< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح/ ادامه مسئله 17 /

بحث در فرع چهارم از مسئله هفدهم در مورد خلوت بود كه آيا خلوت جانشين مواقعه مى شود؟ بيان شد كه در اين بحث مقام ثبوت و مقام اثبات خلط شده است.

مقام ثبوت; يعنى مقام واقع به اين بيان كه مى دانيم مواقعه اى در خلوت واقع نشده است آيا خلوت موضوعيّت دارد و جانشين مواقعه و سبب كمال مهر مى شود؟

مقام اثبات; يعنى مقام ظاهر به اين بيان كه نمى دانيم در خلوت مواقعه اى واقع شده، حال آيا مى توانيم خلوت را اماره بگيريم بر اين كه مواقعه اى واقع شده است مخصوصاً در جايى كه مدّت طولانى خلوت كرده اند؟

اين دو بحث جدا از هم است و نبايد با هم مخلوط كرد ولى در كلمات فقها مخلوط شده است.

اقوال:

اقوال خاصّه:

در ميان اصحاب ما چهار قول وجود دارد كه بعضى در مقام ثبوت و بعضى در مقام اثبات است. مرحوم شهيد ثانى اقوال را خوب جمع آورى كرده و مى فرمايد:

واختلفوا فى أنّه هل يقوم غير الوطء من مقدّماته كالخلوة مقامه فى ذلك (بحث مقام ثبوتى است چون مى دانيم غير از خلوت چيزى نبوده ولى مى خواهيم ببينيم آيا خلوت قائم مقام مواقعه مى شود؟) على أقوال منشؤها اختلاف الأخبار ايضاً فذهب الأكثر الى عدمه (خلوت قائم مقام مواقعه نيست) و أنّ الخلوة و باقى المقدّمات لاتكفى فى ايجاب المهر (مهر كامل) و ذهب جماعة من المتقدّمين إلى أنّ الخلوة توجب المهر ظاهراً (مقام اثبات) حيث لايثبت شرعاً عدم الدخول (در جايى كه شك داريم) و أمّا باطناً فلا يستقّر المهر جميعه الاّ بالدخول و أطلق بعضهم كالصدوق وجوبه بمجرّد الخلوة (خلوت موضوعيّت دارد و بحث مقام ثبوتى است) و أضاف ابن الجنيد الى الجماع إنزال الماء بغير إيلاج (انزال ماء در رحم مرأه بدون دخول) و لمس العورة و النظر اليها و القبلة متلذّذاً، بذلك والمعتمد الاّول.[1]

پس در بين اصحاب چهار قول است:

خلوت در مقام ثبوت جانشين مواقعه نمى شود.

خلوت در مقام ثبوت، جانشين مواقعه نمى شود، ولى در مقام اثبات و شك جانشين مى شود.

خلوت در مقام ثبوت و اثبات جانشين مواقعه مى شود.

چيزهاى ديگرى هم علاوه بر خلوت، جانشين مواقعه در كمال مهر مى شود.

اقوال عامّه:

اقوال عامّه را از كتاب خلاف شيخ طوسى نقل مى كنيم كه مى فرمايد:

اختلف الناس (فقهاى عامّه) فيه على ثلاثة مذاهب:[2]

قول اوّل; خلوت اثرى ندارد و موضوعيت ندارد كه همان مذهب مشهور در بين ماست و در ميان صحابه ابن عباس و ابن مسعود و در بين تابعين، شعبى و ابن سيرين و در ميان فقها، شافعى و ابوثور به اين قول قائل شده اند.

قول دوّم; خلوت مانند دخول است، جماعتى از اصحاب به اين قول قائل شده اند و اين قول از على(عليه السلام)نقل شده و عمر و عبدالله بن عمر به اين قول قائل شده و در ميان تابعين هم زهرى و در ميان فقها هم ابوحنيفه و اصحابش و شافعى در كتاب آراء قديمش و أوزاعى به اين قول قائل شده اند.

قول سوّم; اگر خلوت تامّه باشد مؤّثر و اگر خلوت ناقصه باشد بى اثر است.

خلوت تامّه به اين است كه در خانه اى تنها باشند و خلوت ناقصه اين است كه در خانه پدر زن باشند و از پدر زن خجالت مى كشند، اين خلوت فايده اى ندارد و جانشين مواقعه نيست. مالك بن انس به اين قول قائل شده است.

اگر اين قول را به چهار قول سابق ضميمه كنيم، مجموعاً در مسئله پنج قول داريم. ما ابتدا مقام ثبوت را بحث مى كنيم و سپس به سراغ مقام اثبات مى رويم.

مقام ثبوت (واقع):

آيا خلوت موضوعيّت دارد؟ مشهور اصحاب قائلند كه خلوت موضوعيّت ندارد و ما هم معتقديم كه موضوعيّت ندارد.

ادلّه:

1ـ آيه ﴿و ان طلّقتم النساء من قبل أن تمسّوهنّ و قد فرضتم لهن فريضة﴾.[3]

آيه مفهوم دارد يعنى «مسّ» باعث كمال مهر مى شود و خلوت تأثيرى ندارد و اجماع قائم است كه مس به معنى دخول است.

سلّمنا; مس به معنى دخول هم نباشد و به معنى لمس باشد باز خلوت را نفى مى كند.

بنابراين آيه به عنوان مفهوم، ظهور دارد كه خلوت چه تامّه وچه ناقصه تأثيرى در كمال مهر ندارد.

2ـ روايات:

روايات دو دسته است:

طايفه اوّل: روايات عام

روايات عام مى فرمايد: «إذا التقى الختانان وجب المهر» كه مهر را مشروط به التقاء ختانان كرده است و مفهومش اين است كه خلوت اثرى ندارد.

دسته ديگرى از روايات مى فرمود: «لا مهر الاّ بايلاج أو الوقاع» كه روايات آن سابقاً بيان شد و مفهوم اين روايات اين است كه خلوت موضوعيّت ندارد و آنچه لازم است دخول است.

طايفه دوّم: روايات خلوت (خاص)

رواياتى كه در خصوص خلوت وارد شده و خلوت را مؤثّر نمى داند.

* ... عن يونس بن يعقوب قال: سألت أبا عبدالله(عليه السلام) عن رجل تزوّج امرأة فأغلق باباً و أرخى ستراً و لمس و قبّل ثمّ طلّقها أيوجب عليها الصداق؟ قال: لايوجب الصداق الاّ الوقاع (روايت در مقام ثوبت است و مقّدمات واقع شده و ذى المقدّمه واقع نشده است).[4]

* ... عن يونس بن يعقوب قال: (احتمال دارد همان روايت قبل باشد ولو مقدارى آن دو متن متفاوت است) سألت أبا عبدالله(عليه السلام) عن رجل تزوّج امرأة فأدخلت عليه فأغلق الباب و أرخى الستر و قبّل و لمس من غيرأن يكون وصل اليها ثمّ طلّقها على تلك الحال قال: ليس عليه الاّ نصف المهر (شبيه روايت قبل است ولى عين آن نيست).[5]

اين دو حديث مهر كامل را به مجرّد خلوت نفى مى كند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo