< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 5 /

بحث در فرع اوّل از مسئله پنجم از مسائل مهور در اين بود كه اگر زنى بدون مهر ازدواج كند و قبل از دخول طلاق واقع شود مهرى تعلّق نمى گيرد، ولى بايد هديه اى به حسب حال زوج به زوجه داده شود كه در قرآن تعبير به متعه (فايده) شده است، يعنى چيزى كه از آن فايده مى گيرند (ما يتمتع به). اجماع قائم است كه اين هديه واجب وبه حسب حال زوج مختلف است. اهل سنّت هم غالباً قائل به وجوب هستند، ولى اقلّيّتى از فقهاى اهل سنّت در اينجا متعه را مستحّب مى دانند.

دليل اين مسئله دو آيه بلكه سه آيه از قرآن است كه عمده آيه 236 سوره بقره است كه با صراحت مى فرمايد اگر مهرى تعيين نشده و دخول هم واقع نشده و طلاق مى دهد بايد هديه اى بدهد.

بعضى در دلالت آيه بر وجوب خدشه كرده اند ولى دلالت آيه بر وجوب خوب است.

آيه دوّم آيه 49 سوره احزاب است كه فرض آيه عدم دخول است ولى از جهت تعيين مهر مطلق است و همه مطلقات را شامل مى شود كه در اين صورت عدّه ندارد، چون دخولى صورت نگرفته است و اگر از هم جدا مى شوند به خوبى و خوشى از هم جدا شوند. پس اين آيه از نظر تعيين مهر مطلق است كه آيه سوره بقره آن را تقييد مى زند.

آيه سوّمى هم داريم كه مى فرمايد:

﴿متاعاً بالمعروف حقاً على المتقين﴾ كه بحث آن بعداً خواهد آمد.

2ـ روايات

روايات زيادى در مورد هديه هنگام طلاق (متعه) داريم كه در دو باب (48 و 50 از ابواب مهور) آمده و سه طايفه است :

رواياتى كه در مورد محلّ بحث (مهرى نيست و دخولى هم صورت نگرفته) وارد شده است.

رواياتى كه دو قيدى را كه مطلوب ماست ندارد و خواهيم گفت كه مى توانيم اين روايات را تقييد كنيم.

رواياتى كه مى فرمايد در مورد تمام زنان اعمّ از مدخوله و غير مدخوله بايد متعه اى به آنها داده شود كه اين هديه استثنا ندارد و همه را شامل مى شود.

اكنون هرسه طايفه را بررسى و سپس طريق جمع را بيان مى كنيم.

طايفه اوّل:

* ... عن أبى الصباح الكنانى (سند صحيح است) عن أبى عبدالله(عليه السلام)إذا طلّق الرجل امرأته قبل أن يدخل بها فلها نصف مهرها و إن لم يكن سمّى لها مهراً فمتاع بالمعروف على الموسع قدره و على المقترقدره ...[1]

دلالت و سند روايت خوب است و بهترين حديث همين است.

* ... عن الحلبى (سند معتبر است) عن أبى عبدالله(عليه السلام) فى الرجل يطلّق امرأته قبل أن يدخل بها قال: عليه نصف المهر إن كان فرض لها شيئاً و إن لم يكن فرض لها شيئاً فليمتّعها على نحو ما يتمتع به مثلها من النساء [2]

مطابق اين روايت وضع زن را در نظر مى گيرند و به مقتضاى شأن زن هديه مى دهند در حالى كه اين خلاف صريح آيه قرآن است.

اللهّم الاّ أن يقال; كه حمل بر استحباب كنيم يعنى رعايت حال زوجه خوب است ولى واجب نيست.

* و عنه عن على بن أحمد بن أشيم قال: قلت لأبى الحسن (امام رضا يا امام كاظم)(عليه السلام) أخبرنى عن المطلّقة التّى تجب لها على زوجها المتعة أيهّن هى (بهتر بود أيتهنّ هى باشد) فإنّ بعض مواليك يزعم أنها تجب المتعة للمطلّقة التّى قدبانت (مطلّقه اى كه به طور كلّى جدا شده يعنى طلاق باشن) و ليس لزوجها عليها رجعة فأمّا التى عليها رجعة فلا متعة لها فكتب(عليه السلام): البائنة (يعنى طلاق غير مدخول بها و بائن است و رجعتى ندارد كه در اين صورت اين روايت هم خوب است نه اين كه طلاق ثلاثه مورد نظر باشد).[3]

* الفضل بن الحسن الطبرسى فى مجمع البيان (ايشان دو روايت مرسله دارد كه در يك روايت مى فرمايد: عن الباقر و الصادق(عليهما السلام)و در روايت ديگر مى گويد:هو المروىّ عن أئمتّنا) فى قوله تعالى ﴿و متعوهن على الموسع قدره و على المقتر قدره﴾ قال إنّما تجب المتعة للّتى لم يسم لها صداق خاصة و هو المروىّ عن الباقر و الصادق(عليهما السلام)(منابعى در دست مرحوم طبرسى بوده كه به دست ما نرسيده است).[4]

* و فى قوله تعالى ﴿فمتعوّهّن و سرّحوهن سراحاً جميلا﴾ عن ابن عباس قال هذا إذا لم يكن سمّى لها مهراً فإذا فرض لها صداقاً فلها نصفه و لا تستحقّ المتعة قال: و هو المروىّ عن أئمّتنا. [5]

بعضى از روايات صحيح السند و صريح الدلاله بود و بعضى ديگر نياز به تفسير داشت.

طايفه دوّم:

اين روايات ظاهراً اطلاق دارد

* ... عن محمد بن مسلم (سند صحيح است) عن أبى جعفر(عليه السلام) قال سألته عن الرجل يطّلق امرأته قال يمتعها قبل أن يطّلق قال الله تعالى و متّعوهّن على الموسع قدره و على المقتر قدره (نشانه تقييد در خود روايت موجود است چون امام به آيه استدالال كرده است).[6]

* ... عن أبى عبدالله(عليه السلام) إنّ متعة المطلّقة فريضة.[7]

ظاهر روايت اطلاق است، ولى شاهد بر تقييد داريم كه «متعة المطلّقه» است و نشان مى دهد كه در مورد تفسير آيه است و در مورد تمام مطّلقات نيست، يعنى متعه اى كه شنيده ايد و معهود است و در آيه آمده، فريضه است و مستحب نيست، پس ردّ پاى تقييد در اين روايت هم موجود است.

* ... عن أبى جعفر(عليه السلام) قال سألته (سند ضعيف است)عن الرجل يريد أن يطلّق إمرأته قبل أن يدخل بها (ندارد كه مهر داشته است يا نه)قال يمتّعها قبل أن يطلّقها فإنّ الله تعالى قال و متعّوهن على الموسع قدره و على المقتر قدره (استدلال به آيه قرينه بر تقييد است).[8]

* ... عن البزنطى قال: ذكر بعض اصحابنا أن متعة المطلّقة فريضة.[9] (اين روايت هم قرينه بر تقيد دارد همانگونه كه در روايت دوّم بيان شد)

طايفه سوّم:

پنج روايت است [10] كه تصريح مى كند كه چه مدخول بها باشد و چه نباشد بايد متعه (هديه) داده شود.

* ... عن زرارة عن أبى جعفر(عليه السلام) قال متعة النساء واجبة دخل بها أم لم يدخل بها و يمتّع قبل أن يطلّق.[11]

هر پنج حديث يك مضمون دارد كه اين روايات را حمل بر استحباب مى كنيم يعنى در موارد ديگر هم علاوه بر مهر، هديه اى داده شود كه اين مستحب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo