< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

83/01/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / القول فى العيوب (العنن) /

روايات:

در بحث عنن روايات زياد است و دو باب در وسائل در مورد عنن است و مجموعاً هيجده روايت دارد و كثرت روايات به اين جهت است كه اين مسئله محلّ ابتلا بوده و بسيارى از دعواهاى خانوادگى در اين مورد دور مى زند.

اين روايات دو دسته است:

دسته اوّل: رواياتى كه به صورت عام مى گويد اگر رجل به هر دليل قادر بر وطى نباشد مرأة حق فسخ دارد.

دسته دوّم: روايات خاصّه كه در مورد خصوص عيب عنن است، كه اين دسته خود طايفه است:

طايفه اوّل: اصل خيار را بيان مى كند.

طايفه دوّم: بايد زوجه پيش حاكم شرع برود و تا يكسال به مرد مهلت داده مى شود اگر مداوا نشد، زن حق خيار فسخ دارد.

طايفه سوّم: رواياتى در باب 15 داريم كه در آن بحث در دعواى بين زوج و زوجه است و زوجه ادّعاى عنن مى كند و زوج منكر است كه در اين مورد راه هاى آزمايشى ذكر شده است كه اگر بعد از آزمايش معلوم شود زوج عنّين است زوجه حق فسخ دارد، پس مطابق اين روايات خيار فسخ مسلّم دانسته شده است.

دسته اوّل: روايات عامّه

همان دو روايت صحيحه اى است كه سابقاً[1] بيان شد كه مى فرمايد اگر زوج به هر سببى قادر بر وطى نباشد زوجه حق خيار دارد.

دسته دوّم: روايات خاصّه

بيان شد سه طايفه است:

طايفه اوّل:

* و بالاسناد عن صفوان عن أبان، عن عبّاد [غياث] الضّبى عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: فى العنين إذا علم أنّه عنّين لايأتى النساء فرّق بينهما (ظاهرش اين است كه بايد جدا شوند ولى ظاهر روايات اين است كه اگر زن دلش بخواهد مى تواند با او بماند) و إذا وقع عليها وقعة واحدة لم يفرّق بينهما و الرجل لايرّد من عيب (قبلا «لايُردّ» گفتيم، بعضى جمع كرده اند كه لايردّ من عيوب اخرى و يا اين كه معلوم بخوانيم «لايَردّ» يعنى رجل مرأة را رد كند و مستحبّ است اگر خواست جدا شود، طلاق دهد نه اين كه فسخ كند). [2]

«ضب» نام منطقه اى در شامات است و بعضى معتقدند كه ضب طائفه اى از عرب بوده است. ضبّى يك حديث بيشتر ندارد و مجهول الحال است. مرحوم كلينى «عبّاد» دارد كه مجهول الحال است ولى شيخ در تهذيب او را غياث مى نامد كه او هم مجهول الحال است ولى چون روايات متضافر و بعضى از اسناد صحيح است مشكلى براى استدلال ندارد.

*... عن عمّار بن موسى (موثّق) عن أبى عبدالله(عليه السلام) أنّه سئل عن رجل أخذ عن امرأته (أخذ اشاره به سحر است و احتمال دارد كه به خاطر بيماريها باشد) فلايقدر على إتيانها فقال: إذا لم يقدر على اتيان غيرها من النساء فلا يمسكها الاّ برضاها بذلك و إن كان يقدر على غيرها فلابأس بإمساكها.[3]

*... عن أبى عبدالله(عليه السلام) قال: قال أميرالمؤمنين(عليه السلام): من أتىء امرأة [امرأته] مرّة واحدة ثمّ أخِذ عنها فلا خيار لها.[4]

*...عن إسحاق بن عمّار، عن جعفر، عن أبيه أنّ علياً(عليه السلام) كان يقول: إذا تزوّج الرجل امرأة فوقع عليها [وقعة واحدة] ثم أعرض عنها فليس عليها الخيار لتصبر فقد ابتليت....[5]

روايات اصل مسئله خيار را بحث نمى كند بلكه از شاخ و برگ آن صحبت مى شود و معلوم مى شود كه اصل آن مسلّم بوده است.

* محمد بن على بن الحسين (صدوق و حديث مرسله است) قال: روى أنّه متى أقامت المرأة مع زوجها بعد ما علمت أنّه عنيّن و رضيت به لم يكن لها خيار بعد الرضا.[6]

*... عن على بن جعفر عن اخيه موسى بن جعفر(عليه السلام) قال: سألته عن عنّين دلّس نفسه لامرأة ما حاله؟ قال: عليه المهر و يفرّق بينهما إذا علم أنّه لايأتى النساء.[7]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo