَا وَ إِنْ كَانَ لَهَا مَالٌ فَلْتَحُجَّ مِنْ مَالِهَا فَإِنَّهُ أَعْظَمُ لِأَجْرِهَا.[5]

حدیث 2: وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يَحُجُّ عَنِ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرْأَةُ تَحُجُّ عَنِ الرَّجُلِ قَالَ لَا بَأْسَ [6]

سند این روایت هم صحیح است.

با این اطلاقات می توانیم جلو اصالة الاشتغال را بگیریم.

و اما جواب از دلیل دوم که می گفت حج معذور حاوی تمام مصلحت نیست جوابش با همین اطلاقات داده می شود زیرا وقتی نص اطلاق دارد و مطابق اطلاقش بین معذور و غیر معذور فرقی نیست اگر ما بخواهیم آن را به صورت غیر معذور مقید کنیم این از باب اجتهاد در مقابل نص است.

مضافا بر این سیره هم چنین است که گاه افراد از وقوف اختیاری می ماندند و یا مثلا قربانی برای ذبح پیدا نمی کردند (همان طور که خداوند در قرآن آورده است که در صورت یافت نشدن قربانی ده روز روزه بگیرید) و یا زن عادت می شد و افراد بسیاری که به دلائل مختلف مجبور به بدل اضطراری می شد حال نه کسی از این موضوع سوال کرد و نه کسی جواب داد همه دلیل بر این است که اشکال ندارد فرد معذور نائب شود حتی گاه برای وضو گرفتن دستشان زخم شده مجبور به وضوی جبیره می شدند از این رو سیره بر این بوده است که همان چیزی که برای فرد و لو معذور کافی است همان برای منوب عنه هم کافی است و نائب کردن فرد معذور اشکال ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo