< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 1 /

مطابق بعضى از روايات امروز مصادف است با ولادت قمر بنى هاشم پرچمدار كربلا و كسى كه در مقابل قبرش مردم مى گويند:

سلام خدا و انبياء و ملائكه مقرّبين و عباد صالحين هر صبح و شام نثار قبر پر نورت اى فرزند اميرالمؤمنين، اين زيارتنامه ها نشانه عظمت اين افراد است.

اميدواريم كه موانع زيارت بر طرف و دست دشمنان از جامعه اسلامى قطع شود.

* * *

بحث در مسئله اولى از مسائل مهر به فرع چهارم رسيد امام در اين فرع مى فرمايد:

نعم يستحب فى جانب الكثرة أن لايزيد على مهر السنّة و هو خمس مأة درهم.

اصحاب در اينجا سه بحث دارند:

1- مستحب است تقليل مهر.

2- بيش از مهر السنه نباشد.

3- مقدار مهر السنه.

اين بحثها بايد جداگانه بحث شود.

1- استحباب تقليل مهر:

نسبت به مسئله اولى كه امام متعرض نشده اند و آن را در مسئله دوّم ادغام كرده اند در كلمات اصحاب آمده و اجماعى است; مرحوم محقّق در شرايع و علاّمه در قواعد مى فرمايند:

يستحب تقليل المهر.

مرحوم شهيد ثانى در مسالك مى فرمايد:

لاخلاف فى استحباب تقليل المهر و أن لايتجاوز مهر السنة الذى تزوّج به النبى(صلى الله عليه وآله) نسائه و زوّج به بناته.[1]

از قرار معلوم در قسمت اوّل اختلافى نيست.

ادلّه:

اجماع:

همان گونه كه گفته شد مخالفى در مسئله وجود ندارد.

دليل عقلى:

اگر مهر سنگين شود رغبت جوانان به ازدواج كم مى شود و اين امر باعث كثرت مفاسد است به همين جهت عقل مى گويد مهر كم، هزينه هاى ازدواج سبك و تشريفات محذوف تا جوانان به سهولت بتوانند ازدواج كنند و گناه كم شود.

روايات:

روايات متعدّدى در باب پنج داريم كه سند بعضى از روايات ضعيف است ولى چون متعدّد و معمول بهاست ضعف سند جبران مى شود:

* عن محمد بن مسلم، عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: من بركة المرأة خفّة مَؤنتها و تيسير ولادتها و من شومها شدّة مؤنتها و تعسير ولادتها.[2]

در اينجا مهر مطرح نيست بلكه تعبير به «مؤنة» است كه مفهوم عامّى دارد و يكى از مهمترين مؤنه هاى زن مهر زن است، خفّت مؤنه اختيارى است ولى تيسير ولادت اختيارى نيست.

اين روايت از يك نظر خوب است كه تمام هزينه ها را شامل مى شود و از يك نظر هم تصريح به مهر نكرده است.

*... عن خالد بن نجيح (سند ممكن است مشكل داشته باشد) عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: تذاكروا الشوم عند أبى فقال: الشوم فى ثلاث فى المرأة و الدابّة و الدار فامّا شوم المرأة فكثرة مهرها و عقم رحمها (دو تاى ديگر را در اينجا ذكر نكرده اند كه مركب شوم، مركب چموش است و دار شوم، دارى است كه همسايه بد داشته باشد).[3]

* و باسناده عن اسماعيل بن مسلم عن الصادق جعفربن محمد عن أبيه عن آبائه(عليهم السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): افضل نساء امّتى أصبحهنّ وجهاً و أقلّهنّ مهراً.[4]

آيا منظور پيامبر(صلى الله عليه وآله)اين است كه مسئله جمال و زيبايى از صفات مهم است يا نكته ديگرى است؟

تصوّر ما اين است كه زنان با جمال مهر بيشترى دارند حال اگر زنى در عين اين كه با جمال است مهرش كم باشد، اين مهم است ولى اگر زن بى جمال مهرش كم باشد خيلى مهم نيست.

* محمد بن على بن الحسين قال: روى أنّ من بركة المرأة قلّة مهرها و من شومها كثرة مهرها.[5]

كأنّ اين حديث هم برگرفته از احاديث سابق است كه صدوق تعبير «روى» دارد.

* الحسن الطبرسى فى مكارم الأخلاق نقلا من كتاب نوادر الحكمة عن على(عليه السلام) (مرسله است) قال: لاتغالوا بمهور النساء فتكون عداوة.[6]

ممكن است جوانى خواستگار دخترى باشد و با سخت گيرى در مهر مواجه شود و بالاجبار موافقت كند ولى در نزد خود كينه به دل مى گيرد تا تلافى كند كه گاهى ناخود آگاه است.

* عنه(صلى الله عليه وآله) قال: إنّ من أعظم النساء بركة أيسرهنّ صداقاً.[7]

أضف الى ذلك; روايات متعددّى كه در اين باب و ابواب ديگر آمده و سخن از قلّت مهر حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام)دارد كه خيلى سبك بوده و مهر هم صرف جهيزيّه شد. اين روايات كه قلّت مهر و خفّت و سبك بودن جهيزيّه را بيان مى كند به دلالت التزامى تشويق به قلّت مهر است كه از آن استحباب استفاده مى شود.

أضف الى ذلك; كه عمل پيامبر در تقليل مهر نساء خودش و دخترانش دليل بر استحباب است و اين كه از نظر شريعت مقدّس اسلام قلّت مهر امرى است مطلوب.

بقى هنا أمورٌ:

الامر الأوّل: آيا استحباب قلّت مهر مخصوص عروس و خانواده عروس است و يا براى داماد هم مستحب است؟ گاهى عروس و اطرافيان عروس مى گويند كه مهر سبك باشد ولى داماد مى گويد كه زياد باشد، آيا اين استحباب تقليل شامل حال زوج هم مى شود؟ ظاهر بعضى از كلمات عموميّت است، از جمله ظاهر كلام محقّق كه مى فرمايد «يستحبّ تقليل المهر» كه شمول دارد و زوجه و زوج را شامل است علاّمه هم در قواعد همين تعبير را دارد كه ظاهرش عام است ولى بعضى مثل مرحوم صاحب جواهر و مرحوم محقق ثانى در جامع المقاصد و مرحوم شهيد ثانى در مسالك مى خواهند از ادّله استظهار كنند كه اين حكم مخصوص مرأه و ولىّ مرأه است كه شايد علّتش انصراف است، يعنى روايات انصراف دارد، چون كثرت را اطرافيان مرأة مى گويند و اين كه زوج طرفدار كثرت باشد فرد نادرى است، پس تكثير مهر از ناحيه زوجه فرد غالب است و روايات هم ناظر به فرد غالب است و شامل فرد نادر نمى شود. حال آيا واقعاً اين گونه است، يا نه مفاسدى كه در كثرت مهر است شامل زوج هم مى شود؟ وقتى شوهران طرفدار مهر سنگين باشند باعث مى شود كه ديگران نتوانند و موجب فساد است. روايت هم «شوم المرأة» مى فرمود و فرق نمى كند كه كثرت چه از ناحيه زوج باشد و چه از ناحيه زوجه، پس اين انصراف، انصراف بدوى است (انصراف بدوى انصرافى است كه با تأمّل زائل مى شود) بنابراين ما هم مانند مرحوم محقّق و علاّمه قائل به عموميّت نمى شويم.

الامر الثانى: آيا اين حكم مربوط به مهريّه نقد و حاضر است كه در زمان هاى گذشته معمول بوده يا مهريّه نسيه را هم شامل مى شود؟ آيا مفاسدى كه از مغالات در مهر حاصل مى شود شامل مهر نسيه هم مى شود؟

در بدو نظر به نظر مى رسد كه براى زمانى است كه مهر حاضر است چون جوانان نمى توانند آن را پرداخت كنند، پس انصراف به مهر حاضر دارد زيرا در آن زمان ها مهر حاضر بود.

انصاف اين است كه اين انصراف هم بدوى است مخصوصاً اگر مهر غايب مطالب باشد.

مهر دو گونه نوشته مى شود: گاهى نوشته مى شود عندالمطالبة و گاهى نوشته مى شود عند القدرة و الاستطاعة كه امروزه كمتر اين چنين نوشته مى شود، چون منشأ نزاع است.

اين مفاسد منحصر به جايى كه مهر حاضر است نيست، بلكه در مهر غايب هم مخصوصاً اگر عندالمطالبه باشد اين مفاسد وجود دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo