< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 2 /

حديث اخلاقى:

مقدّمه:

در آستانه ميلاد مبارك حضرت مهدى(عج) قرار گرفته ايم. پيشاپيش اين ميلاد مسعود را تبريك عرض مى كنم و اميدوارم كه در سايه عنايت و الطافش بتوانيم به وظايف خود عمل كنيم. حديث اخلاقى اين هفته به همين مناسبت است و در تفسير امام حسن عسگرى(عليه السلام) در ذيل آيه ﴿الذين إن مكّنّاهم فى الأرض أقاموا الصلوة و آتوا الزكوة﴾;[1] كسانى كه اگر به آنها تمكين و قدرت در زمين داديم نماز را به پا مى دارند و زكوة مى دهند» آمده است.

با توجّه به آيه قبل كه مى فرمايد: ﴿و لينصرنّ الله من ينصره إنّ الله لَقوىّ عزيز﴾[2] مراد از «الذى» در اين آيه، كسانى است كه ناصر دين خدا و بندگان خدا و ارزش هاى والاى اسلامى باشند كه خدواند آنها را يارى مى كند، پس ناصران دين خدا همان ﴿الذين إن مكّنّاهم...﴾ هستند كه، نماز به پا مى دارند و همه را نماز خوان مى كنند و با ارزش هاى والاى نماز آشنا مى كنند و زكوة مى پردازند.

امام حسن عسگرى در تفسير اين آيه مى فرمايد:

متن حديث:

فهذه لآل محمّد الى آخِرِ الائمّة و المهدى و أصحابه يُمَلّكُهُم الله مشارق الأرض و مغاربها و يظهر به الدين و يميت الله به و بأصحابه البدع و الباطل (از يك سو دين را پيش مى برد و از سوى ديگر در درون مسلمين بدعت ها را نابود مى كند) كما أمات السفهاء الحقّ حتّى لايرى أين الظلم و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر.[3]

ترجمه حديث:

اين ويژگى براى آل محمد(صلى الله عليه وآله) تا آخرين امام و حضرت مهدى(عج) و اصحاب ايشان مى باشد كه خداوند به آنها در مشارق و مغارب زمين قدرت مى دهد و دين خود را به وسيله آنها پيش مى برد و خداوند به وسيله او و اصحابش بدعتها و باطل را از بين مى برد، همان گونه كه سفها حق را از بين مى برند تا آنجا كه ظلمى ديده نمى شود و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند.

شرح حديث:

از اين حديث استفاده مى شود كه ناصران دين خدا فقط ائمّه نيستند، بلكه مصداق اتّم آن ائمّه و حضرت مهدى(عج) و اصحاب ايشان هستند. براى اين كه بدانيم كه آنها چه مى كنند تا در مسير آنها حركت كنيم و شبيه آنها شويم، برنامه هاى آنها را بيان مى كند:

1- در مشارق و مغارب زمين مبلّغ اسلام هستند.

2- بدعت و باطل را در جامعه اسلامى از بين مى برند كه اين كار مربوط به درون جامعه اسلامى است.

3- با ظلم و ستم مبارزه مى كنند به طورى كه آثارى از ظلم نباشد.

4 و 5- امر به معروف و نهى از منكر مى كنند، خداوند هم به آنها كمك مى كند، چون قول يارى داده است.

در اينجا نكاتى قابل توجّه است:

نكته اوّل:

در مورد سالروز ولادت حضرت مهدى(عج) شادى، مجالس جشن، چراغانى و اطعام طعام و... همه خوب است، ولى نبايد به اينها بسنده كرد بلكه بايد مردم را با برنامه هاى حضرت آشنا كنيم و پيوند مكتبى، اخلاقى، عملى و عينى، بين حضرت مهدى(عج) و مردم ايجاد كنيم، آن هم نه فقط پيوند نياز و حاجت.

عدّه اى براى رفع مشكلاتشان عاشق حضرت هستند، نبايد به اين هم بسنده كرد بلكه آنچه كه مهمّ است، سازندگى هايى است كه در اينجا پيدا مى شود، ما مى خواهيم به اقيانوس علم، عدالت، تقوى و تدبير اتّصال پيدا كنيم، چرا كه آن حضرت جهان را تدبير مى كند، بايد اين پيوندها پيدا شود، پيوند عشق، محبّت، اطاعت و پيوند شباهت و فقط پيوند حاجت نباشد، پس نبايد به پوسته ها بسنده كنيم بلكه زير پوسته ها به مغزها هم توجّه كنيم و خود را با حضرت پيوند دهيم.

نكته دوّم:

عدّه اى در عصر و زمان ما پيدا شده اند كه به نام حضرت كارهاى خلاف شرع مى كنند مثلا موسيقى هاى لهوى يا جشن هاى آلوده با گناه راه مى اندازند كه يا ناآگاهند و يا مى دانند ولى چون از راه ديگر نمى توانند، به اين نام، برنامه خود را عملى مى كنند.

جلسات مولودى خوانى مخصوصاً مجالس زنانه در بسيارى از جاها از شكل اسلامى خارج شده است، ولى بايد مراقب بود تا مبادا از نام مبارك حضرت سوء استفاده شود.

نكته سوّم:

اخيراً عدّه اى غلات از ناحيه مدّاحان بى سواد و غير متعهّد پيدا شده است و در مورد ائمّه و امام زمان(عج) و حضرت زينب(عليها السلام)غلوّ مى كنند، كه ظاهر الفساد و كفر است. خود حضرت هم راضى نيستند، تعبيراتى كه بوى غلوّ و كفر مى دهد در مورد ايشان استفاده شود.

زمان گذشته غلوّ يك اشكال داشت ولى امروزه علاوه بر غلوّ به مذهب هم ضربه مى زند و دست آويزى براى دشمن است. همان گونه كه بايد مراقب دشمن بود بايد مراقب دوستان نادان هم باشيم و آنها را هدايت كنيم تا كار به غلوّ نكشد كه موجب فساد مى شود.

پيشنهاد ما اين است كه بايد يك مركز خودجوش و زيرنظر مراجع براى آموزش مدّاحان تشكيل شود و اصول و فروع، صحيح و فاسد را به آنها آموزش دهند پس به آنان اجازه خواندن دهند و مراقب آنها باشند تا كار به اين صورت در نيايد.

نكته چهارم:

اگر مى خواهيد ظهور حضرت مهدى(عج) نزديك شود بايد علاوه بر دعا، گروه ﴿الذّين آمنوا و عملو الصالحات﴾ درست شود تا مقدمّه ظهور فراهم شود، نه اين كه كمك به ظلم و فساد كنيم بلكه سعى كنيم در كنار دعاها، خودسازى هايى هم باشد.

نكته پنجم:

اخيراً حركت هايى ديده مى شود كه عظمت امام زمان(عليه السلام) را كم مى كند، در گوشه و كنار يك عدّه نادان كه يا اوهام و خيالات است و يا يك خط تخريبى دارند از چپ و راست ادّعاى رؤيت حضرت را مى كنند و سوء استفاده هاى زيادى از آن مى شود كه باعث پائين آمدن مقام و منزلت حضرت مى شود.

شما به عنوان رهبران و هاديان قوم بايد به اين نكات توجّه كنيد و مردم را با بيان نيكو به اين اهداف دعوت كنيد.

* * *

بحث در فرع سوّم از فروع سه گانه مسئله دوّم در اين بود كه اگر اهل ذمّه - كه خمر و خنزير را حلال مى دانند - آن را مهر قرار دهند حكم آن چيست؟ البتّه منحصر به خمر و خنزير نيست بلكه تمام اموال حرام را شامل مى شود و خمر و خنزير به عنوان مثال است كه سه حالت دارد:

حالت اوّل: قبل از اين كه مسلمان شود مهريّه را پرداخت كرده و زوجه ديگر چيزى طلبكار نيست، چون در زمانى مهر را داده كه نزد آنها ماليّت داشته است.

حالت دوّم: اگر قبل از دادن مهر هر دو يا يكى از آن دو مسلمان شوند نمى توانند خمر و خنزير را بدهند و بايد قيمت عند المستحلّين را بپردازند كه أقرب الأشياء به مهر است، چون مهرى بوده كه قبل از مسلمان شدنشان براى آنها ماليّت داشته ولى مهرالمثل براى جايى است كه خالى از مهر باشد.

حالت سوّم: دفع مهر نكرده اند، ولى مهر عين خارجى است كه دو حالت دارد: گاهى زوجه مسلمان نشده كه عين خارجى را بر مى دارد، چون براى او ماليّت دارد و گاهى هر دو و يا زوجه مسلمان شده كه در اين صورت عين خارجى هم باشد نمى تواند بردارد و بايد تبديل به قيمت شود چون أقرب الأشياء نسبت به مهر است.

و امّا هناك روايتان:

دو روايت داريم كه يك روايت مؤيّد بحثهايى است كه گفتيم (فتواى مشهور) و ديگرى بوى خلاف مى دهد.

* و عنه عن البرقى (احمد بن محمد بن خالد) و الحسين بن سعيد (اهوازى) عن القاسم بن محمداً الجوهرى (ضعيف و مجهول الحال است) عن رومى بن زرارة (الشيبانى كه حديث كم دارد و ثقه است) عن عبيد بن زرارة (ثقه است) قال: قلت لأبى عبدالله(عليه السلام): النصرانىّ يتزوّج النصرانيّة على ثلاثين دنّاً (خُمره) خمراً و ثلاثين خنزيراً ثم أسلما بعد ذلك و لم يكن دخل بها قال: ينظر كم قيمة الخنازير و كم قيمة الخمر و يرسل به اليها ثمّ يدخل عليها (ذيل يك حكم مستحبّى است و اشاره به سبك بودن مهر است) و هما على نكاحهما الاوّل.[4]

معنى روايت صحّت نكاح است و احتياج به تجديد صيغه ندارد و فقط در مهر قيمت مى دهند و عمل مشهور هم جابر ضعف سند است.

*... عن طحة بن زيد (سند خوب است) عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال سألته عن رجلين من أهل الذمّة أو من أهل الحرب تزوّج كل واحد منهما إمرأة و مهرها خمر و خنازير ثمّ أسلما قال: ذلك النكاح جايز حلال لايحرم من قبل الخمر و الخنازير و قال، إذا أسلما حرم عليهما أن يدفعا اليهما شيئاً من ذلك يعطياهما صداقهما[5] «صداقهما» بوى مهر المثل مى دهد، چون نمى گويد قيمت بدهند پس اين عبارت شايد خالى از ظهور در مهر المثل نباشد ولى با توجّه به صراحت روايت قبل «صداقهما» را تفسير به قيمت عند المستحلّين مى كنيم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo