< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

87/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

در ابتدا بحثی اخلاقی را مطرح کرده و در آن به قدرت زبان در انجام گناه و ثواب اشاره می کنیم و می گوئیم که بیش از سی گناه کبیره با زبان انجام می شود و همچنین در بسیای از موارد زبان مقدمه‌ی انجام گناهانی است که توسط سایر اعضاء بدن انجام می شود.

از جمله گناهان زبانی اشاعه‌ی شایعه است که گاه به عنوان حربه ای از ناحیه دشمن به کار گرفته می شود و گاه توسط بی احتیاطی مردم در نقل چیزهای بی ارزش و عدم نقل صحیح آنها.

در بحث فقهی فرع اول مساله‌ی 9 از تحریر را شروع می کنیم که در مورد نذر کردن به پیاده رفتن به حج است.

صاحب عروه در این مسئله بین نذر کردن به پیاده رفتن به حج و نذر به حج ماشیا فرق می گذارد.

سپس به اقوال در مسئله می پردازیم.

و اما اصل بحث:

در بحث اخلاقی امروز از باب 119 از ابواب آداب المعاشرة وسائل الشیعة حدیث 1 را مطرح می کنیم.[1]

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ كُلَّ يَوْمٍ عَلَى جَوَارِحِهِ كُلَّ صَبَاحٍ فَيَقُولُ كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ فَيَقُولُونَ بِخَيْرٍ إِنْ تَرَكْتَنَا وَ يَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِينَا وَ يُنَاشِدُونَهُ وَ يَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِكَ

زبان انسان هر روز به همه‌ی اعضاء بدن اشراف پیدا کرده و می گوید: حالتان چطور است؟ می گویند: خوب هستیم البته اگر تو دست از سر ما برداری و خدا را خدا را که حال ما را رعایت کنی. سپس زبان را قسم می دهند و می گویند: ثواب و عقاب ما بوسیله‌ی توست (ثواب و عقاب ما با تو گره خورده است که اگر تو در مسیر حق باشی ما هم هستیم و الا ما هم در مسیر باطل قرار می گیریم.)

این حدیث نشان می دهد که چیزی که در سعادت و شفاوت انسان حرف اول و آخر را می زند زبان انسان است.

در حدیث دو نکته‌ی مهم وجود دارد:

قسمت عمده‌ی گناهان کبیره با زبان انجام می شود و بعضی بیست مورد از گناهان کبیره را که با زبان انجام می شود نام برده اند و ما در کتابهای مان سی مورد را ذکر کرده ایم مواردی مانند غیبت، تهمت، قذف و امثال آن. هیچ عضوی از اعضاء بدن نمی تواند اینقدر گناهان بکند. خیلی از گناهان اعضاء، مقدمه اش از زبان شروع می شود. مثلا دو نفر با زبان با هم بددهنی و فحاشی می کنند بعد دعوا شروع شده و به جرح و قتل می انجامد. یا مثلا اگر بخواهند کسی را گول بزنند که کارهای زشت انجام دهد اول با زبان او را اغواء می کنند تا تسلیم شود و آن گناه را مرتکب گردد.

از این رو زبان خود بلاواسطه عامل انجام سی گناه از گناهان کبیره است و مقدمه‌ی بسیاری از گناهان دیگر است که توسط سایر اعضاء انجام می شود.

از دیگر امکانات زبان این است به راحتی در اختیار انسان است و هر کس در هر زمان و مکان به آن دسترسی دارد و کمتر چیزی تا این مقدار به راحتی در اختیار انسان است مثلا تصور کنید که اگر کسی بخواهد شراب بخورد باید برود و آن را تهیه کند و هزینه اش را بدهد و امثال آن ولی زبان همیشه به راحتی و مجانی در دسترس است.

البته مخفی نماند از آن طرف هم بسیاری از ثواب ها مانند امر به معروف و نهی از منکر و اذکار و امثال آن با زبان انجام می شود.

از گناهانی که توسط زبان انجام می شود می توان به شایعه پراکنی اشاره کرد که در آیه‌ی نوزده سوره‌ی نور و آیه‌ی شصت سوره‌ی احزاب به آن اشاره شده است است.

در آیه‌ی اول خداوند می فرماید:

﴿إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَة﴾. یعنی کسانی که دوست دارند اشاعه‌ی فحشاء کنند برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناکی مهیا شده است.

بعضی گفته اند که اشاعه‌ی فحشاء ممکن است اشاره به این باشد که کسی موجب نشر عمل زنا شود و یا سبب نشر مواد مخدر گردد و حال آنکه این آیه بعد از آیات افک است. آیات افک آیاتی است که کسانی تهمتی به یکی از همسران پیغمبر زده بودند و بعضی این تهمت را در مدینه پخش کردند و یک مرتبه هیچ چیز را تبدیل به مسئله ای فراگیر کردند. از این رو در آیه فاحشه به معنای فحشاء نیست بلکه به معنای پخش شایعات منکر است.

آیه‌ی شصت سوره‌ی احزاب از این هم صریح تر است:

﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلاً﴾[2] ﴿مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً﴾[3] اگر منافقان و کسانی که بیمار دل هستند و مرجفان (کسانی که شایعات را پخش می کنند که موجب تشویش افکار عمومی می شود) اگر از اعمالشان خودداری نکنند به تو ای پیغمبر دستور می دهیم که هر کجا باشند آنها را در هم بکوبید و نابود کنید.

پخش شایعه سرچشمه‌ی بسیاری دارد و یکی از آنها این است که عامدا و عاملا دشمنان اسلام آن را ساخته و پخش می کنند که گاه در مورد اشخاص و گروه ها است و گاه در مورد مسئولین و علماء

نوع دیگر مربوط به بی احتیاطی مردم است یعنی دشمن شایعه را نساخته و انسان ها بر اثر بی احتیاطی و عدم نقل صحیح آن را گسترش داده و تبدیل به شایعه می کنند مثلا کسی به کسی می رسد و طرف می گوید شاید فلانی را دستگیر کرده باشند و او به بعدی این خبر را منتقل می کند و می گوید فلانی را دستگیر کردند و همچنین به دیگری با کمی تغییر می رسد و پخش می شود.

اگر افراد سعی کنند که چنین مطالبی را به دیگری منتقل نکنند تبدیل به شایعه نمی شود و ارجاف و تشویش در جامعه ایجاد نمی شود و شایعه یکی از مواردی که دشمن از باب جنگ روانی به آن می پردازد.

و اما بحث فقهی

امام در مسئله‌ی 9 تحریر الوسیله چهار فرع را ذکر می کند و صاحب عروة این فروع را در مسائل 26 الی 29 ذکر کرده است.

فرع اول مساله‌ی 9: لو نذر المشی فی الحج انعقد حتی فی مورد افضلیة الرکوب.

حال باید دید آیا موردی یافت می شود که رکوب افضل از مشی باشد زیرا انسان اول تصور می کند که پیاده رفتن افضل باشد زیرا امام حسن چندین بار پیاده به حج رفت و یاران پیغمبر هم در بسیاری از موارد پیاده به حج می رفتند.

بله گاه اگر انسان سواره به حج برود حال عبادت دارد ولی اگر پیاده رود از شدت خستگی توان عبادت را ندارد و یا اگر سواره رود زودتر می رسد و سریع تر به مسجد الحرام و مشارف می رود و عبادت می کند و اگر پیاده رود دیرتر می رسد.

 

صاحب عروة این مسئله را به دو شکل مطرح می کند:

یکی همان موردی است که در تحریر آمده است که لو نذر المشی فی الحج. شکل دوم این است که لو نذر الحج ماشیا.

سپس اولی را زیر سوال می برد که او حج را نذر نکرده است و پیاده روی را نذر کرده است از این رو در جائی که رکوب افضل است نذر به پیاده روی صحیح نیست ولی در شکل دوم که حج ماشیا را نذر کرده است متعلق نذر، حج است و ماشیا صفت است مانند آنجا که نذر کرده است که مومنین را در خانه اش اطعام کند. و این همان چیزی است که سابقا گفتیم که در نذر، قیود و شاخ و برگها لازم نیست که رجحان داشته باشد و فقط اصل عمل باید راجح باشد. مثلا کسی نذر کرده است که برای امام حسین عزاداری کند و فلان کس به منبر رود اصل عزاداری رجحان دارد و نذر منعقد می شود هرچند ممکن است منبر رفتن فلانی رجحان نداشته باشد.

اقوال در مسئله:

در مسئله اختلاف است و بعضی اشکال کرده اند که در آنجا که رکوب افضل باشد نذر منعقد نیست. البته اگر مشی افضل باشد همه متفقند که نذر منعقد است. عبارات علماء هم با هم مختلف است و بعضی نذر مشی را مطرح کرده اند و بعضی نذر بر حج ماشیا را ذکر کرده اند و معلوم می شود که این دو صورت تا حدی در کلمات بزرگان با هم مخلوط شده است و حال آنکه باید این دو از هم جدا شود.

شیخ در خلاف در جلد 6 ص 187 می فرماید:[4]

اذا نذر ان یمشی الی بیت الله وجب علیه الوفاء به بلا خلاف فان خالفه و رکب فان کان مع القدرة علی المشی وجه علیه الاعادة یمشی ما رکب (آنجا که سواره رفته بود پیاده رود) و ان کان رکب مع العجز لم یلزمه شیء و قد روی ان علیه دما (روایتی داریم که حال که از پیاده روی عاجز شد باید گوسفندی قربانی کند).

ظاهر کلام او این است که که مشی کند و حج بجا آورد و مشی تنها مراد نیست.

و قوله: (وجب علیه الاعادة) یعنی اگر وقت دارد بر گردد و دوباره پیاه رود و الا سال بعد پیاده رود و حج بجا آورد.

مرحوم صاحب مدارک جلد 7 ص 102[5] بعد از کلام محقق که می گوید (اذا نذر الحج ماشیا وجب) اضافه می کند: هذا هو المعروف من مذهب الاصحاب بل قال فی المعتبر اذا نذر الحج ماشیا وجب مع التمکن و علیه اتفاق العلماء.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo