< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 14 و مسئله 15/ تملك المرأة الصداق

در پايان مسئله چهاردهم از مسائل ابواب مهور كه در مورد فوت زوج يا زوجه بود مطلبى باقى مانده است.

بقى هنا شىء:

مرحوم امام (ره) در اين مسئله دو تعبير دارد كه قابل توجّه است:

«فالأقوى تنصيف المهر كالطلاق خصوصاً فى موت المرأة» به چه معنى است؟

تنصيف مهر در صورت موت رجل، روايات مخالف (تمام مهر) دارد ولى در موت مرأه يك روايت هم ندارد كه مهر كامل داده شود، پس تنصيف در موت مرأه اقوى و اشدّ قوةّ است .

«والاحوط الأولى التصالح خصوصاً فى موت الرجل» به چه معنى است؟

احتياط مستحبى اين است كه تصالح كنند به اين معنى كه نصف مهر به زوجه داده شود و روى نصف دوّم ورثه ميّت با طرف ديگر مصالحه كنند حال امام مى فرمايد: مصالحه كنند، خصوصاً در صورت موت زوج، چون در زوج احتمال تمام مهر قوى تر است، وقتى قوى تر شد مصالحه احتياطش قوى تر است ولى در موت زوجه احتمال تمام مهر ضعيف تر است (چون در موت زوجه روايات كلّ نداشتيم).

توجّه: در صورت مصالحه بايد توجّه كنند كه پاى صغير در ميان نباشد و مصالحه بر سهم صغير نكنند، بلكه سهم او را بايد تمام و كمال بدهند و مصالحه بين كبار واقع شود.

نكته: تحرير الوسيله در اصل «وسيلة النجاة» آقا سيد ابوالحسن اصفهانى (ره)است كه عدّه اى بر آن حاشيه زده اند و مرحوم امام هم تغييرات زيادى در آن ايجاد كردند و به نام «تحرير الوسيله» ناميده شد و چه خوب بود كه اسم مرحوم آية الله اصفهانى را در تحرير الوسيله مى نوشتند. عبارت وسيلة النجاة اين گونه است كه مرحوم امام يك قسمت آن را حذف كرده اند:

إذا مات أحد الزوجين قبل الدخول فالمشهور استحقاق المرأة تمام المهر، خود ايشان قائل به نصف هستند ولى مذهب مشهور را ذكر كرده اند كه در تحرير حذف شده و خوب بود ذكر مى شد.

* * *

مسألة 15: تملك المرأة الصداق بنفس العقد و تستقرّ ملكيّة تمامه بالدخول (به مجرّد عقد مالك تمام مهر شده ولى نصف آن متزلزل است و ممكن است باطلاق نصف آن از بين برود ولى با دخول مستقر مى شود) فان طلّقها قبله عاد اليه النصف و بقى لها النصف فلها التصرّف فيه بعد العقد بأنواعه و بعد ما طلّقها قبل الدخول كان له نصف ما وقع عليه العقد و لا يستحقّ (زوج) من النّماء السابق (سابق بر طلاق) المنفصل (نماء منفصل مثل بچه هاى گوسفند يا ميوه هاى باغ) شيئاً (چون تا قبل از طلاق مالك كلّ بوده و طلاق منصّف است پس مالك نماءات منفصل مى شود).

عنوان مسئله:

آيا زن به مجرّد عقد تمام مهر را مالك مى شود يا نصف آن را و نصف ديگر را به سبب دخول مالك مى شود؟

مسئله داراى دو فرع است:

آيا زوجه به مجرّد عقد مالك تمام مهر مى شوديا نصف آن؟

نماءات منفصله براى زوجه است.

قبل از ورود به شرح مسئله ذكر اين نكته لازم است كه منافع عين سه گونه است:

تصرّفاتى كه نماء نيست مثل اين كه در خانه مى نشيند و يا مركب را سوار مى شود و يا لباس را مى پوشد و يا زينت را به تن مى كند.

نماءات متّصله، مثل اين كه درخت بزرگ مى شود و يا گوسفند چاق مى شود.

نماءات منفصله، مثل پشم، بچه، شير، ميوه ...

مرحوم امام دو مورد را ذكر كرده و نماءات متّصله را نفرموده اند كه در كتب فقهى محلّ بحث است و بايد مورد توجّه قرار گيرد.

فرع اوّل: آيا مرأه به مجرّد عقد مالك تمام مهر مى شود يا نصف آن؟

اقوال: مشهور و معروف اين است كه زوجه به مجرّد عقد مالك تمام مهر مى شود و به تعبير صاحب جواهر شهرت عظيمه بر آن قائم است. علاوه بر صاحب جواهر بزرگانى مانند، صاحب حدائق [1] ، صاحب مالك [2] ، مرحوم كاشف الثام [3] هم قائلند كه مشهور اين است كه مرأه به مجرّد عقد، مالك تمام مهر مى شود.

صاحب جواهر بعد از ادّعاى شهرت مى فرمايد:

بل عن الحلى نفى الخلاف فيه، ولى مسئله يك مخالف مشهور دارد. صاحب جواهر كلام ابن جنيد را تأويل برده و مى فرمايد منظور ايشان اين است كه استقرار مهر به دخول است، پس مالكيّت متزلزل را ابن جنيد هم قبول دارد. بنابراين مسئله اجماعى است و مخالفى در آن نيست.

ادلّه:

مقتضاى عمومات:

عقد را بر تمام مهر بسته اند و «اوفوا بالعقود» و يا«المؤمنون عند شروطهم»مى گويد اگر مطالبه كرد بايد تمام مهر را بدهيد.

آيه ﴿و آتوا النساء صدقاتهن نحلة﴾[4] :

صداق به معنى تمام مهر است، پس ظاهر آيه استقرار تمام مهر است .

«نحلة» دو معنى دارد: بعضى گفته اند به معنى بدهى است و بعضى گفته اند به معنى عطيّة است و در واقع احترام مرأه را بيان مى كند يعنى مهر را كه مى دهيد خريد و فروش نيست بلكه هديه است.


[2] صاحب مالك، ج8، ص258.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo