< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ی بحث:

در بحث اخلاقی امروز به حدیثی در مورد حفظ زبان می پردازیم. در این حدیث زبان به درهم و دینار تشبیه شده است که ما پنج وجه شبه را ذکر می کنیم.

در بحث فقهی در مورد شرط پنجم که عالم بودن نائب به احکام حج است می گوئیم که این شرط به حسب مقام اثبات است نه ثبوت زیرا اگر در مقام ثبوت عالم به احکام نباشد ولی عملش مطابق واقع در آید و قصد قربت هم از او متمشی شود هم ذمه ی میت بری می شود و هم استحقاق اجرت را دارد ولی در مقام اثبات باید این شرط احراز شود.

شرط ششم نائب این است که در همان سال که نائب می شود ذمه اشبه حج واجب دیگری مشغول نباشد

در اینجا باید از لحاظ حکم تکلیفی و وضعی بحث کنیم. اما در حکم تکلیفی همه قائل به حرمت شده اند و اما در حکم وضعی که عبارت از بطلان حج و عدمه و صحت اجاره و عدم آن است در جلسات بعد بحث می کنیم.

و اما تمام بحث:

بحث اخلاقی:

در وسائل در باب 119، بیست و چهار حدیث در اهمیت حفظ زبان و پرهیز از خطاهای زبان آمده است و امروز به حدیث هفتم می پردازیم که امام باقر علیه السلام از ابوذر نقل می کن و این دلالت بر مقام ابوذر دارد.

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كَانَ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ يَقُولُ يَا مُبْتَغِيَ الْعِلْمِ إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ خَيْرٍ وَ مِفْتَاحُ شَرٍّ فَاخْتِمْ عَلَى لِسَانِكَ (بر زبانت مهر بنه) كَمَا تَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِكَ وَ وَرِقِكَ[1] .

تشبیه زبان به درهم و دینار بر اساس شباهت های مختلفی است که میان آن دو است که به مواردی اشاره می کنیم:

درهم و دینار را می توان به راحتی با همه چیز مبادله کرد. در زمان قبل که کالا را با کالا مبادله می کردند این کار برایشان مشکل ساز بود زیرا در بعضی موارد کالای مبادله شده را احتیاج نداشتند و ثانیا حمل کالاها برای مبادله کردن سخت بود ولی درهم و دینار را به راحتی می توان با هر چیزی مبادله کرد و حمل و نقل آن راحت است و همه جا طالب دارد. زبان هم همین گونه است زیرا به راحتی می توان آن را با همه چیز مبادله کرد؛ هم می توان آن را با عبادت و نصیحت به خیر مبادله کرد و هم با تهمت و غیبت. دزدان بیشتر در کمین درهم و دینار هستند هکذا دزد شیطان و هوای نفس هم بیشتر به سراغ زبان می آیند تا آن را از اختیار فرد بیرون ببرند و آن را به انواع گناهان تبدیل کنند که ما در کتاب های خود به سی گناه کبیره که بوسیله ی زبان انجام می شود اشاره کرده ایم. درهم و دینار همه جا در هر زمان و هر مکان در اختیار انسان است همین طور زبان. سایر وسائل گناه مانند قمار و امثال آن ممکن است در بسیاری از موارد یافت نشود. راه تقلب در طلا و نقره و در زمان ما در اسکناس باز است هکذا در مورد زبان مانند ادعای غلط در مورد ارتباط با عالم غیب و ارتباط با ائمه همه از موارد تقلب در زبان است و متقلبان از زبان استفاده ی بسیار می کنند. طلا و نقره را در گاو صندوق های محکم نگهداری و حفظ می کنند هکذا زبان را باید در محکم ترین جا قرار داد و از آن حفاظت کرد.

در دنیای امروز نوشته هائی که در قالب رسانه های و امثال آن فعالیت می کنند همه برگردان همان زبان است که به شکل نوشتار در آمده است. چه بسا کشور ها را به جان هم می اندازند و یا به مقدسات مسلمین توهین می کنند و در میان مردم بذر فتنه و فساد را پخش می کنند.

و اما بحث فقهی:

در شرط پنجم (عالم بودن به احکام حج) نکته ای مانده است و آن این است که این شرط به حسب مقام اثبات است نه مقام ثبوت.

بیانه: اگر کسی برای حج اجیر شد و ما تصور کردیم که به احکام حج عالم است و حال آنکه از احکام حج خبری نداشت و به معلمی هم دسترسی نداشت حال اگر اتفاقا اعمال حج را کامل و صحیح به جا آورد و قصد قربت هم از او ناشی شد (زیرا عوام می گویند این عمل را انجام می دهم و خدا هم قبول می کند) در اینجا ذمه ی میت بریء می شود و اجاره هم فاسد نیست و فرد مستحق پول نیز می باشد بنابراین در مقام ثبوت و واقع عالم بودن نه شرط صحت حج است و نه شرط صحت اجاره.

و اما شرط ششم: امام در بیان این شرط می فرماید: السادس عدم اشتغال ذمته بحج واجب عليه في ذلك العام كما مر.

خلاصه ی مسئله این است که نائب نباید ذمه اش به حج واجبی که مربوط به امسال است مشغول باشد.اگر مستطیع باشد باید حج خودش را بجا آورد و هکذا اگر امثال برای حج نذر کرده و یا قسم و عهد بر انجام حج خورده باشد و همچنین اگر از قبل برای امسال برای فرد دیگری اجیز شده باشد.

این مسئله را در آخر فصل اول در مسئله ی 65 بیان کردیم و در آن مورد بیان مفصلی را مطرح کرده ایم.

صاحب عروة هم این مسئله را در مسئله ی 101 مطرح کرده است و آن را بسیار مفصل بیان کرده است.

خلاصه ی بحث این است که گاه در حکم تکلیفی بحث می کنیم و گاه در حکم وضعی.

حکم تکلیفی این است که آیا این امر حرام است یا نه. در حرمت آن شکی نیست و همه قائل اند که فرد کمه مستطیع است و یا نذر کرده و واجب هم فوری است نباید آن را رها کند و نائب شود. حکم وضعی در دو مورد قابل بحث است یکی اینکه آیا این حج نیابتی او در امسال باطل است یا صحیح که مشهور قائل به بطلان هستند ولی متاخرین و ما قائل به بطلان نیستیم. بحث دوم در صحت اجاره است که آیا اجاره صحیح است و فرد می توان اجرة اجاره را بگیرد یا نه و انشاء الله در جلسه ی بعد مفصل تر به این بحث خواهیم پرداخت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo