< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

کتاب الحج

86/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب الحج/ ادامه مسأله 61 /

 

«حديث اخلاقى: مكارم اخلاق»

متن حديث:

قال رسول اللّه(صلى الله عليه وآله): عليكم بمكارم الأخلاق فإنّ ربّي بعثني بها وإنّ من مكارم الأخلاق أن يعفو الرجل عمّن ظلمه ويعطي من حرمه ويصل من قطعه وأن يعودّ من لايعوده.[1]

ترجمه حديث:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: بر شما باد به مكارم اخلاق، چرا كه پروردگارم مرا به مكارم اخلاق مبعوث كرده است و از جمله مكارم اخلاق اين است كه اگر كسى ظلم كرد، از او درگذرد و اگر كسى او را محروم كرد، به او عطا كند و رابطه برقرار كند با كسى از او قطع رابطه كرده، و عيادت كند كسى را كه او را عيادت نكرده است.

شرح حديث:

جمله اوّل روايت اشاره به هدف معروف پيامبر است كه فرمود: إنّما بعثت لاتمّم مكارم الأخلاق. از آيات قرآن حدود ده هدف براى انبيا استفاده مى شود كه يكى از آن اهداف همان تكميل ارزشهاى اخلاقى است. انسان مادّى اخلاق نمى پذيرد و به دنبال منافع بيشتر است. اخلاق و ارزشهاى غير مادّى در مكتب انبيا است، ولى در دنياى مادّى اخلاق به صورت سطحى حاكم است و زمانى كه امر داير شود بين اخلاق و منافع مادّى، منافع مادى حاكم مى شود، در حالى كه در مكتب انبيا در دوَران امر بين اخلاق و منافع مادّى اخلاق مقدّم است و عفو و گذشت چشم پوشى بر منافع مادّى است.

بسيارى از اطبّا مى گويند سرطان يك بيمارى صعب العلاج است ولى اگر زود به آن رسيدگى شود، قابل درمان است. عداوتها هم از جاى كوچك شروع شده و بعد شدّت مى يابد كه اگر در همان آغاز به آن رسيدگى كنند، پايان مى يابد.

منطق اسلام مكارم اخلاق است نه آنچه كه وهّابيون خشونت طلب انجام مى دهند كه هم خودشان را مى كشند و هم ديگران را، و بر پير و جوان و كوچك و بزرگ رحم نمى كنند، اسلام اين نيست.

البتّه كسانى كه اگر به آنها نيكى شود جسورتر مى شوند از اين قاعده مستثنى هستند. مثل دانمارك و هلند كه باز به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)جسارت كرده اند و در هلند بناست از همين خشونتها فيلمى بسازند و به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) منتسب كنند و جالب اين است كه مى خواهند براى نشان دادن آزادى بيان اين عكسها را پخش كنند; آنها براى اثبات آزادى به مقدّسات ديگران جسارت مى كنند ولى اين بسيار احمقانه است و نشان مى دهد كه اگر ما در آزادى و حقوق بشر به دنبال اينها باشيم كار به كجا مى رسد!

در آستانه انتخابات لازم است همه گروهها به اين سفارشهاى پيامبر توجّه داشته باشند تا حضور مردم يكپارچه، خالى از تنش و توأم با نظم باشد كه در اين صورت هم اسلام و هم نظام و هم كشور و هم ملّت قوى مى شوند. فضاى انتخابات بايد سالم و توأم با محبّت باشد. متأسّفانه گاه يك مسأله پيش مى آيد و فضاى پرتنش باعث عقب نشينى مردم از انتخابات مى شود.

اميدوارم با درايت و هوش و ايمان كه در ملّت سراغ داريم وصاياى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را به گوش سپرده و فضاى آرامى براى انتخابات داشته باشيم و مسائل پيش آمده را با تدبير حل نماييم.

بحث در فرع سوّم از مسأله 61 بود كه در عروه مسأله 109 است. اين فرع مشتمل بر دو حكم است:

اگر ميّت مالى از خودش نداشته باشد بر ورثه واجب نيست حجّى براى ميّت انجام دهند، مانند ساير ديون كه اگر ميّت مالى نداشت اداى دين ميّت لازم نيست.

درست است كه انجام حج براى ميّت واجب نيست ولى مستحب است.

مرحوم امام مى فرمايد:

ولو لم يكن للميّت تركة لم يجب على الورثة حجّه وإن استحبّ على وليّه.

اقوال:

عدم وجوب، مشهور است. مرحوم كاشف اللثام مى فرمايد:

ولو لم يكن مال يحجّ به عنه اصلاً، استحبّ لوليّه خصوصاً ولغيره الحجّ عنه للأخبار والإعتبار (دليل عقل) ولا يجب وفاقاً للمشهور للأصل (مرحوم كاشف اللثام تنها دليل مسأله را اصل برائت دانسته ولى مسأله دلايل ديگرى هم دارد) وقد يستظهر الوجوب من كلام أبي علي (ابن جنيد) وليس فيه إلاّ أن الولي يقضي عنه إن لم يكن ذا مال.[2]

مرحوم صاحب جواهر مى فرمايد:

بل ربّما اشعر المحكّي عن إبن الجنيد بوجوب ذلك على الولي.[3]

قلنا: ظاهر عبارت ابن جنيد وجوب قضا است و فعل مضارع دال بر وجوب بلكه ابلغ در وجوب است.

ادلّه قول مشهور:

براى قول مشهور سه دليل عمده داريم:

1ـ اصل:

در جايى كه ميّت مالى نداشته باشد اصل برائت ذمّه ورثه است. و ورثه چيزى بدهكار نيست; حتّى وقتى پسر از دنيا مى رود و مالى ندارد مهريّه و ديون ديگر را از پدر نمى گيرند و اصل برائت ذمّه از ديون ميّت است. در مورد نماز و روزه كه بر گردن پسر بزرگتر است دليل خاص داريم.

2ـ قياس اولويّت:

در ديون ديگر احدى قائل نيست كه بايد ورثه آن را بپردازند حج هم بالاتر از ديون ديگر نيست و ما تلاش كرديم كه حج را هم از ديون بدانيم. بنابراين به طريق اولى حج بر عهده ورثه نيست.

3ـ روايات باب 28 و 29:

مطابق اين روايات امام مى فرمود: يحجّ عنه من صلب ماله، من عين ماله، حال از اين كه امام تقييد مى كند از مال ميّت باشد، اگر بر ورثه از مال خودشان واجب بود بايد اشاره اى به آن مى شد، پس ورثه مسئوليّتى ندارند و تنها يك روايت است كه دليل قول ابن جنيد است:

« عن ضريس الكناسى... وإن لم يكن ترك مالاً بقدر ما يحجّ به حجّة الإسلام حُجّ عنه بما ترك ويَحجّ عنه وليّه حجّة النذر».[4]

حجّ نذرى را ولى از خودش بجا مى آورد و حجة الإسلام را از مال ميّت، پس ظاهرش اين است كه حج نذرى بر ولى واجب است، بنابراين از روايت استفاده مى شود كه اگر حجة الاسلام را هم نتوانيم از مال ميّت بجا آوريم آن را هم بايد ولى انجام دهد.

قلنا: اين ظهور به دو قرينه حمل بر استحباب مى شود:

1ـ تعبير «إنّما هو مثل الدين»، پس همان گونه كه دينهاى ديگر را لازم نيست ورثه بدهند و اجماعى است، بنابراين حج هم مانند ديون ديگر جنبه استحباب پيدا مى كند.

2ـ روايت «عبداللّه بن ابى يعفور» كه در انتهايش مى فرمايد:

« أو يتطوّع إبنه فيحجّ عن أبيه.[5]

اين روايت قرينه است بر كه تعبير «يحج» در روايت ضريس هم استحباب است.

و امّا دليل استحباب چيست؟

1ـ حكم عقل:

اداى دين ديگرى مصداق احسان و حسن احسان از بديهيّات است و آنچه كه عقل به آن حكم كند شرع هم به آن حاكم است، يعنى هر چه عقل حسن بداند شرع هم حسن مى داند منتهى نزديكترها به احسان اولويت دارند.

2ـ روايات:

روايت ضريس و روايت ابن ابى يعفور دليل بر استحباب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo